احسان دست نشان

در شهرهایی با قدمت طولانی، میدان علاوه بر کارکردهای مختلف شهری یا اجتماعی، یک شناسنامه هم هست. اصفهان، به نوعی در این زمینه صاحب سبک است و انواع میدان با مشخصه‌‌های گوناگون در این شهر وجوددارد. به تازگی هویت میدان تحت‌الشعاع عنصر سواره قرارگرفته و بیشتر میدان‌ها در واقع فلکه یا round About هستند، ولی امروز سعی می‌شود با آسیب شناسی روال سابق، برنامه ای جامع در بستر هویتی و اقتصادی شهر، شکل داده شود.

نقش جهان، میدانی برای تمام فصول

میدان نقش جهان امروز مرکزی برای خرید صنایع دستی، گردشگر خارجی و داخلی است. خانواده ها در آن جمع می شود و خط افق در پیرامون آن حفظ شده است. عنصر مقدس یعنی مسجد شیخ لطف الله که بر بقایای یک آتشکده ساسانی ساخته شده، حکومت در قالب عمارت عالی قاپو خود را نشان می دهد، و بازار اصلی اصفهان نیز از ورودی سردر قیصریه. در محوطه‌های پیرامونی، تعداد زیادی تیمچه، بازارچه و انبار کالا ساخته شده است که نشانگر چیزی بیش از یک میدان ساده رزم و مشق است. این میدان در زمان خود شاهد برگزاری جشن‌های حکومتی یا رویدادهای ملی ومذهبی بوده و همچنین یکی از نمونه های کامل محل بازی چوگان حوزه تمدن ایرانی است.

عتیق، یادگاری ازآل بویه و سلاجقه

با ورود اسلام، یهودیان اصفهان خود را در بخشی که یهودیه خوانده می شد محصورکرده و در مرکز آن میدانی برای داد و ستد خود ساختند. بنا به اقتضائات پایتختی در دوره سلجوقی، سبزه میدان یا میدان کهنه به دستور نظام الملک به بخش مسلمان نشین شهر ملحق شد و تا دوران صفویه کارکرد مرکزی خود را حفظ کرد. در سال های اخیر شهرداری تلاش کرده با احیای این میدان، بخشی از هویت پیشاصفوی اصفهان را زنده کند.

جلفا، نمونه زنده و سازگار

میدان جلفا، جلوخانی محصورشده از سه سمت که با راه‌های پیاده رو باریک، در محل تلاقی محلات ارمنی نشین بین خیابان توحید و حکیم نظامی ساخته شده، یکسو کلیسای وانک و دیگر سو کلیسای مریم مقدس. امروزه چندین کافه و غذاخوری دور میدان را فراگرفته و محوطه باز آن میزبان گردشگران و جوانان است. این میدان نمونه ای عالی از یک نقطه مکث در میان شلوغی بازارها و اماکن تفریحی جنوب شهر است.

بزرگمهر، نامی بزرگ با کالبدی ناقص

رودخانه اصفهان را به دو قسمت تقسیم کرده و حاشیه ، نواری سبز است که صحنه میعاد مردم است. فلکه بزرگمهر در نقطه ای کلیدی کار تقسیم سفر به چهار جهت را بر عهده دارد. دو سوی آب و شرق و غرب شهر در امتداد رودخانه است. این محوطه در زمانی ساخته شد که نقش پیاده در ساختار شهری فراموش شده بود. هرچند بعدها تبدیل حاشیه رودخانه به تفرج گاه تا حدی جبران این قضیه را کرد اما هنوز تا تبدیل فلکه بزرگمهر به یک میدان درون شهری فاصله هست. می توان با بازتعریف نقش این محوطه، افزایش دخالت عنصر پیاده و دخیل کردن فضای پیرامونی و مرکزی در ارتباط با افق دید و جایگاه تامل و استراحت، از این مکان میدانی مکمل در محور پیاده روی-گردشگری غرب به شرق ساخت.

جمهوری، پایانه ای پراکنده و مسخ

بدبینانه است اگر بگوییم وقتی تهران، شهر شد، بین اصفهان و آنجا یک جاده یک طرفه ساخته شد تا باقیمانده داشته های این پایتخت سابق را جذب کند و کالا از جنوب به پایتخت برساند. این دروازه امروز یک پایانه مسافربری درون شهری را بدون ساختار و ناهمگن، در دل دارد. خیابان امام خمینی(ره) تا میدان استقلال، از شمال تا میدان آزادی و جنوب شهر...هنوز نقطه اتصال است اما توسعه برنامه ریزی نتوانسته نقشی فراتر از حمل و نقل به آن بدهد. حضور کارگران فصلی قابل توجه است. وجه غالب هنوز یک گره ترافیکی و نقطه آدرس دهی برای سفر است. از دروازه تهران فقط یک نام باقی مانده و حالا نه میدان است نه فلکه و نه لحظه ای آسایش در آن به چشم می خورد.

