نقش اکونومیست پس از مهمترین واقعه سالهای اخیر
روزی که جهان تغییر کرد
شاید بتوان حادثه ۱۱ سپتامبر را مهمترین رخداد بینالمللی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دانست. حتی ممکن است بزرگترین حادثه بعد از پایان جنگ جهانی دوم نیز بهشمار رود، زیرا بخش بزرگی از جهان را دگرگون ساخت. این مقاله در روز ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۱ و در اولین شماره نشریه اکونومیست پس از این حادثه نگاشته شده و به صراحت رویکردهای آمریکا را پس از این بحران ترسیم کرده است. نگاهی به رخدادهای پس از ۱۱ سپتامبرآینده نشان میدهد که تمامی این پیشبینیها و دستورالعملها، مو به مو اجرا شده است.
۶ دهه قبل، یک نسل زمانی از خواب بیدار شد که کشورش مورد حمله قرار گرفته بود.
شاید بتوان حادثه ۱۱ سپتامبر را مهمترین رخداد بینالمللی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دانست. حتی ممکن است بزرگترین حادثه بعد از پایان جنگ جهانی دوم نیز بهشمار رود، زیرا بخش بزرگی از جهان را دگرگون ساخت. این مقاله در روز ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۱ و در اولین شماره نشریه اکونومیست پس از این حادثه نگاشته شده و به صراحت رویکردهای آمریکا را پس از این بحران ترسیم کرده است. نگاهی به رخدادهای پس از ۱۱ سپتامبرآینده نشان میدهد که تمامی این پیشبینیها و دستورالعملها، مو به مو اجرا شده است.
۶ دهه قبل، یک نسل زمانی از خواب بیدار شد که کشورش مورد حمله قرار گرفته بود. واقعه پرل هاربر در دسامبر ۱۹۴۱ آمریکا و همچنین جهان را تغییر داد. حالا فرزندان و نوادگان آمریکاییهای آن دوران، که در افکار خود به سال ۱۹۴۱ مراجعه میکنند روز رسوایی را به یاد میآورند، هرچند که خاطرات محدودی از آن دارند. قساوت وحشتناک ۱۱ سپتامبر در بعد مفهومی آن حتی میتواند شوک برانگیزتر از حوادث هاوایی باشد. هزاران نفر از مردم بیگناه در خرابههای مرکز تجارت جهانی آرمیدند؛ صدها نفر دیگر نیز در سقوط هواپیمای مسافربری در پنسیلوانیا و احتمالا در حمله به پنتاگون جان خود را از دست دادهاند. این هفته آمریکا تغییر کرد و احتمالا پس از آن جهان را نیز یک بار دیگر با خود تغییر خواهد داد. در همان ساعات ابتدایی، ایالات متحده علائمی از خود بروز داد که نشان میدهد فعالیتهای عظیمی را انجام میدهد. در بسیاری از جهات و برای دلایلی قابل درک، آمریکا در حال آماده کردن خود برای رو در رو شدن با شیطان بود. آمریکای مدرن هیچ گاه یاد نگرفته است با تروریسم یا با یک دشمن در مرزهای خود زندگی کند. البته به آن نیازی هم نداشتهاند. حتی حمله به مرکز تجارت جهانی در سال ۱۹۹۳ یا بمبگذاری در اوکلاهما در سال ۱۹۹۵ نیز این شرایط را تغییر نداد.
در خانه، آمریکاییها در امنیت به سر بردهاند؛ رخدادهای عظیمی که در این هفته بهوجود آمد، باعث خواهد شد تا این احساس امنیت دیگر وجود نداشته باشد. البته با وجود همه این موارد کشور مجددا سر پای خود ایستاده است. در سراسر ایالات متحده مردم برای اهدای خون خود بهمنظور کمک به هممیهنان صف کشیدهاند. فرودگاهها و بازارهای سهام بسته شده ولی از آمادگی کامل برای بازگشتن به دورانی پیش از وحشت برخوردار هستند. هماکنون در سطح کلان کشور، شرایط امنیتی به حالت عادی بازگشته و شاهد تلفیقی از اندوه، وحدت و خشم کنترل شده هستیم که قابل تحسین است. دراولین پیام به کشور آمریکا جرج بوش (پسر) به خوبی، با اعتدال و همراه با اطمینان صحبت کرد. این یک اشتباه به نظر میرسد و شاید علائم و سیگنالهای آن را باید در امور داخلی کشور جستوجو کنیم. در هر حال بوش پسر باید در وهله اول به امنیت در نبراسکا توجه کرده و سپس تمرکز خود را معطوف به کاخ سفید یا منهتن کند. در حال حاضر نهاد ریاست جمهوری نباید تنها به مسائل امنیتی توجه کند. تلاشهای مدیریتی، اعمال رهبری و دیده شدن کارهایی که انجام میشود باید نخستین کارهایی باشد که صورت میگیرد. حتی اگر برای یک لحظه، کاری نادرست انجام شد باید به سرعت به شرایط عادی و مسیر درست بازگردد. مرکز فرماندهی عملیات باید به سرعت نبض فرماندهی را در حضور مردم بهدست گیرد تا بتواند خود را تبرئه کند.
