بررسی اسناد تازه انتشار یافته وزارت خارجه آمریکا در گفت وگو با دکتر علی ططری، مدیر مرکز پژوهش کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
این همه اسناد نیست
دنیای اقتصاد - کودتای ۲۸ مرداد یکی از مهمترین وقایع تاریخ ایران است که مسیر حرکت تاریخ کشور ما را دگرگون کرد. در این جریان یک دولت ملی سرنگون شد و مردم ایران برای نخستینبار دستهای مداخلهگر جدیدی به جز شوروی و انگلستان را در مسائل سیاسی خود مشاهده کردند. مطابق اسناد تازه منتشر شده وزارت امورخارجه آمریکا، این کشور بنا بر تهدیداتی که از سوی دکتر مصدق متوجه منافع خود میدید طرح سرنگونی دولت او را عملیاتی کرد. دکتر علی ططری، مدیر مرکز پژوهش کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی است.
دنیای اقتصاد - کودتای ۲۸ مرداد یکی از مهمترین وقایع تاریخ ایران است که مسیر حرکت تاریخ کشور ما را دگرگون کرد. در این جریان یک دولت ملی سرنگون شد و مردم ایران برای نخستینبار دستهای مداخلهگر جدیدی به جز شوروی و انگلستان را در مسائل سیاسی خود مشاهده کردند. مطابق اسناد تازه منتشر شده وزارت امورخارجه آمریکا، این کشور بنا بر تهدیداتی که از سوی دکتر مصدق متوجه منافع خود میدید طرح سرنگونی دولت او را عملیاتی کرد. دکتر علی ططری، مدیر مرکز پژوهش کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی است. به گفته او این مجموعه از نخستین مراکزی بوده که این اسناد را دریافت و مورد بررسی قرار داده است. این مورخ در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، عقیده دارد این اسناد حرف تازهای برای تاریخنگاری ایران نداشته اما همزمان زوایای کمتر دیده شدهای در این رابطه را برای محققان آشکار میکند که نیازمند پژوهشهای بیشتر است. متن گفتوگو با او را بخوانید.
اسناد تازه منتشر شده، چه چیزهایی بیش از آنچه تاکنون میدانستیم به ما میگوید و چه افقی را به روی تاریخنگاری ایران گشوده است؟
شاید مهمترین بحث مربوط به انتشار این اسناد همین است و البته میتوان در رابطه با آن چند سوال را هم مطرح کرد. اول اینکه آیا اسناد منتشر شده شامل تمام اسنادی است که درخصوص ملی شدن نفت و بعد از آن کودتای ۲۸ مرداد که در آگوست ۱۹۵۳ به سرنگونی دکتر مصدق منجر شد وجود دارد؟ آیا اسناد دیگری هم به جز آنچه انتشار یافته است، موجود است؟ ما حقیقتا از سرنوشت تمام اسناد اطلاعی نداریم. مجموعه ما شاید از نخستین مجموعههایی بود که بلافاصله بعد از انتشار این اسناد به آنها دسترسی پیدا کرد. این مجموعه سند حدود ۱۰۰۷ برگ است که شامل ۳۷۵ فقره سند بهصورت مستقیم در مورد سرنگونی دولت دکتر مصدق است که دوران ریاستجمهوری ترومن و آیزنهاور را شامل میشود.
مجموعهای که در حال حاضر در سال ۲۰۱۷ توسط دفتر مورخین وزارت امورخارجه ایالاتمتحده منتشر شده، در حقیقت متممی بر مجموعهای است که تحت عنوان جلد دهم اسناد روابط خارجی ایالاتمتحده در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. در آن نسخه اسناد برجستهای در رابطه با جدال بر سر نفت بین ایران و انگلیس و تلاش دولت ایران برای ملی شدن صنعت نفت وجود داشت و آمریکا تلاش داشت اینگونه القا کند که نقش میانجی در این منازعه داشته است اما ما و حتی خود پژوهشگران آمریکایی اطلاع داشتند که اینگونه نبوده است و میدانستند که نقش ایالاتمتحده در براندازی دولت دکتر مصدق محرز است اما در بین این اسناد نیامده است. این امر موجب یکسری انتقادات از سوی دانشگاهیان، پژوهشگران و رسانهها حتی در داخل خود آمریکا شد. این اعتراضات باعث شد که در سال ۱۹۹۱ لایحهای در کنگره آمریکا به تصویب برسد که در آن لایحه بر این نکته تاکید میشود که انتشارات روابط خارجی وزارت امور خارجه آمریکا باید مستندات کامل، دقیق و قابل اعتماد از سیاست خارجی و تصمیماتی که اتخاذ شده را در دسترس پژوهشگران، محققان و مورخانی که در وزارت امور خارجه هستند، قرار دهد.
