سود اقتصادی نرمال همواره صفر است!
در امور کسبوکار همواره بحث در مورد سود یا ضرر است. این ماه چقدر هزینه داشتهاید و چقدر درآمد؟ و احتمالا مابهالتفاوت این دو، سود موردنظر شما است. جالب است بدانید در اقتصاد سود نرمال، صفر است. در علم اقتصاد با بهرهگیری از مدلها و رویههای ریاضی سود هر بنگاه یا واحد تولیدی را حداکثر میکنند، اما اثبات شده است که حداکثر سود یک بنگاه زمانی است که سود آن، یا به عبارتی مدل ریاضی سود (سود برابر است با درآمد منهای هزینه) آن برابر با صفر باشد. اما چرا؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ یک بنگاه کار میکند، کالا تولید میکند و در آخر سود آن صفر است؟
فرض کنید یک کارگاه تولیدی برش و تولید مصنوعات چوب راهاندازی کردهاید.
در امور کسبوکار همواره بحث در مورد سود یا ضرر است. این ماه چقدر هزینه داشتهاید و چقدر درآمد؟ و احتمالا مابهالتفاوت این دو، سود موردنظر شما است. جالب است بدانید در اقتصاد سود نرمال، صفر است. در علم اقتصاد با بهرهگیری از مدلها و رویههای ریاضی سود هر بنگاه یا واحد تولیدی را حداکثر میکنند، اما اثبات شده است که حداکثر سود یک بنگاه زمانی است که سود آن، یا به عبارتی مدل ریاضی سود (سود برابر است با درآمد منهای هزینه) آن برابر با صفر باشد. اما چرا؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ یک بنگاه کار میکند، کالا تولید میکند و در آخر سود آن صفر است؟
فرض کنید یک کارگاه تولیدی برش و تولید مصنوعات چوب راهاندازی کردهاید. شما برای شروع بهکار نیاز به محلی دارید تا بتوانید وسایل خود را در آنجا مستقر کنید، بنابراین یک کارگاه اجاره میکنید. بعد از آن برای برش ورقهای چوب دستگاه برشی به ارزش (برای مثال) ۵۰ میلیون تومان خریداری میکنید. دو کارگر نیز برای انجام کارهای خود استخدام میکنید. حال شروع بهکار میکنید و ماه اول علاوه بر خرید دو میلیون تومان چوب و یک میلیون هزینه آب و برق و گاز، به اضافه دستمزد کارگرها که سه میلیون تومان شده است، شما ۱۰ میلیون تومان پول عایدتان میشود. در یک نگاه ساده برآورد میکنید که کل هزینههای شما شش میلیون تومان بوده است، در حالی که فروش شما ده میلیون تومان بوده است بنابراین شما چهار میلیون تومان سود کسب کردهاید. اما بهنظر شما این نحوه محاسبه درست است؟
اشتباه اول این است که هزینه ۵۰ میلیون تومانی خرید دستگاه را چگونه محاسبه میکنید. حتما با خود فکر میکنید که این دستگاهها جزئی از کالاهای بادوام بوده و با توجه به طول عمر زیادشان، وقتی در بین روزها و سالها هزینه را توزیع میکنیم میزان آن بسیار ناچیز خواهد بود و دیگر نیازی به محاسبه نیست. اما اقتصاد یک پاسخ روشن برای این قسمت دارد. اگر شما نمیتوانستید یک دستگاه به این قیمت را بخرید چه راهی پیش رو داشتید؟ یا باید خدمات برش خود را در کارگاههای دیگر انجام میدادید که بالطبع به ازای هر خدمتی که به شما ارائه میشود هزینه آن نیز دریافت میشود یا باید یک دستگاه کرایه میکردید. در محاسبات اقتصادی هزینه یک دستگاه سرمایهای بهصورت نرخ اجاره آن وارد میشود. یعنی اگر اجاره روزانه دستگاه روزی ۲۰ هزار تومان است شما در محاسبات ماهانه خود مبلغ ۶۰۰ هزار تومان بابت هزینه دستگاه کسر میکنید. اما بهواسطه اینکه خودتان دستگاه را خریداری کردید این هزینه بهصورت بازده نصیب خودتان میشود.
