تحلیل آذر تشکر از شادیهای خیابانی
فشردگی فنر هیجانات جمعی
تهیه و تنظیم: فاطمه جمالپور آذر تشکر جامعهشناسی است که رفتارهای جمعی جامعه ایران را رصد میکند. با او درباره رفتارهایی که ایرانیان در جشنها و شادمانیهای جمعی بروز میدهند گپ زدیم؛ در این گفتوگو تشکر ارزیابیاش را از این رفتارها شرح داد و به واکاوی علتها و زمینههای بروز آنها پرداخت. بر اساس گفتههای این جامعهشناس، جامعه ایران دچار فشردگی فنر هیجانات جمعی است و علل بروز این رفتارها هم آزاد شدن به یکباره همین فنر است. او دلیل این موضوع را کمبود فضای عمومی برای شاد بودن، عدم دسترسی همه گروههای جامعه به فضاهای عمومی و عقبنشینی مردم به فضاهای خصوصی برای شادی که نتیجهاش نهادینه نشدن رفتارهای جمعی هنگام شادمانیهای عمومی و.
تهیه و تنظیم: فاطمه جمالپور آذر تشکر جامعهشناسی است که رفتارهای جمعی جامعه ایران را رصد میکند. با او درباره رفتارهایی که ایرانیان در جشنها و شادمانیهای جمعی بروز میدهند گپ زدیم؛ در این گفتوگو تشکر ارزیابیاش را از این رفتارها شرح داد و به واکاوی علتها و زمینههای بروز آنها پرداخت. بر اساس گفتههای این جامعهشناس، جامعه ایران دچار فشردگی فنر هیجانات جمعی است و علل بروز این رفتارها هم آزاد شدن به یکباره همین فنر است. او دلیل این موضوع را کمبود فضای عمومی برای شاد بودن، عدم دسترسی همه گروههای جامعه به فضاهای عمومی و عقبنشینی مردم به فضاهای خصوصی برای شادی که نتیجهاش نهادینه نشدن رفتارهای جمعی هنگام شادمانیهای عمومی و... میداند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید: به عنوان یک جامعهشناس به نظر شما آیا جامعه ما، جامعه شادی است؟ خیر؛ جامعه ایران جامعه خیلی شادی نیست و این موضوع زمینه تاریخی دارد. به هرحال نگرانیهای روزمره زندگی مردم که روز به روز زیادتر شده است، جامعه را جامعهای ناشاد کرده است. چقدر فقدان و کم بودن جشنها و شادیهای ملی در این موضوع تاثیر گذاشته است؟ قطعا موثر بوده است. ارزیابی
شما به عنوان یک جامعهشناس از رفتارهایی که هنگام جشنها و شادیهای مردم بروز و ظهور مییابد چیست؟ وقتی شادی جمعی یا اندوه جمعی داریم، نمیتوانیم انتظار کنترل داشته باشیم، چون جمع انرژی اضافه تولید میکند، اما اینها همه به این معنی نیست که شادی جمعی هیچ نظم و انتظامی ندارد. نظم و انتظام به صورت خیلی خودبهخودی در هیجانات جمعی اتفاق میافتد. در صورتی که در طول فرآیندهای بلندمدت عادتی این خود کنترلی ایجاد شده باشد. آدمها شادیهایشان را به شکلها و مکانیزمهای مختلفی بروز میدهند. به نظر میرسد هنگام برگزاری جشنها و شادیهای ملی یک نوع مسائل هیجانی در جامعه اتفاق میافتد. در واقعگویی که هیجانات اینقدر فشرده میشوند یا به قول جامعهشناسان فنر هیجانات جامعه این قدر فشرده میشود که یک دفعه بالا میپرد و این امر غیر طبیعی است. به طور کلی نمیتوان هیجانات انسانی را کنترل کرد و وقتی این هیجان عمومی میشود، کنترلش سختتر است، چرا که جمع انرژی اضافی به افراد اضافه میکند و آنها را جسورتر و بیپرواتر کرده و آدمها رفتارهای جمعی را تقلید میکنند. درجمع بودن هیجانات رفتاری را مضاعف میکند و بر بروز احساسات تاثیر شدید
میگذارد. چرا جامعه ما فنری عمل میکند؟ اگر در جامعهای به سر میبردیم که مردم در طول سال در چهار یا پنج مناسبت هیجانات خود را در فضای عمومی بروز دهند و با هم شاد باشند، آنگاه مشکلی ایجاد نمیشد و در این جامعه بروز احساسات حالت فنری پیدا نمیکرد. در این جامعه افراد رفتار در این موارد را میآموختند و احساسات و هیجانات آنها مدیریت میشد و خودکنترلی اتفاق میافتاد، چرا که هنجارها و نرمها شکل میگرفت و مردم خود میزان بروز احساسشان را مدیریت میکردند. مثال این موضوع به طور مشخص مدیریت عواطف جمعی در سوگواریها همچون عاشورا است. در مراسم عاشورا رفتارهای مردم قواعد خاص خود را دارد که این امر در طول زمان شکل گرفته است. به طورکل باید گفت مجموعهای از عوامل بر بروز احساسات تاثیر میگذارد. در مثال عاشورا و هیجانات مربوط به اندوه، تکرار باعث شده این هیجانات نظاممند شود. اینکه به عزاداران نمیگویند اینجا گریه کنید و اینجا سینه بزنید و اینگونه سینه بزنید نشان از این نظاممند شدن دارد و خودبهخود تنظیم میشود، البته گاهی این موضوع هم مشکلدار میشود، مثلا مداحی عجیب و غریب یا قمهزنی و... بروز این رفتارها برای ما عجیب و
