بازی روانی «شک»چه بازی‌ای است؟

یکی دیگر از بازی‌های روانی بازی شک و تردید نسبت به خود است. در این بازی قرار است شک درونی شما که از دوران کودکی در شما بوجود آمده است تحریک شده و شما را یا تسلیم یا دیوانه کند تا اینکه از موضع خود عقب‌نشینی کنید. همبازی این بازی روانی ممکن است اصلا متوجه نباشد که چه بازی‌ای را راه انداخته است. یعنی اینکه فرد مقابل شما ممکن است کاملا ناآگاهانه با شما برخورد کند و نیت بدی هم نداشته باشد اما از طرفی دیگر ممکن است کاملا از مکانیزم این بازی ناسالم مطلع باشد و به عمد آن را راه انداخته باشد. یا اینکه ممکن است مکانیزم بازی را هم نداند اما از آن برای دفاع از خود و دور کردن خطر از خود استفاده کند.

شک و احساس بی‌ارزشی از زمانی در ما به‌وجود می‌آید که از کودکی به ما می‌گویند:

«این که گریه نداره!

این که ناراحتی نداره!

اشتباه می‌کنی!

احساست درست نیست!

نباید این احساس را داشته باشی!

نباید این را بگویی.» و ...

یعنی توانایی حواس ما را در دریافت اطلاعات زیرسوال می‌برند. دقیقا از همان زمان ما به خود شک می‌بریم که:

«نکند اشتباه می‌بینم،

نکند اشتباه می‌گویم،

نکند اشتباه احساس می‌کنم!

نکند.... »

و گمان می‌کنیم که دیگران بر حق و موجهند و ما اشتباه و اشتباهی.

فرمول این بازی چیست؟

فرمول بازی این است که شما از طریق حواس خود اطلاعاتی را دریافت می‌کنید و سپس آن را با فرد یا افرادی در میان می‌گذارید. سپس، آنها دریافت‌های شما را رد می‌کنند و به شما می‌گویند که اشتباه می‌کنید و اشتباه فکر یا احساس کرده‌اید یا اشتباه دیده‌اید. سپس، این برخورد آنها شما را تحریک می‌کند که برای اثبات خود قدم بیشتری بردارید.

هر چه شما بیشتر می‌خواهید خود را ثابت کنید آنها بیشتر شما را انکار می‌کنند. در مراحل بالاتر متهم می‌شوید به اینکه همیشه اشتباه فکر یا احساس می‌کنید و اعتباری به فکر و احساس شما نیست. به تدریج، خودتان هم باور می‌کنید که این شما هستید که اشتباه می‌کنید و به‌جایی می‌رسید که حتی اگر چیزی را با چشم خود نیز ببینید نمی‌توانید اعتبار چندانی برای آن قائل شوید و آن را رد می‌کنید، هر چند که درون خود میل به پذیرش آن را دارید. انسان همواره تحت تاثیر دو نیروی درونی قرار دارد:

۱- نیرویی که از دیگران کسب شده (اکتسابی) شامل باورها، اعتقادات، برداشت‌ها، رفتار‌ها، احساسات، باید و نباید‌ها و... .

۲- نیرویی که از درون خود فرد و از شهود او بیرون می‌آید و فردیت وی را شکل می‌دهد.

زمانی که فرد کاری را انجام می‌دهد، هر چند که با فکر هم بوده باشد، یا چیزی را احساس می‌کند، یا چیزی را می‌بیند، این دو نیروی درونی جنگ درونی را آغاز می‌کنند. در این زمان فرد میان آنچه که دیگران می‌گویند و آنچه که از درون خودش می‌جوشد به شک و سرزنش خود می‌افتد زیرا قبلا یاد گرفته است که به دیده‌ها، افکار و احساسات او اعتباری نیست اما شهود یا اطلاعات دریافت شده از طریق حواس او پیامی مخالف می‌دهد. به دلیل پیام‌های نیروی درونی ناشی از شهود و اطلاعات دریافت شده، فرد از طرفی میل به پذیرش خود را دارد و از طرفی دیگر به‌خاطر عدم تصدیق دیگران یا همبازی وی شک فراوانی نسبت به خود پیدا می‌کند. در خلال همین جنگ درونی و جنگ بیرونی میان فرد با خودش و میان فرد با اطرافیانش، هیجانات او غلیان می‌کنند و ممکن است او واکنش‌های هیجانی از خود نشان دهد و همین دامی می‌شود که اطرافیان حرف او را دیگر نپذیرند. در حالی‌که اگر همین فرد به خود مطمئن باشد و قاطعانه رفتار کند، آنها نیز حرف او را می‌پذیرند.

بنابراین، فرد بین دو راهی می‌ماند که:

«آیا آنها درست می‌گویند؟ یا شهود و خرد خود من درست می‌گوید؟»

بسیاری از این افراد چون نتوانسته‌اند این تضاد را برطرف سازند و به قاطعیت و بنیان محکم برسند، هنگام مواجهه با این مساله آشفته، پریشان و سردرگم می‌شوند. آنها چون خود را باور ندارند، عزت نفس شان روز به روز بیشتر آسیب می‌بیند تا جایی که باور می‌کنند که اشتباه می‌کنند. بسیاری از افراد با همین پروسه نهایتا یا دچار افسردگی و اضطراب می‌شوند، یا دست به خودکشی می‌زنند یا راهی تیمارستان می‌شوند!

همین بازی روانی ساده به راحتی می‌تواند مخرب روان افراد باشد، بنابراین، اگر می‌خواهید اسیر این بازی نشوید چند نکته زیر را رعایت کنید:

۱. به یک روانشناس یا مشاور کاردان مراجعه کنید تا با کمک وی بر بنیان، عزت نفس و اعتماد به نفس خود کار کنید.

۲. حتما قبل از هر اقدامی ابتدا خوب فکر کنید.

۳. حتما دیده‌ها و اطلاعات خود را با یک مشاور در میان بگذارید تا با کمک وی آن را بررسی کنید.

۴. برای اثبات خود تلاش زیادی نکنید. گاهی وقتی برای ثابت کردن حرف خود تلاش زیادی می‌کنیم بیشتر انکار می‌شویم. بنابراین، یک یا دو بار قاطعانه حرف خود را به زبان آورید و ادامه ندهید.

۵. ابتدا خودتان به اطلاعات دریافت شده مطمئن شوید، سپس، از دیگران توقع داشته باشید که به شما اعتماد کنند. در بسیاری از موارد به دلیل اینکه خود فرد در عمق ذهن خود به خود شک دارد، دیگران هم صحبت‌های او را نمی‌پذیرند.

۶. دقیقا آنچه را که دیده‌اید یا شنیده‌اید یک بار برای خود بنویسید تا برایتان کاملا شفاف و مشخص باشد.

۷. برای اثبات حرف خود از واکنش‌های هیجانی و تندروی خودداری کنید.

فراموش نکنید که گاهی ممکن است واقعا چیزی را اشتباه متوجه شده باشید، به همین دلیل، حتما در این مواقع قبل از هر اقدامی باید شرایط و اطلاعات را خوب بررسی کنید.