در حقیقت مجلد حاضر قرار است اقدامات پنهان دولتهای ترومن و آیزنهاور در آگوست ۱۹۵۳ را به تصویر بکشد و در مقدمه آن هم به این مورد اشاره شده است. البته اقدامات آمریکا مختص به ایران نیست و آمریکا یک سلسله اقدامات دیگری را نیز در منطقه انجام داده که همه این اقدامات را میتوان در زیرمجموعه جنگ سرد و وقایع بعد از جنگ جهانی دوم نامید که آمریکا تلاش داشت خود را بهعنوان یک قدرت جوان مطرح و در جریان بلوکبندی شرق و غرب نقشآفرینی کند. مقابله با دولت مصدق را نیز میتوان ذیل همین اقدامات فهم کرد. در نتیجه برای درک بهتر این موضوع باید هر دو جلد یعنی هم اصل جلد دهم و هم متمم آن که اخیرا منتشر شده است را مورد بررسی قرار دهیم.
آیا تاریخنگاری ایران دستکم در دوره مورد بحث با انتشار این اسناد نیاز به بازنگری دارد؟
به عقیده من در کل با این اسناد چیز جدیدی به دادههای ما اضافه نشد. شخصا با توجه به اینکه در این حوزه پژوهش و فعالیت دارم برای ما محرز شده است که در این اسناد نکته جدیدی که مسیر تاریخنگاری نفت، کودتا و تاریخ معاصر ما را تغییر بدهد وجود ندارد. ما از کلیات این ماجرا اطلاع داشتیم، از عملیات آژاکس باخبر بودیم و همچنین در رابطه با اتحاد میان دولتهای آمریکا و انگلیس برای براندازی دولت مصدق بنا به دلایلی که در تاریخ به کرات آمده است اطلاع داشتیم اما در جزئیات بهنظر میرسد که نکات جدیدی را بازگو میکند و اطلاعات جدیدی را به اطلاعات گذشته ما اضافه میکند، هرچند ما هنوز تمام ۳۷۵ سند را مطالعه و ترجمه نکردهایم. نکته دیگر آن است که زمانیکه ما عناوین اسناد را استخراج میکنیم، درمییابیم که باز هم اسناد دیگری باید باشد. بهویژه باید روی گزارشها دست گذاشت که بهنظر میرسد یکسری از گزارشها هم از سوی MI۶ و هم از سوی CIA وجود دارد که هنوز متاسفانه منتشر نشده است.
در بین این اسناد حدود شش، هفت گزارش وجود دارد ولی بهنظر میرسد شمار این گزارشها باید به مراتب بیشتر باشد. عناوین این اسناد عمدتا مربوط به مراسلات سفارت آمریکا در ایران با وزارت امور خارجه این کشور و یادداشتهای تهیه شده در دفتر آمارهای ملی سازمان سیا است. همچنین یکسری مقالات در آن هست؛ مثلا یک نمونه آن مقاله تهیه شده در مدیریت برنامههای سازمان سیا است. پیشنویس سیاستهای پیشنهادی از سوی شورای امنیت ایالاتمتحده آمریکا نیز در این اسناد وجود دارد، به علاوه مثلا یک یادداشت از دستیار معاون وزیر خارجه در امور خاور نزدیک و آسیای جنوبی و امور آفریقا به معاون وزیر امورخارجه در این مجموعه گنجانده شده است. از این اسناد که عمدتا مکاتبات و مراسلات رسمی است، فراوان در میان این مجموعه یافت میشود اما آنچه برای ما اهمیت دارد گزارشهای محرمانه است که عمدتا مسائل پشتپرده و خیلی محرمانه را بازگو میکند. حتی در مقدمه این مجموعه چند بار تاکید شده است که این مجموعه چندان هم محرمانه نیست و برای مورخان و استفاده آنها منتشر شده است. از این رو در مجموع هرچند اسناد حاضر یکسری جزئیات را برای ما روشن میکند اما آنچنان نیست که روند قبلی تاریخنگاری کودتا را تغییر دهد.
