طبیعت بنفش
یک جای دنیا هست که شما از هرجای دیگرش قصد کنی به سمت آنجایش بروی به قول حافظ از شش جهت فریادت درمی‌آید و به قول امروزی‌ها در ترافیک می‌مانی. میدان «ونک» دقیقا همان جایی است که بعد از فریاد، اشکت را هم در می‌آورد. مخصوصا اگر ساعت یک ربع به هشت باشد و اگر تا یک ربع دیگر به گالری «والی» نرسی، ساعت کارشان تمام می‌شود و شما می‌مانی و میدان ونک که احتمالا باید فردا دوباره قصدش را کنی. به هر شکل شانس ‌آورده و ظرف پنج دقیقه‌ از ترافیک رها شده، به خیابان «خدامی» رسیدیم. گالری والی تقریبا اواخر خیابان است، اما خوشبختانه اینجا دیگر خبری از ترافیک نیست. به پلاک هفتاد و دو که می‌رسیم، با در بسته مواجه می‌شویم، اما ظاهرا زنگ را برای اینجور مواقع گذاشته‌اند. در باز می‌شود و ما به پایین می‌شتابیم. خوشبختانه دوست نقاشم که سال گذشته همین موقع‌ها در گالری والی نمایشگاه داشت همراه من آمده است و از این حیث خیالم راحت است که ده-بیست دقیقه‌ای برای دیدن آثار و عکاسی وقت دارم. نقاشی‌های «مهناز حسن‌زاده» در نگاه اول تنوع رنگی گرم و آرامی را بر روان بیننده منعکس می‌کند. کارها در نگاه اول ظاهری گنگ و انتزاعی دارند، اما بعد از چند لحظه شکل‌ها و فرم اجزای موجود در آثار به شما می‌گویند که نقاش در این مجموعه‌ به بازنمایی طبیعت پرداخته است. آثار او ابعاد متفاوتی دارند. طرح‌های کوچک روی مقوا و مقوای بوم کار شده‌اند و آثار بزرگ‌تر روی بوم. یکی از موارد جالب توجه در این نمایشگاه آثاری بود که روی بوم مقوایی کار شده بود؛ این مقوا با بافت و جنس خود امکانات خوبی در اختیار نقاش گذاشته بود تا کیفیت‌های رنگی ویژه‌ای به دست آورد. راستش در کارهای کوچک‌تر ردپای بیش‌تری از هنرمند وجود داشت. به این معنا که شما وقتی موضوعی را برای طراحی، نقاشی، عکاسی یا هر نوع خاص، از آفرینش هنری انتخاب می‌کنید، آن موضوع امکانات مختلفی در اختیار شما می‌گذارد و ایده‌های مختلفی پیرامون آن به ذهن شما می‌رسد، اما مسئله‌ای که میزان توانایی، تسلط و آگاهی شما را نشان می‌دهد، چگونگی استفاده شما از این امکانات و میزان پیشروی با موضوع است. شاید هنرمند به واسطه توانایی و تجربه‌اش، این امکان تکنیکی را داشته باشد که موضوع مورد نظر خود را به همان شکل موجود در دنیای بیرون بازنمایی کند، اما از این امکان استفاده نکند و ترجیح دهد آنچه را روی بوم می‌آورد از جهات مختلف تصویری، اختلاف کم یا زیادی با دنیای واقعی داشته باشد و این درست همان جایی است که می‌توانیم به دنیای هنرمند نزدیک شویم و به دنبال نشانه‌های تصویری موجود در اثرش، زبان او را درک کنیم، البته این بدان معنا نیست که اگر کسی واقعیت را عینا بازنمایی کرد، دنیایی نداشته باشد یا کارش ساده و کم معنی باشد. به هیچ وجه! از دوران باستان تا امروز سبک‌های هنری بسیاری وجود دارند که قائل به بازنمایی مو به موی واقعیت موجود هستند. در این نوع نگاه هم می‌توان به دنبال دنیای شخصی هنرمند و زبان ذهنی او گشت. مسلما نوع طراحی که هنرمند انتخاب می‌کند- واقعی یا غیرواقعی- در انتقال دنیای ذهنی‌اش به مخاطب تاثیرگذار است، اما شاید آنچه بیش از این اهمیت داشته باشد؛ تناسب و نوع قرارگیری این نشانه‌های تصویری در کنار هم است. به بیان ساده‌تر میزان توانایی او در همنشینی و ارتباط تصاویر خلق شده باهم از اهمیت بالایی برخوردار است. از این منظر، «مهناز حسن‌زاده» در آثار کوچک‌تر توانایی بیشتری از خود بروز داده و طبیعت خلق شده در این آثار، وضوح زیادی برای خوانش مخاطب، از دنیای او ایجاد می‌کنند، البته او در ابعاد بزرگ و روی بوم هم توانایی‌هایی از خود بروز داده است. یکی از آنها قدرت او در کنترل همنشینی رنگ‌های مختلف در کنارهم است. به طور مثال در یکی از آثار روی بوم، طبیعتی بنفش خلق کرده و تمامی رنگ‌های دیگر را درخدمت کم و زیاد کردن ابعاد مناظر خلق شده با این رنگ قرار داده است. گالری «والی» از جمله گالری‌های فعالی است که در این سال‌ها امکانات زیادی برای دیده شدن آثار هنرمندان جوان فراهم آورده و تلاش زیادی در حمایت از آنها کرده است.