کتابم پشت درهای ارشاد مانده است
لی لا رضایی امین‌الله رشیدی از خوانندگان موسیقی ایرانی که بسیاری او را با آهنگ‌های قدیمی‌اش همچون «فسانه وجود» می‌شناسند، 7 سال است که با یک نسخه کتاب 700 صفحه‌ای پشت درهای بسته ارشاد مانده است و همچنان منتظراست تا مسوولان این وزارتخانه با او تماس بگیرند و مجوز کتابش را برای انتشار بدهند؛ اما هنوز قول‌های مساعدی که در این رابطه به او داده شده، عمل نشده است. رشیدی بارها و در گفت‌و‌گوهای مختلف از انتشار کتاب خود خبر داده است و هربار خوش‌بین‌تر از قبل به این اتفاق نگاه کرده است؛ ولی با این وجود هنوز کتاب وی که در ادامه کتاب‌های قبلی اوست، منتشر نشده است و خبری مبنی بر انتشار آن شنیده نمی‌شود. وی که تاکنون در همکاری با بزرگان عرصه موسیقی آثار بسیاری خلق کرده است، بر این باور است که ممیزی‌ها باید از سر راه یک هنرمند برداشته شود و به خود او واگذار شود؛ چراکه یک هنرمند بیش از هر کس دیگری می‌داند چگونه بخش‌هایی از اثرش را حذف کند تا لطمه‌ای به کلیت کارش نخورد. با این خواننده پیرامون فعالیت‌های اخیرش گفت‌وگو کرده‌ایم.

با وجود گذشت 7 سال از نگارش کتابتان چرا انتشار آن همچنان اتفاق نمی‌افتد و زمان مشخصی برای حضور آن در عرصه کتاب و موسیقی اعلام نشده است.این کتاب به مدت 8 سال در دولت احمدی‌نژاد پشت درهای بسته ارشاد ماند؛ اما طی این سال‌ها من بیکار ننشستم و مرتب از طریق نامه‌نگاری و تماس تلفنی پیگیر این ماجرا بودم. باید بگویم که متاسفانه همکاری‌های لازم با من صورت نگرفت و موفق نشدم برای این کتاب مجوز بگیرم.
موضوع و محتوای کتاب چیست که این همه سال موفق به دریافت مجوز از سوی ارشاد نشده‌اید؟
این کتاب در واقع ادامه دوکتاب قبلی من است و درباره همه چیز حوزه موسیقی مانند تاریخ ادبیات، موسیقی و تاریخ اجتماعی -سیاسی صدسال گذشته ایران است. به‌نظر خودم اصلا به لحاظ محتوایی مشکل عمده و خاصی ندارد که بخواهد این همه سال پشت درهای بسته ارشاد بماند. در حالی به کتاب فرهنگی-هنری من مجوز داده نمی‌شود که فساد و تباهی و دزدی دنیا را فراگرفته است و کاری هم از دست کسی برنمی‌آید. متاسفم که کتاب نوشته‌ام و جلوی انتشارآن را گرفته‌اند و امکان این را ندارم که آن را به دست مردم و مخاطبان موسیقی برسانم.
قرار بود در دولت قبلی این کتاب را منتشر کنید. چه شد که این کار انجام نشد؟
به دلیل اینکه ایرادهای بنی اسرائیلی می‌گیرند. من در دوره خاتمی دو کتاب بدون هیچ‌گونه سانسور منتشر کردم. وقتی در دولت آقای احمدی‌نژاد برای انتشار این کتاب به مسوولان ذی‌ربط مراجعه کردم و برایشان توضیح دادم که من در دولت قبلی دو جلد کتاب منتشر کرده‌ام، در کمال ناباوری به من گفتند، اگر ما بودیم اجازه انتشار آنها را هم نمی‌دادیم.