براساس این اسناد ساز وکاری که آمریکا برای عملیاتی ساختن کودتا طراحی کرد به چه صورت بوده و نقش دیگر کشورهای خارجی بهویژه انگلستان در جریان ماجرا چگونه تببین شده است؟
ما نکاتی را از قبل در این رابطه میدانستیم، مثلا میدانیم که سفارت بریتانیا و MI۶ در این رابطه نقش داشتهاند و این موضوع را در خلال برخی از اسناد منتشر شده از سوی MI۶ و MI۵ میتوان دریافت اما آنها هنوز بخشی از اسناد کددار خود را منتشر نکردهاند. سفارت بریتانیا در تهران در ایام کودتا تعطیل میشود اما گفته میشود آنها نیز گزارشهایی را از طریق معلم خصوصی ملکه ثریا تهیه کردند و در حقیقت عامل اطلاعات بریتانیا و MI۶ در زمان تعطیلی سفارت همین همدم و معلم خصوصی ملکه ثریا بوده است. البته اسناد این امر هنوز منتشر نشده و ما تنها یک خبر در این رابطه داریم ولی در منابع دیگر به کرات به حضور و نقش بریتانیا اشاره شده است. اگر بخواهیم به نکته جدیدی که این اسناد در رابطه با نقش بریتانیا میآورند اشاره کنیم در بین مکاتباتی که آنها با وزارت امور خارجه آمریکا داشتند، به نکاتی برخورد میکنیم که جالب است و عمدتا در رابطه با اختلافات و تنشهای میان این دو کشور سند در دست داریم.
ظاهرا آمریکاییها معتقدند که نفوذ جریان چپ و حزب توده و مشکلاتی که در ایران و منطقه با آن مواجه هستند در نتیجه تندرویها، افراطگریها و ندانمکاریهای انگلستان بوده است. حتی در برخی مواقع اسناد و اطلاعات را از یکدیگر پنهان میکردند. نکته مکمل این بحث آن است که بهنظر میرسد آمریکا در این دوران بهعنوان یک قدرت نوظهور قصد داشته که از پوسته بریتانیا خارج شود و آن را پشت سر بگذارد و منافع جدید و متفاوتی را نسبت به بریتانیا در خاورمیانه و البته جهان تعریف کند. اگر قصد مهندسی معکوس داشته باشیم خواهیم دید که بعد از این دوران جنگ کره و بعد ویتنام را داریم و پس از آن سیاست دوستونه را در زمان نیکسون در منطقه تعریف کردند. آنها چهره جدید و قدرت جوانی در منطقه و جهان بودند و قصد داشتند از ذیل سایه بریتانیا خارج شوند. در تعدادی از این اسناد هم که نام بریتانیا آمده، عمدتا به اختلافات دو کشور اشاره شده است اما بعد دیگر این قضیه انگلستان و اسناد مربوط به MI۶ و MI۵ است که در دسترس ما قرار ندارد.
همواره بهنظر میرسید ضرری که از ملی شدن صنعت نفت نصیب انگلستان شد به مراتب بیش از سایر کشورها بود اما در نهایت آمریکا عامل سرنگونی دولت مصدق شد. در مدارک پیش از این عموما روی وضعیت دو قطبی و کمونیسمهراسی تاکید شده است، در این اسناد آمریکا چه مولفههایی را برای نزدیکی دولت مصدق به شوروی در نظر گرفته و آیا اهداف دیگری را هم از این مداخله دنبال میکردند؟
در این اسناد بهصورت دقیق اشاره نشده که منافع آنها در ایران چه هست و به جهت حفظ چه منافعی اقدام به کودتا کردهاند. من تمام اسناد را هنوز نخواندهام اما تا آنجا که تورق کردهام و بخشهایی از آن را نیز ترجمه کردهایم، قضیه دخالت آمریکا در مجموع چند بعد داشته است. یک) بحث حضور یک قدرت جدید و جویای نام در منطقه است. دو) شرایط دو قطبی بینالمللی و بهویژه حضور حزب توده و جریانهای چپ که آمریکا تلاش میکرد از سقوط شاهی که منافع نزدیکی با آن داشته، جلوگیری کند.