شاید بگویید این نوع محاسبه چه برتری نسبت به سایر انواع محاسبات دارد؟ باید بیان کرد در این رویه یک مفهوم ارزشمند نهفته است که ارزش اقتصادی هر بخش را بهخوبی نمایان میکند. این مفهوم پربار همان هزینه فرصت است که حتی ارزش اقتصادی خود شما را نیز نشان میدهد. وقتی شما هزینه کرایه دستگاه را در محاسبات خود وارد میکنید بهخوبی متوجه اهمیت خرید دستگاه خود میشوید. حضور یا عدم حضور این دستگاه روزانه ۲۰ هزار تومان برای شما هزینه خواهد داشت بهدیگر بیان هزینه فرصت خرج پول دستگاه در جای دیگر برای شما روزانه ۲۰ هزار تومان خواهد بود. وقتی اقلام دیگر سرمایهای را نیز به این صورت محاسبه کنید میتوانید به اهمیت هر بخش و نقشی که در تولید دارند پی ببرید. این رویه به شما این دید را میدهد که بهدرستی از منابع در دسترس خود استفاده کنید و منابع خود را متناسب با ضروریات خود تخصیص دهید.
اگر از دید حسابداری سود و زیان خود را حساب کنید هیچگاه متوجه اهمیت وجود فلان دستگاه نمیشوید یا شاید این دید بهخوبی در شما شکل نمیگیرد که تا چه حد نیاز دارید از کالاهای سرمایهای در تولیدات خود بهره گیرید. حال تصور کنید که همه هزینهها را به همین صورت وارد کردید و حتی هزینه اجاره دستگاهها را نیز بهدرستی وارد کردید. فرض کنید بعد از کسر هزینهها از درآمد در ماه اول ۱ میلیون تومان، در ماه دوم ۲ میلیون تومان، در ماه سوم ۴ میلیون تومان و... باقی بماند. حتما میپرسید حال که تمامی هزینهها را متناسب با ادبیات اقتصادی و براساس هزینه فرصت کسر کردم پس این مبلغ باقیمانده چیست؟ آیا نباید گفت اکنون دیگر سود صفر نیست و میزان آن مثبت است؟
باید گفت این رقم بهدست آمده ارزش اقتصادی فعالیت شماست. حضور شما در محل کسبوکارتان و انجام فعالیتهای شما به این اندازه ارزش اقتصادی داشته است. بهدیگر بیان هزینه فرصت فعالیت شما در مغازه یا بنگاه اقتصادیتان به این میزان بوده است. وقتی این مبلغ را در طول روزهای ماه یا ساعتهای هفته توزیع میکنید نرخ هزینه فرصت شما استخراج میشود. بنابراین بهراحتی به کسی که در حال اتلاف وقت شما است میتوانید بگویید برای مثال هزینه همین ۲ ساعتی که من در مغازه نبودم ۶۰ هزار تومان بوده است. شاید هزینه فرصت همین ۲ ساعت برای یک پزشک ۶۰۰ هزار تومان یا بیشتر نیز باشد. بنابراین محاسبات اقتصادی ارزش هر جزئی از تولید را به درستی و براساس میزان ارزش اقتصادی آن عامل بیان میکند. وقتی گفته میشود سود اقتصادی نرمال صفر است به این مفهوم است که حاصل جمع ارزش هر بخش با هزینهها برابر صفر است، در حالی که سود واقعی شما، داراییهای ثابت شما نظیر دستگاهها، تجهیزات و... همچنین از همه مهمتر هزینه فرصت فعالیت شما یا وقت و تخصصی که شما در محیط کار میگذارید نیز هست.
ارسال نظر