از وحشت تا اقدام
در هر حال آزمایشی بزرگ آغاز شده است. هماکنون کار انتقال و پاکسازی آوار، کشف و تدفین اجساد و برآورد خسارتهای انسانی و سرنوشت افرادی که در این حادثه صدمه دیدهاند آغاز شده است. با توجه به حجم فجایع انسانی و همچنین برآورد دقیق خسارتها، ایالات متحده باید پاسخی درخور و مناسب به این قساوتها بدهد که نیاز به تحلیل اوضاع دارد که شاید این بزرگترین چالش پیش روی آمریکا باشد. البته در جهان نباید ایالات متحده را تنها متعهد به این رویکرد و اعمال آن دانست و سایر کشورها نیز باید به کمک بیایند. در شرایط فعلی سادهترین و آشکارترین نسخه مورد تجویز را میتوان بهبود امنیت داخلی در فرودگاهها دانست تا کشور از این بزنگاه بزرگ، عبور کند. برای سالها، اخذ یا چک کردن بلیت در پایانههای مسافربری و نهایتا سوار شدن به هواپیما برای اروپاییان و مسافرت به آمریکا سادهتر و امنتر از سوار شدن به قطار و بازگشت به خانههای خودشان بود ولی این شرایط دیگر دگرگون گشته است. لوازم همراه مسافر بارها چک میشود، بلیت صادره با اسناد هویتی تطبیق داده شده و بازرسیها حتی از درون کابین شدت میگیرد. این چهره آمریکای جدید خواهد بود.
کنار هم بایستیم
مبارزه با تروریسم پس از نیاز به ادغام و همپوشانی اطلاعاتی، نیازمند همکاری جامعه جهانی نیز خواهد بود؛ چیزی که آقای بوش به سرعت به آن اشاره کرد، هرچند که نیاز به تغییر رویکرد در سیاست خارجی این کشور را نیز میطلبد. ایالات متحده دلایل خوبی برای تردید نسبت به رفتار برخی متحدین و شرکای قدیمی خود دارد، تا جایی که میتواند حتی (پس از ۱۱ سپتامبر) در مورد ارزش برخی از متحدان سابق خود نیز تردید کند. برای آقای بوش منافع ملی اولویت اول سیاست داخلی و خارجی آمریکا را دارد، همان گونه که در مورد سایر کشورها نیز این شرایط حکمفرماست. البته منافع ملی دو طرفه میتواند بین ما و سایر کشورها و متحدین بهترین گزینه پیش رو باشد که منافع هر دو طرف را تعیین میکند. بدون شک، وقتی صحبت از تروریسم بینالمللی به میان میآید، روح تازهای از عزم مشترک طرفین و کشورها در کالبد معاهدات و منافع پیشین دمیده میشود. از هماکنون هم پیمانان آمریکا در ناتو تمایل خود را در مورد کنار آمریکا ایستادن در این نبرد اعلام کرده و البته برای اولین بار در تاریخ نیز اعضای خود را ذیل بند ۵ این معاهده یعنی حمایت از کشور آسیب دیده و حمله به آسیب زننده اعلام کردهاند. این مطلب تنها یک معنی دارد: حمله تمام عیار. این ژست سیاسی و این موضعگیری قاطعانه تمام چیزی است که ما آرزوی آن را داشتهایم. حال آمریکا باید اعلام نیاز کرده و حمایتهای ملموسی را دریافت کند.
ارسال نظر