غریب است و عواملشان در جای دیگر دیده میشود. در طول تاریخ این نوع عزاداری و بروز اندوه ساختار یافته، تبدیل به آن چیزی شده که ما به آن عزاداری عاشورایی میگوییم و با تکرار خودکنترلی پیدا کرده است. در زمینه هیجانات مربوط به شادمانی هم به همین ترتیب است. اگر زمینههای بروز شادی در جامعه ایجاد و تکرار شود، آنگاه از دل این پدیده خودکنترلی شکل میگیرد و دیگر به هیچ وجه لازم نیست نیروی انتظامی در کنار مردم به خط شود و سعی در ایجاد امنیت داشته باشد، اما وقتی در جامعه شادی جمعی نداشته باشیم احساسات جمعی شکل نمیگیرد و نظاممند نمیشود و در زمانهایی این فنر آزاد میشود. به این ترتیب مردمی که عادت به شادی جمعی ندارند، به گونهای رفتار میکنند که از نظر برخی مشکلزا به نظر میرسد. یکی دیگر از دلایل بروز اینگونه هیجانات، عوامل مادی است و مربوط به عدم وجود چنین فضاهایی میشود. در کلانشهرها همچون تهران فضای عمومی برای اینکه مردم جمع شوند و شادی کنند اندک است. اگر هم فضای عمومی همچون استادیوم وجود داشته باشد، در دسترس همه گروهها نیست و تنها مردان و به خصوص مردان جوان از آن استفاده میکنند. دسترسی گروهها و خانوادهها به
این فضاها بسیار میتواند موثر واقع شود، چرا که هنگام فقدان دیگر گروهها فضا تک قطبی میشود و رفتارهایی ناهنجار هنگام باخت در مسابقات فوتبال رخ میدهد، بنابراین باید تا آنجا که میشود در هر فضای عمومی گروههای مختلف را به آن فضا وارد کرد تا خود به خود کنترل اتفاق بیفتد و رفتارهای عجیب و غریب بروز و ظهور پیدا نکند. به خصوص اگر کودکان، سالمندان و... در فضا باشند خودکنترلی بیشتر میشود. در این شرایط افراد آگاهی بیشتری نسبت به کاری که انجام میدهند دارند و حالت انفجاری بروز پیدا نمیکند. بنابراین کمبود فضا و نابرابر بودن آن از دیگر عوامل رها شدن بروز هیجانات است. وقتی ما برای گروههایی که سرشار از هیجان هستند فضا کم داریم و فضای برابر برای همه گروههای اجتماعی در دسترس نیست، موجی در درون خیابان به راه میافتد و شهر را مختل میکند، البته بسیار خوب است که این موضوع در زندگی شهری نهادینه شود و شهر عادت کند و این شادی در فضای عمومی بروز و ظهور یابد و بد نیست که با در نظر گرفتن همه تمهیدات، شهر چند ساعتی شاد باشد، چرا که اگر اضطرار شهر رعایت شود، اینکه مردم با هم در خیابان شادی کنند، با توجه به اشاعه شادی موجب شاد شدن
شهر و شهروندانش میشود. یک جامعه ابتدا سعی میکند فضا را فراهم کند؛ فضای عمومی که در آن مردم احساس میکنند آزاد هستند و نسبت به خودشان خودکنترلی دارند. در چنین فضایی بروز هیجانات بسیار بسیار آرامتر است. عامل دیگر غیرمادی است و آن هم قواعد حاکم بر فضای عمومی است. این موضوع که قواعد، اخلاقیات و هنجارهایی که در جامعه داریم تا چه حد در طول زمان شکل گرفتهاند. وقتی برای سالیان سال قواعد حاکم بر فضای عمومی به گونهای است که مردم شادیهایشان را به فضای خصوص میبرند طبیعی است که در چنین فضایی آدمهایی که سالهای سال شادی را در فضای خصوصی تجربه کردهاند خودبه خود نمیدانند قواعد شادی کردن در فضای عمومی چقدر متفاوت است، به عنوان مثال نمیدانند در فضای عمومی باید مراقب دیگران باشند و... وقتی مسوولان آموزشی در این زمینه ندادهاند، خودمحور بودنی که در شادیهای فضای خصوصی یک نرم و عادت میشود. وقتی اجاره داده میشود این آدمهای خودمحور بعد از مدتها شادی کردن در فضای خصوصی در خیابانها شادی کنند طبیعی است رفتاری که بروز میدهند رفتارهایی باشد که در جشنها و شادیهای خصوصی بروز دادهاند و وقتی وارد فضای عمومی میشوند
رفتارهای عجیب و غریب انجام دهند. چه کارهایی باید انجام داد؟ باتوجه به همه این صحبتها باید فضای عمومی در جامعه ایجاد شود برای بروز شادی همه گروههای اجتماعی و فرصت تمرین و خود کنترلی به جامعه داده شود.
ارسال نظر