«دنیای اقتصاد» به مناسبت هفته معلم بررسی میکند؛
فرهنگسازان جامعه
دنیای اقتصاد، ورشان بزازان- برای معلم تعریفهای زیادی وجود دارد که هرکدام نقصی دارند؛ هرکدام قسمتی از وجود او را جا میاندازند و نمیتوانند حق مطلب را ادا کنند. چرا که معلمی، شغلی پیچیده و حساس است و نمیتوان آن را در تعریفی جای داد. با این حال در این نوشته ناگزیریم تعریفی کوتاه از این جایگاه داشته باشیم تا بتوانیم به مطلب ورود پیدا کنیم. معلم کسی است که پیشهاش آموختن به دیگران باشد و از این آموختن همچون یک کار بیبدیل لذت ببرد. معلمهای زیادی، اسوه و تاریخساز شدهاند چراکه بشر را خوراک مغزی دادهاند و به او راه و روش آموختهاند.
دنیای اقتصاد، ورشان بزازان- برای معلم تعریفهای زیادی وجود دارد که هرکدام نقصی دارند؛ هرکدام قسمتی از وجود او را جا میاندازند و نمیتوانند حق مطلب را ادا کنند. چرا که معلمی، شغلی پیچیده و حساس است و نمیتوان آن را در تعریفی جای داد. با این حال در این نوشته ناگزیریم تعریفی کوتاه از این جایگاه داشته باشیم تا بتوانیم به مطلب ورود پیدا کنیم. معلم کسی است که پیشهاش آموختن به دیگران باشد و از این آموختن همچون یک کار بیبدیل لذت ببرد. معلمهای زیادی، اسوه و تاریخساز شدهاند چراکه بشر را خوراک مغزی دادهاند و به او راه و روش آموختهاند. در جامعه ما این وظیفه مهم برعهده انسانهاى شریف، قانع و وظیفهشناسى است که از سر تعهد و دلسوزى به ساختن و شکلدهى استعدادهاى فرزندان این مرز و بوم مشغولاند.
شاعران، نویسندگان و درمعنای وسیعتر تمامی هنرمندان، معلمانی هستند که با انتقال دانستههای خود به دیگران، درخت تعلیم و تربیت را همیشه سبز نگاه داشتهاند. معلمی عشقورزی است و از پی عشق است که فداکاری میآید. این فداکاری را میتوان در گوشه و کنار این آب و خاک پهناور جستوجو کرد؛ میتوان از حمیدرضا گنگوزهی پرسید که زیر آوار برای نجات جان دانشآموزان یک دبستان جان داد و یا از ابوالحسن خانعلی که ۵۰ سال پیش برای دفاع از حقش جان سپرد. (خانعلی در هنگام مرگ دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه تهران بود). یا از شهید مرتضی مطهری پرسید که برای بیان اندیشه و حرفهایش به جای گل، گلوله گرفت و نامش در تاریخ این مملکت جاودان شد. شرافت و آزادگی تنها مسألهای است که معلم بودن را شغلی بیبدیل ساخته و محبوبیتی از آن در قلبهایمان کاشته است. اهمیت هرکارى را باید با نقش و ارزش آن سنجید و صدها معلم فداکار دیگری که درس اولشان ایثار بود و یاد کردن از تمامی آنان در این نوشته مختصر نخواهد گنجد. اهمیت کار تعلیم و تربیت و معلمى به اندازهاى است که ساختن و هدایت یک فرد مساوى زنده کردن همه افراد جامعه است. این ارزش انسانسازی است که تا این حد معلم بودن را مهم و جلوه میدهد که مانندی برای آن نمیتوان یافت.
وظیفه معلم فرهنگی
در جامعه انسانى، اساسىترین کار، تعلیم و تربیت است. کسى که این رسالت را به دوش مىکشد معلم است. کار معلمى به هرگونه تلاشى که براى هدایت، تکامل و تعلیم و آموزش انسان، صورت مىگیرد اطلاق مىشود، براساس همین تعریف است که پیامبران، معلم بشر خوانده مىشوند، همچنین پدر و مادر و دیگر اعضاى خانواده نسبت به کوچکترها نقش معلم را دارند. اما در نامگذارى طبقات مختلفى که وظیفه تعلیم و تربیت را برعهده گرفتهاند، اصطلاحا تنها به یک طبقه معلم مىگویند؛ همان کسانى که رسالت آموزش و پرورش فرزندان ما را از دوره کودکى و تحصیلات ابتدایى تا دوره جوانى و تحصیلات عالى، برعهده مىگیرند.