انقلاب، اتصال کالبد پیر و جوان

سی و سه پل روزی تنها راه به باغات جنوب و ادامه راه شاهی تا کوه صفه بود ولی در دوره پهلوی در شمال آن میدانی ساخته شد که با مراکز تفریحی و تجاری محاصره شده بود. چندین پاساژ، رستوران، سینماها در جوار میدان و نواری از خانه باغ ها که نقطه اتصال میانی آنها میدان انقلاب بود. امروز وجه تفریحی و خریدگردی آن بر تقسیم سفر می‌چربد، در جوار پلی تاریخی که به نقاط گرانقیمت شهر راه دارد. در آینده با تکمیل ایستگاه مترو و تبدیل چهارباغ عباسی به پیاده رو و احیای راه شاهی تا دولتخانه صفوی، شاهد میدانی شلوغ از مسافر و مجاور خواهیم بود. میدان انقلاب اسلامی یکی از بهترین کاندیداهای بازسازی تلفیقی با تکیه بر نشسته و نظاره گر در کنار فضایی برای سازگارسازی مردمان کهن شهر شمال و جنوبِ برخوردار است.

آزادی، در نقطۀ عطف شلوغ

دروازه شیراز قدیم و آزادی فعلی دیگر بوی شیراز و صدای بوق کارخانه های متعدد ریسندگی را ندارد.همهمه مسافران برای شهرهای اقماری گوش‌ها را کر می‌کند. عملیات مترو و نقشی نظیر دروازه تهران( همان پایانه بی سر و شکل) آن را محل تلاقی ناهمگونی از زرق و برق چهارباغ بالا و نقطه عزیمت به چهارگوشه شهر کرده است. هنوز یک نقطه مطلوب شناسا برای شهر است اما پیاده در آن گم و در معرض خطر و نقشه مدیریت شهری برای آینده آن نامشخص است. حضور دانشگاه اصفهان، سکونت قشر مهاجر نخبه در خیابان های مجاور و اماکن تفریحی و فرهنگی فرصت آن محسوب می شود. باید با بردن نقش تقسیم سفر به سطح زیرین میدان، روبنای آن تبدیل به یک سرعت گیر با فضایی آشناساز شود. در این بین افق دید و فضای طبیعی پیش رو( کوهستان صفه) نباید از یاد برود.

فیض، کوچک اما پرکار

این فلکه امروز بیشتر شبیه یک میدان است، چندین فضای فرهنگی و پل خواجوی تاریخی که از شناسه های اصفهان در جهان است. حضور سازمان هلال احمر و پزشکی قانونی کمی برای آن ناساز است و اتاق بازرگانی بر درجه اهمیت این فلکه افزوده است. اما کماکان معضل اصلی آن کمبود جای پارک ماشین است. در سال های اخیر محوطه شمالی آن توانسته جایگاهی برای نشستن، گپ زدن، بازی جوانان و گفتگوی خانواده ها یا زوج های جوان باشد. تاکید بیشتر اماکن فرهنگی و مطالعاتی و ساماندهی پارکینگ ها در آینده می تواند از این فلکه، یک میدان چندوجهی با غلبه تفرج، نشاط، و گردشگری درون شهری بسازد.

احمدآباد، فقط یک نقطه تقاطع

با احداث زیرگذر، میدان احمدآباد تنها روان کننده ترافیک کمربندی شمال و شرق است. دروازه اصلی برای دانشگاه خوراسگان، باغ رضوان،میدان تره بار شهر و شهر رویاها، همین فلکه است. همچنین راه ورود به میدان امام علی(عتیق یا سبزه میدان) و میدان نقش جهان است. یکی از نقاط پر رفت و آمد شهر که غلبه با عنصر سواره است، بازار اصلی موبایل، ترافیک بی نظمی در سطح میدان ایجاد کرده است. هیچ نقطه آسایشی وجود ندارد و سرعت حرف اول را می زند. با توجه به فضای تجاری و مسکونی گرانقیمت پیرامون آن، گمان نمی رود فرصتی برای توسعه نقش پیاده، جاذبه های بصری در آن وجود داشته باشد و تنها کارکردش تسهیل و تقسیم سفر سواره خواهد بود.

سهروردی، در فشار سفر و مسافر

این میدان خروجی خوبی برای منطقه تفریحی ناژوان و پایانه مسافربری زاینده رود است. پیاده را راه نمی دهد. این ورودی مهم برای مسافران از زرین شهر، فولادشهر یا شهرکرد ،اما نقطه ای برای آشنایی چشم و ذهن مسافر با شهر ندارد. با بیشتر شدن استفاده از اماکن تفریحی مثل ناژوان یا آبزی خانه اصفهان این میدان تنها نقش یک تقسیم کننده سفر برای سواره را دارد. پتانسیل خاصی هم برای تبدیل آن از گره به میدان وجود ندارد. بر فهرست دروازه های اصفهان می توان میدان آتشگاه(درچه)، فلکه ارتش، میدان شهدا و قدس و دیگر نام ها را افزود مهم تر از همه آنست که در این اختلاط نام‌ها، کارکردهای میدان و فلکه بسیار در هم آمیخته و سردرگم است؛ همانند میهمانانی که هر از گاه، باید از مردم اصفهان، کار سخت آدرس گرفتن را جویا شوند. ایراد شاید از همین جاهاست: از میادین و فلکه‌هایی که مدام به چرخیدن و دور خوردن و رد کردن تقاطع‌ها دعوتشان می کنند....