مقایسه نان و زعفران
نان را باید مقدسترین کالا در جامعه سنتی ایران نامید. از طفولیت به ما آموزش دادهاند که نان نعمت خدا است و هرجا نانی بر زمین افتاده است، به ما آموختهاند که باید آن را بوسید و بر طاقچهای گذاشت تا احترام آن به جا آورده شود؛ ولی هیچکس به ما نگفته یا ما را مجبور نساخته است که در مصرف زعفران باید صرفه جویی کرد یا زعفران کالایی مقدس است. این دو مدل را کنار هم گذاشتیم تا نشان دهیم اگرچه نان کالای مقدسی است، هم کیفیت نان بسیار پایین است و هم در مصرف نان اتلاف منابع گستردهای رخ میدهد که کیسههای بزرگ نان خشک همه ما ایرانیان بهترین گواه آن است.
نان را باید مقدسترین کالا در جامعه سنتی ایران نامید. از طفولیت به ما آموزش دادهاند که نان نعمت خدا است و هرجا نانی بر زمین افتاده است، به ما آموختهاند که باید آن را بوسید و بر طاقچهای گذاشت تا احترام آن به جا آورده شود؛ ولی هیچکس به ما نگفته یا ما را مجبور نساخته است که در مصرف زعفران باید صرفه جویی کرد یا زعفران کالایی مقدس است. این دو مدل را کنار هم گذاشتیم تا نشان دهیم اگرچه نان کالای مقدسی است، هم کیفیت نان بسیار پایین است و هم در مصرف نان اتلاف منابع گستردهای رخ میدهد که کیسههای بزرگ نان خشک همه ما ایرانیان بهترین گواه آن است. اینجاست که باید از کسانی که بسیاری از مشکلات جامعه را به فرهنگ نسبت میدهند، پرسید که چرا چنین تضاد آشکاری موجود است؟
پاسخ به این سوال در حوزه اقتصادی بسیار ساده است و تفسیری جز علامت قیمتی ندارد. اساسا قیمتها در اقتصاد فرمان میدهند که چه کالایی باید تولید شود و مصرف کنندگان به چه میزان هر کالایی را باید مصرف کنند. همین علامت قیمتی بهترین پاسخ برای تناقض فوق الذکر است. قیمت ارزان نان باعث شده مصرف کنندگان ارزش مناسبی برای آن قائل نباشند و حیف و میل نان که ما ایرانیان از آن بهعنوان برکت خدا یاد میکنیم، ریشه در همین یارانههای گستردهای دارد که دولت برای تامین نان ارزان پرداخت میکند و مبلغ آن طبق آخرین برآوردهای رسمی به ۷ هزار میلیارد تومان بالغ میشود. قیمت نان اگرچه با تصمیم اخیر دولت ۳۰ درصد افزایش یافته است، ولی نکتهای که غالبا مورد غفلت قرار میگیرد آن است که از آذر ماه ۱۳۹۰ تاکنون یعنی در یک دوره نزدیک به سه ساله قیمت نان ثابت مانده است و بهعلاوه هر خانوار چهار نفره ایرانی سالانه ۲۴۰ هزار تومان یارانه نان دریافت میکند. نگاهی به روند قیمتها در دوره سه ساله ثابت ماندن قیمت نان نشان میدهد که شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی در همین دوره ۱۳۷ درصد افزایش یافته است که با ملاحظه رشد ۳۰ درصدی قیمت نان در روزهای اخیر قیمت نان بهطور واقعی نصف قیمت آن در آذر ماه ۱۳۹۰ است. به عبارت دیگر قیمت نان سنگک که اکنون معادل ۸۰۰ تومان تعیین شده است، باید به ۱۴۶۰ تومان برسد تا به لحاظ واقعی معادل قیمت نان پس از فاز اول هدفمندی یارانهها باشد. این موضوع در ادبیات اقتصادی به «توهم پولی» موسوم است که مردم عادی قادر نیستند تفاوت بین مقادیر اسمی و واقعی را به درستی تشخیص دهند و به دنبال افزایش قیمتها پس از یک دوره طولانی تصور میکنند که قیمتها افزایش قابل ملاحظهای داشته، در حالیکه به لحاظ واقعی ممکن است حتی قیمتها کاهش یافته باشد. اساسا بسیاری از دولتهای رفاه در جهان وجود دارند که هدف خود را حمایت از اقشار متوسط و پایین دست جامعه قرار دادهاند؛ ولی سیاست خود را متکی به ارائه نان ارزان به مردم قرار ندادهاند. در این کشورها سیاستها مبتنی بر افزایش مالیاتستانی از درآمدهای بالا و صرف منابع حاصل بر پرداخت هزینههای تامین اجتماعی همچون بیمه خدمات درمانی، بیمه بیکاری و بیمه حوادث ناشی از کار سوق داده شده است. به این ترتیب هم منابع محدود جامعه بهصورت هدفمند به سمت اقشاری که مستحق دریافت این کمکها هستند سوق داده میشود و هم از حیف و میل اموال عمومی بهصورت یارانه نان که بخش زیادی از آن در چرخ نان خشکهایها قرار دارد، جلوگیری میشود.