۷-۸ ماه پیش وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی از هنرمندان برای حضور در یک ضیافت شام دعوت کردند. من نیز به آن میهمانی رفتم و در آنجا صحبت‌هایی کردیم. در پایان دولت احمدی‌نژاد و دو، سه سال آخرش را بی‌خیال شدیم تا دولت تدبیر و امید روی کار آمد. آقای روحانی و جنتی در ابتدای دولت جدید وعده‌های زیادی دادند و گفتند هر هنرمندی هر کاری که می‌تواند انجام بدهد و ما نیز رفتیم تا کارمان را انجام بدهیم. در ماه‌های اول دی‌وی‌دی تصویری کتاب را خدمت وزیر محترم ارشاد ارائه کردم و ایشان دستور دادند برای یکسری حرف‌ها به آنجا بروم. اما گفتند پرینت ۷۰۰ صفحه‌ای کتابم را که برای مطالعه به آنها ارائه کرده بودم، گم شده است. مجددا پرینت گرفتم و به ارشاد بردم. چند ماه در رفت و آمد بودیم، اما این قدر ایراد گرفته شد که باز هم انتشار این کتاب به تاخیر افتاد. تا اینکه در ماه رمضان جناب روحانی و جنتی به افطار دعوتمان کردند و در سالن اجلاس رو در روی هم قرار گرفتیم. نزد آقای جنتی رفتم و بعداز احوالپرسی از کتاب برایشان گفتم. با تعجب پرسیدند مگر کتابتان چاپ نشده است؟ گفتم نمی‌گذارند کارهای من چاپ شود. گفتند نامه‌ای بنویس و در آن درخواست خود را ارائه کن. نامه را نوشتم و مجددا به ارشاد رفتم. انتظار داشتم بازهم دستور صریح و سریع صادر شود. حتی سیدعلی صالحی معاون فرهنگی ارشاد نیز مخالفتی نداشت و می‌خواهد برای انتشار این کتاب کاری کند، اما لشکر اجنه هنوز در وزارت ارشاد وجود دارد واین اتفاق نخواهد افتاد.
ولی سال گذشته خبر دادید که این کتاب به‌زودی منتشر می‌شود!
واقعیتش این است که در گشایش و گزارش سالانه روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۹۰ این مساله مطرح شد و حتی جلال رفیع خیلی هم از آن تعریف کرد. قول داده شد که حتی بدون تغییر یک «واو» منتشر شود، اما اینها حتی به روزنامه اطلاعات با آن همه سابقه و تجربه احترام نگذاشتند و کتابم به مرحله چاپ نرسید.
پس صحبت‌هایتان با وزیر مثمرثمر نبود؟
من با آقای وزیر و معاون ایشان صاف و ساده وارد بحث و مذاکره شدم. پیروز ارجمند قبل از اینکه پست مدیریتی بگیرد به خانه ما آمد. به او گفتم به جرات می‌توان گفت که من تنها آهنگسازی هستم که دستم از موسیقی پر است و ۵۰-۴۰ آهنگ اجرا نشده دارم که همگی آنها جدید هستند. وقتی متوجه شد این آثار ادامه آثار دهه‌های ۳۰ و ۴۰ از من است، خواست تا آنها را در استودیو ضبط و بعد منتشر کنیم. حتی گفت ارکسترال کردن آنها نیز امکان دارد و در اختیار خواننده‌های دیگر قرار می‌دهیم تا آنها را اجرا کنند، اما از وقتی پست مدیریتی گرفتند خبری از وی نشد و این تصمیم‌ها و برنامه‌ها هرگز عملی نشدند. حتی دیگر جواب تلفن من را هم ندادند، اما از طرفی همین آقامی‌آید و درباره موسیقی رپ و جاز که ربطی به موسیقی ایران ندارد، تصمیم‌های جدی و اساسی می‌گیرد و قول می‌دهد که این موسیقی را به موسیقی کشور وارد کند.
اما گفته می‌شود موسیقی رپ در موسیقی ایران ریشه داشته است؟
داشته است، اما هنوز به جایی نرسیده است که بخواهند درباره آن صحبت کنند. من بر این عقیده‌ام که موسیقی رپ یک موسیقی اعتراضی است، اما در ایران فقط در این موسیقی فحاشی می‌کنند. این که می‌گویند این موسیقی را به موسیقی ایران می‌آوریم همه‌اش تظاهر است. اگرنه چرا آلبوم‌ها و کتاب‌های امثال من را مجوز نمی‌دهند تا منتشر شوند؟
کدام آلبوم مدنظرتان است؟
آلبومی که دوصدایی است و با همکاری خانم عظیما اجرا شده است اما برای انتشار آن اجازه داده نشد. در حالی که قرار بود در سال گذشته توسط شرکت فرهنگی-هنری گلچین آوای شرق به مدیریت علی شجاعی منتشر شود، اما این اتفاق نیفتاد. چون اجازه کار دوصدایی داده نشد.
خب این مساله سال‌ها است که گریبانگیر اهالی موسیقی است. همیشه ممیزی‌ها هستند که اجازه انتشار کارها را نمی‌دهند.
