چرا ایران را نمیگردیم؟
پرستو فخاریان دبیر گردشگری اغلب ادعای این را داریم که ایران را بهخوبی میشناسیم، اما اگر از ما بپرسند تصمیم داریم برای سفر در فصل تابستان به چه شهر و منطقهای برویم، به احتمال زیاد انتخابمان از شمال کشور یا مشهد و اصفهان فراتر نمیرود؛ این یعنی ما هنوز تمام جاذبههای طبیعی و تاریخی ایران را نشناختهایم. اغلب، از نهادهای عمومی نظیر صدا و سیما و سازمان گردشگری کشور انتظار داریم که ایران را به شیوههای مختلف معرفی کنند که البته توقع بیجایی نیست؛ چراکه عموم مردم توانایی جستوجو و کشف جاذبههای کشور را ندارند.
پرستو فخاریان دبیر گردشگری اغلب ادعای این را داریم که ایران را بهخوبی میشناسیم، اما اگر از ما بپرسند تصمیم داریم برای سفر در فصل تابستان به چه شهر و منطقهای برویم، به احتمال زیاد انتخابمان از شمال کشور یا مشهد و اصفهان فراتر نمیرود؛ این یعنی ما هنوز تمام جاذبههای طبیعی و تاریخی ایران را نشناختهایم. اغلب، از نهادهای عمومی نظیر صدا و سیما و سازمان گردشگری کشور انتظار داریم که ایران را به شیوههای مختلف معرفی کنند که البته توقع بیجایی نیست؛ چراکه عموم مردم توانایی جستوجو و کشف جاذبههای کشور را ندارند. در یکی دو سال اخیر نیز در این راستا، مستندهایی برای معرفی نقاط ناشناخته ایران ساخته و در شبکههای مختلف به نمایش گذاشته شد تا تنها فتح بابی برای شناساندن ایران به هموطنان و مخاطبان خارجی باشد. میگوییم فتح باب زیرا برای معرفی کامل طبیعت و تاریخ ایران، باید سالها برنامهسازی صورت بگیرد. البته همین اتفاقات باعث شده که مردم اندکی بیشتر، نسبت به جاذبههای کشور کنجکاو باشند و تنوع در مقاصد سفر به تدریج رخ بدهد.
با این همه اما همچنان اغلب ایرانیها اگر بخواهند رقمی بالغبر یک میلیون تومان برای یک سفر هزینه کنند، در مقایسهای میان مقاصد داخلی و خارجی، مقاصد خارجی را انتخاب میکنند؛ چون باور دارند که لزومی ندارد برای یک سفر داخلی این میزان هزینه را بپردازند؛ آن هم در حالی که میتوان با همین هزینه، سفر خارجی را تجربه کرد. حال اگر از همین هموطنان سوال کنیم که چندجاذبه ایران را دیده و چه تعداد سفر داخلی (به قصد گردش) داشتهاند، شاید تعداد جاذبهها از انگشتان یک دست فراتر نرود. البته منطقا چنین انتخابی، دلایل اقتصادی خود را دارد؛ اما در این زمینه نقش مسوولان و فعالان گردشگری کشور را نباید نادیده گرفت.