پاسخ به این سوال در حوزه اقتصادی بسیار ساده است و تفسیری جز علامت قیمتی ندارد. اساسا قیمتها در اقتصاد فرمان میدهند که چه کالایی باید تولید شود و مصرف کنندگان به چه میزان هر کالایی را باید مصرف کنند. همین علامت قیمتی بهترین پاسخ برای تناقض فوق الذکر است. قیمت ارزان نان باعث شده مصرف کنندگان ارزش مناسبی برای آن قائل نباشند و حیف و میل نان که ما ایرانیان از آن بهعنوان برکت خدا یاد میکنیم، ریشه در همین یارانههای گستردهای دارد که دولت برای تامین نان ارزان پرداخت میکند و مبلغ آن طبق آخرین برآوردهای رسمی به ۷ هزار میلیارد تومان بالغ میشود. قیمت نان اگرچه با تصمیم اخیر دولت ۳۰ درصد افزایش یافته است، ولی نکتهای که غالبا مورد غفلت قرار میگیرد آن است که از آذر ماه ۱۳۹۰ تاکنون یعنی در یک دوره نزدیک به سه ساله قیمت نان ثابت مانده است و بهعلاوه هر خانوار چهار نفره ایرانی سالانه ۲۴۰ هزار تومان یارانه نان دریافت میکند. نگاهی به روند قیمتها در دوره سه ساله ثابت ماندن قیمت نان نشان میدهد که شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی در همین دوره ۱۳۷ درصد افزایش یافته است که با ملاحظه رشد ۳۰ درصدی قیمت نان در روزهای اخیر قیمت نان بهطور واقعی نصف قیمت آن در آذر ماه ۱۳۹۰ است. به عبارت دیگر قیمت نان سنگک که اکنون معادل ۸۰۰ تومان تعیین شده است، باید به ۱۴۶۰ تومان برسد تا به لحاظ واقعی معادل قیمت نان پس از فاز اول هدفمندی یارانهها باشد. این موضوع در ادبیات اقتصادی به «توهم پولی» موسوم است که مردم عادی قادر نیستند تفاوت بین مقادیر اسمی و واقعی را به درستی تشخیص دهند و به دنبال افزایش قیمتها پس از یک دوره طولانی تصور میکنند که قیمتها افزایش قابل ملاحظهای داشته، در حالیکه به لحاظ واقعی ممکن است حتی قیمتها کاهش یافته باشد. اساسا بسیاری از دولتهای رفاه در جهان وجود دارند که هدف خود را حمایت از اقشار متوسط و پایین دست جامعه قرار دادهاند؛ ولی سیاست خود را متکی به ارائه نان ارزان به مردم قرار ندادهاند. در این کشورها سیاستها مبتنی بر افزایش مالیاتستانی از درآمدهای بالا و صرف منابع حاصل بر پرداخت هزینههای تامین اجتماعی همچون بیمه خدمات درمانی، بیمه بیکاری و بیمه حوادث ناشی از کار سوق داده شده است. به این ترتیب هم منابع محدود جامعه بهصورت هدفمند به سمت اقشاری که مستحق دریافت این کمکها هستند سوق داده میشود و هم از حیف و میل اموال عمومی بهصورت یارانه نان که بخش زیادی از آن در چرخ نان خشکهایها قرار دارد، جلوگیری میشود.
ارسال نظر