اما به اعتقاد من این ممیزی‌ها اگر نباشند خیلی بهتر است. باید برداشته شوند واین به معنای این نیست که بدون نظارت کتاب یا آلبومی را منتشر کنند؛ بلکه می‌توانند با نظارت دقیق و کارشناسانه آثار مناسب را منتشر کنند تا مردم نیز با اثر خوب آشنا شوند. موسیقی شرایط بحرانی دارد و باید مورد حمایت اهالی و متولیان فرهنگی قرار بگیرد اگر نه از بین خواهد رفت.
شما به‌عنوان یک پیشکسوت چگونه نمی‌توانید آلبوم یا کتابی را به دست مخاطبان خود برسانید؟
چون به پیشکسوتان اهمیت داده نمی‌شود و مورد توجه قرار نمی‌گیرند. پیشکسوتان این عرصه خاک این حرفه را خورده‌اند و باید مورد حمایت قرار بگیرند که اگر غیر از این باشد باید فاتحه موسیقی و هنر را خواند. کتاب من هم داستان طولانی‌ای دارد و متاسفانه و با وجودی که چند اصلاحیه نیز بر روی آن اعمال شد، این امکان فراهم نشد و کتابم همچنان پشت درهای بسته ارشاد مانده است. برخی از کلمات حذف شدند و برخی دیگر اصلاح شدند و حتی به من گفتند این گنجینه ارزشمند به‌زودی منتشر خواهد شد که متاسفانه هنوز نسبت به انتشار آن اقدامی صورت نگرفته است.
پس نمی‌توان به موسیقی در ایران خوش‌بین بود.
متاسفانه آشفته بازار عجیبی دارد این موسیقی! در این عرصه هر کسی ساز خودش را می‌زند و هیچ کس هم سر کار خودش نیست. وقتی جزءجزء موسیقی مشکل دارد نمی‌توان به چشم‌انداز آن خوش‌بین بود و چشم امید به آن داشت. این روزها دیگر هیچ اثری ماندگار نمی‌شود.
پس یک اثر موسیقایی چگونه ماندگار خواهد شد؟
یک اثر موسیقی فقط با حمایت آهنگساز، خواننده و شاعر می‌تواند به ماندگاری برسد. وقتی آهنگساز ملودی را می‌سازد و شاعری روی آن شعر می‌گذارد و سپس خواننده آنها را اجرا می‌کند، هر سه باید حس خوب خود را به مخاطبانشان منتقل کنند. امروزه اکثر آهنگسازان اشعار بزرگان مانند سعدی، حافظ و مولانا را برمی‌دارند و روی آنها ملودی می‌گذارند که این کار اصلا آهنگسازی نیست و در واقع ضربی‌خوانی است؛ زیرا مصرع‌ها و بیت‌ها با هم یکی است پس در نتیجه به این افراد نمی‌توانیم آهنگساز بگوییم.
من جوانان زیادی دیده‌ام که استعداد و صدای خوبی دارند و فقط نیازمند حمایت هستند. متاسفانه الان رابطه در این حوزه گسترش یافته است و این موضوع سبب شده است جوانان نتوانند به مراحل بالاتری برسند. متاسفانه موسیقی‌های امروزی ساعت مصرف دارد و این، مشکل خوانندگان مطرح است.
بیشتر از کتاب در دست انتشارتان بگویید.
این کتاب به ادبیات، موسیقی، تاریخ موسیقی، زندگی موسیقیدانان همراه با طنز و شعر اختصاص دارد. می‌خواستم این کتاب را به دوستانم علی تجویدی، پرویز مشکاتیان و ... تقدیم کنم، اما عمرشان کفاف نداد. حالا می‌ترسم عمر خودم نیز به سرآید و آرزوی چاپ این کتاب را به گور ببرم. تعداد موارد حذفی نزدیک به 80 مورد بوده است. به همین دلیل منتشر نشدن کتاب بهتر از اصلاح این موارد است.
به‌عنوان مثال؛ یک تابلو نقاشی اثر اکبر تجویدی (برادر علی تجویدی) با شعری از باباطاهر در کتاب آورده شد که ممیزان ارشاد می‌گویند شعر باباطاهر باید از کتاب حذف شود. همچنین از دیگر موارد اصلاحی می‌توان به حذف عکس ابوالحسن خان صبا و دختر وی که پیانو می‌نوازد، حذف عکس بنده به همراه همایون خرم در انجمن فرهنگی آمریکا، حذف داستان رفت و آمدها به خانه بروجردی‌ها در کاشان که بارها در تلویزیون آن را روایت کرده‌ام، حذف برخی طنزها از مجله توفیق و ... اشاره کرد.