آیا در کتابچه جدید سندی در رابطه با نزدیکی دولت مصدق با حزب توده و به تبع آن شوروی ارائه شده است؟
در رابطه با ارتباطات دولت و برخی از وزرای کابینه با جریانات چپ بهصورت گذرا اشاره شده اما ما در منابع دیگر که مکمل آگاهی ما از این اسناد است، داریم که آمریکاییها چند سیاست را بهطور همزمان پیش میبردند که یکی از آنها بزرگنمایی خطر حزب توده است که انگلیسیها نیز در این رابطه همراهی کردند. همچنین در جدایی ارکان رهبران جبهه ملی موفق عمل کردند و یکی از مسائلی که توانست این موضوع را پیش ببرد و اختلاف میان رهبران بهویژه رهبر مذهبی آیتالله کاشانی پدید آورد، همین بحث حمایت و نزدیکی بود که گفته میشد دکتر مصدق از حزب توده داشته است و البته چند چهره نیز در کابینه ایشان نزدیک به این حزب بودند.
آمریکاییها توانستند این را بزرگ کنند و از شکاف پدید آمده استفاده کنند. آنها موفق شدند چهرههایی مانند حائری، کاشانی و بقایی را از جبهه ملی و دکتر مصدق جدا کنند و به آنها نزدیک شدند. معمولا در علت این امر اشاره میشود که روزولت پول زیادی را در این جریان برای شخصیتهای مختلف هزینه کرده است ولی بهنظر من برخلاف این برداشت به خصوص در رابطه با برخی از افرادی که با پول مشکل قابل حل نبود مثل آیتالله کاشانی از همین شکاف و اختلاف پدید آمده بهره بردند. البته این اسناد به درخواست کمک برخی از وزرای دکتر مصدق از جمله دکتر اخوی از آمریکا هم اشاره کرده که از این کشور برای سرکوبی حزب توده درخواست کمک کرده بود اما در آنها بهطور مشخص سندی که به حمایت مصدق از حزب توده اشاره کند، وجود ندارد.
یکی از روشهایی که برای تضعیف دولت مصدق به کار برده شد، فشارهای اقتصادی بود، آیا در این اسناد اشارهای به چگونگی اعمال این فشارها شده است؟
نه، در مجموع که حتما نقش داشته است اما من مشخصا نسبت به بحث تحریمهای اقتصادی چیزی نخواندم، گزارشها، پیشنویسها و یادداشتهایی که هست عمدتا معطوف به مسائلی است که اقدامات پنهانی آمریکا در این رابطه را نشان میدهد اما در رابطه با تحریمهای اقتصادی که مستقیما آمریکا اعمال فشار کرده باشد، به سندی برخورد نکردم. البته حتما هماهنگیهایی بین دو کشور در رابطه با تحریمها، منکوب کردن، فشارهای اقتصادی و اعطای وامها وجود دارد که در دیگر منابع آمده است. در میان اسناد انگلیسی این امر به کرات بهویژه در رابطه با تحریمهای نفتی و.... وجود دارد.
در رابطه با نقش ماموران غیردولتی که به فعالیتهای جاسوسی مشغول بودند، در این اسناد چه اطلاعات جدیدی وجود دارد؟
همانطور که میدانید باز هم مانند گذشته هیچ اسمی وجود ندارد و البته باید توجه داشت همان گونه که در ابتدای عرایضم مطرح کردم، این همه اسناد محرمانه و مهم وزارت امور خارجه و سیآیای آمریکا و اقدامات مهمی که منجر به براندازی نخستوزیر ایران شد نیست. یعنی باز هم اسناد دیگری وجود دارد که در دسترس ما نیست. یک بخش آن مربوط به این امر است که این اسناد هنوز از سوی آمریکا و انگلیس انتشار نیافته و مورد دوم آنکه اسناد مهمی که به زوایای دیگر این سرنگونی اشاره دارد و اسامی افراد، پولهای پرداخت شده و مسائل از این دست را برای ما فاش کند از میان رفته است.
ارسال نظر