واقعیت آن است که ما نتوانستهایم پتانسیلهای توریستی کشور را به ایرانیها معرفی کنیم و حتی در مواردی که این کار را کردهایم، بدون توجه به زیرساختهای لازم بوده است؛ در این شرایط گردشگران راهی مناطقی میشوند که از کمترین زیرساختها برخوردارند و همین امر باعث خواهد شد به زودی هجوم شمار زیادی از گردشگران، به تخریب جاذبههای طبیعی و تاریخی بینجامد و رشد پایدار توریسم در آن مناطق با تهدید جدی مواجه شود. دست آخر نیز، هر گردشگری که به آن منطقه خاص میرود و نابسامانیهای آن را میبیند، با دامنی از انتقادات به موطن خود بازمیگردد و نارضایتی او از سفر، چهرهای منفی از آن مقصد را در نظر اطرافیان او باقی میگذارد.ما از مردم توقع داریم مقاصد جدید را برای سفر انتخاب کنند و مقاصد داخلی مثل کیش را به ترکیه و دبی ترجیح بدهند؛ در حالی که زیرساختهای آن را فراهم نکردهایم. ما از مردم توقع داریم که میراث معنوی و جاذبههای ناملموس کشور خود را بشناسند؛ در صورتی که کمترین تبلیغات را درخصوص میراث ناملموس ثبت جهانی شده، در رسانه ملی ارائه کردهایم.باید ایمان بیاوریم این گردشگری است که میتواند مهمترین ابزار حفظ و نگهداری از میراث طبیعی و تاریخی و ناملموس کشور ما باشد؛ میراثی که اگر مردم آن را بازیابند و بازبشناسند، هویت ملی و اجتماعی آنها را شکل خواهد داد و البته دستیابی به این امر مهم، بدون برنامهریزی و فرهنگسازی رخ نخواهد داد.
با این همه اما همچنان اغلب ایرانیها اگر بخواهند رقمی بالغبر یک میلیون تومان برای یک سفر هزینه کنند، در مقایسهای میان مقاصد داخلی و خارجی، مقاصد خارجی را انتخاب میکنند؛ چون باور دارند که لزومی ندارد برای یک سفر داخلی این میزان هزینه را بپردازند؛ آن هم در حالی که میتوان با همین هزینه، سفر خارجی را تجربه کرد. حال اگر از همین هموطنان سوال کنیم که چندجاذبه ایران را دیده و چه تعداد سفر داخلی (به قصد گردش) داشتهاند، شاید تعداد جاذبهها از انگشتان یک دست فراتر نرود. البته منطقا چنین انتخابی، دلایل اقتصادی خود را دارد؛ اما در این زمینه نقش مسوولان و فعالان گردشگری کشور را نباید نادیده گرفت.
واقعیت آن است که ما نتوانستهایم پتانسیلهای توریستی کشور را به ایرانیها معرفی کنیم و حتی در مواردی که این کار را کردهایم، بدون توجه به زیرساختهای لازم بوده است؛ در این شرایط گردشگران راهی مناطقی میشوند که از کمترین زیرساختها برخوردارند و همین امر باعث خواهد شد به زودی هجوم شمار زیادی از گردشگران، به تخریب جاذبههای طبیعی و تاریخی بینجامد و رشد پایدار توریسم در آن مناطق با تهدید جدی مواجه شود. دست آخر نیز، هر گردشگری که به آن منطقه خاص میرود و نابسامانیهای آن را میبیند، با دامنی از انتقادات به موطن خود بازمیگردد و نارضایتی او از سفر، چهرهای منفی از آن مقصد را در نظر اطرافیان او باقی میگذارد.ما از مردم توقع داریم مقاصد جدید را برای سفر انتخاب کنند و مقاصد داخلی مثل کیش را به ترکیه و دبی ترجیح بدهند؛ در حالی که زیرساختهای آن را فراهم نکردهایم. ما از مردم توقع داریم که میراث معنوی و جاذبههای ناملموس کشور خود را بشناسند؛ در صورتی که کمترین تبلیغات را درخصوص میراث ناملموس ثبت جهانی شده، در رسانه ملی ارائه کردهایم.باید ایمان بیاوریم این گردشگری است که میتواند مهمترین ابزار حفظ و نگهداری از میراث طبیعی و تاریخی و ناملموس کشور ما باشد؛ میراثی که اگر مردم آن را بازیابند و بازبشناسند، هویت ملی و اجتماعی آنها را شکل خواهد داد و البته دستیابی به این امر مهم، بدون برنامهریزی و فرهنگسازی رخ نخواهد داد.
ارسال نظر