رسالت معلم
معلمان بیش از هر طبقه دیگر دفاع از تمدن را برعهده دارند. آنها باید از معنای تمدن به وجهی نیکو آگاه باشند و به انتقال خصیصه و روحیه مبتنی بر تمدن به شاگردان خود رغبت تام و تمام داشته باشند. یکی از وظایف معلم آن است که شاگردانش را به راههایی هدایت کند که برای آنها امکان فعالیتهای دلنشین و سودمند وجود داشته باشد و اجازه ندهد شاگردانش به طریقی هدایت شوند که میل به آزار دیگران در آنها تقویت شود. معلم خوب و فرهنگی کسی است که کوشش میکند حقیقت هیچگاه پنهان نماند چراکه ایمان و اعتمادی که بر پایه جهالت استوار باشد راه به جایی نمیبرد و ناکارآمد است و درست در همینجاست که معلم باید وظیفه دیگر خود را برای آگاهی دانشآموز و جویای علم ایفا کند و آن حفظ دموکراسی وآزادمنشی است. معلم باید بکوشد که در دانشآموزان خود نوعی تواضع و بردباری بهوجود آورد تا آنها بتوانند به گفتههای دیگران که عقاید مختلفی دارند بیهیچ تعصبی گوش دهند و آنها را تحمل کنند.
معلمی نویسنده
روز ۱۲ اردیبهشت را به نام معلمی نامگذاری کردند که سالها قلم زد و در حوزههای مختلف آثار مهمی را نوشت. استاد مرتضی مطهری نیز همانند بسیاری از نخبگان ایرانی در آب و خاک خراسان بزرگ چشم به جهان گشود، او در یک خانواده اصیل روحانی در فریمان متولد شد. پس از فراگیری دروس ابتدایی در مکتبخانه در سن ۱۲ سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت کرد و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال یافت. در سال ۱۳۱۶ علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد و مدتی را در قم گذراند و از محضر استادان زیادی بهرهمند شد. مطهری در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بود. در سال ۱۳۳۱ در حالی که از مدرسان معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار میرفت به تهران مهاجرت کرد.
خدمات استاد مطهری
از مهمترین خدمات استاد مطهری درطول حیاتش، ترسیم جهانبینی ناب اسلامی از راه تدریس، سخنرانی و نوشتن کتاب است. مطهری در اسلامشناسی و فنون مختلف اسلام و قرآن کریم کمنظیر بود. آنچه از این استاد شهید باقی مانده، با محتوای غنی خود، مربی و معلم است. آثار قلم و زبان او، بیاستثنا آموزنده و روانبخش است و او با قلمی روان و فکری توانا، در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی به زبان مردم و بیاضطراب به تعلیم و تربیت جامعه میپردازد. از کتابهای مهم استاد مطهری میتوان به کتاب «انسان کامل»، «خدمات متقابل اسلام و ایران»، «علل گرایش به مادیگری»، «حماسه حسینی» و ... اشاره کرد. کتاب «انسان کامل» مجموعهای است مشتمل بر ۱۳ جلسه سخنرانی استاد با عنوان «انسان کامل» که در سال ۱۳۵۳ و در ماه مبارک رمضان ایراد شده است. انتخاب این موضوع از سوی استاد شهید، به دلیل رواج اندیشههایی بود که فقط به جنبه اجتماعی اسلام نظر داشت و به بُعد معنوی این دین انسانساز اهمیت نمیداد. کتاب دیگر شهید مطهری علل گرایش به مادیگری بود که موضوع اصلی آن علل گرایش به مادیگری، اثبات یا انکار خداست که به یقین، حساسترین و شورانگیزترین موضوعی است که از فجر تاریخ تاکنون اندیشهها را به خود مشغول داشته است. آنچه در این کتاب درباره علل گرایش به مادیگری آمده، در حقیقت، نقد و بررسی گوشهای از تاریخ عقاید و اندیشههای بشری است که مرتضی مطهری زحمت زیادی برای نگارش آن کشیده است. استاد مطهری درطول حیات خود زحمات زیادی برای نوشتن کشید اما عدهای قدر او را ندانستند و در شامگاه روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از پایان جلسهای در منزل یدالله سحابی به همراه گروهی از رجال سیاسی انقلابی، در تاریکی شب و هنگام خروج از محل جلسه، هدف گلوله یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه درگذشت.
ارسال نظر