عابدینی بیشازحد فکر میکرد!
* برای تنویر افکار عمومی لازم میدانم به نکاتی اشاره کنم و به برخی آقایان گوشزد کنم که نمیتوان با فرافکنی، مردم هوشمند و فهمیده گیلان را گمراه کرد. بحث من محدود به تیم فوتبال داماش گیلان نمیشود. با یک نگاه به تیمهای والیبال، بسکتبال و سایر تیمهای فوتبال این مجموعه در ردههای سنی مختلف میتوان به سادگی فهمید که غیر از تیمهای فوتبال بزرگسالان داماش گیلان آن هم تا مرحله پلیآف، توفیقی نصیب برادران خسروی به عنوان مالکین این تشکیلات نشده است، البته آنها با یک تفکر اساسی و منطقی وارد عرصه ورزش شدهاند و هزینههای سنگینی برای تیمداری در رشتههای مختلف و ردههای گوناگون کردهاند، اما متاسفانه به دلایلی نتیجه مطلوب حاصل نشد.
* عابدینی به ۳ دلیل؛ عدم اتخاذ سیستم بکش بکش روی دروازه حریفان؛ عدم اعتراض شدید به داوران و جلز و ولز نکردن کنار زمین عذر من را خواست، البته من به تصمیم وی احترام میگذارم، اما همین طرز تفکرات بود که باعث شد در بازی با صنعت نفت آبادن آن نتایج اسفناک رقم بخورد. لابد آن جا هم فدراسیون فوتبال یا داور مسابقه مقصر بود! ناکامی تیمهای فوتبال داماش درود، داماش تهران و تیمهای والیبال و بسکتبال هم تقصیر فدراسیون فوتبال بود؟ طی سالهای مدیریت عابدینی در حدود دو دهه گذشته نیز علی کفاشیان مقصر ناکامیهای او بوده است؟
*من مقصرین اصلی این ناکامی را به شما معرفی میکنم. از آنجایی که اخیرا باب شده هر کس هرجا به دلیل مشکلات تیمی یا عدم توانمندی شخصی گناه ناکامی خود را گردن مجموعه سپاهان میاندازد، من هم از این فرصت استفاده کرده و برای توجیه مشکل موجود در داماش گیلان، صراحتا اعلام میکنم باشگاه سپاهان، ساکت و امیر قلعهنویی در این ناکامی سهم بسزایی ایفا کرده و هرگز از آنها نخواهیم گذشت.
* (در جواب به ادعای عابدینی که پاداش پرداختی به بازیکنان از سوی مدیران تشکیلات، با جرح و تعدیل به آنان داده میشده و در واقع درصدی از آن کسر میشده است) قضیه از این قرار بود که بنا به درخواست بازیکنان ۲ الی ۳ درصد از تمام پاداشها کسر و تحویل علی قاسمیان و بهزاد داداشزاده که خود در این زمینه بیشترین کمک را میکرد، میشد تا به بیماران بیبضاعت داده شود، البته این قانون در مورد خود من هم اجرا میشد.
* (در جواب به شائبه واریز مبلغی هنگفت به حساب کریمی در روز بازی با شیرین فراز کرمانشاه) من یک مثال برای شما میزنم؛ اگر روزی ماموران جان بر کف نیروی انتظامی یک کاروان مواد مخدر را ضبط کنند و این امر مصادف شود با خارج شدن مبلغی از حساب عابدینی، آیا میتوان این دو موضوع را به هم مرتبط دانست؟ آیا میتوان مشکلی که وی از بابت دندان درد داشته و دارند را با قضیه فوق ربط داد؟ مگر اینها با هم ارتباطی دارند؟
* عابدینی فقط یک روز در رشت سر تمرینها آمد که در آن ۱۰ دقیقه هم به دلیل رانندگی شبانه، کنار زمین استراحت کرد. وقتی سراغش رفتم و دلیل بسته بودن چشمانش را پرسیدم، او گفت معمولا موقع فکر کردن چشمهایش را میبندد. امروز که فکر میکنم میبینم وی خیلی بیش از حد معقول به فکر تیم بودند و فکر میکردند!
* در مورد عابدینی همان طور که گفتم آخرین بار او را ۱۵ سال قبل که رییس فدراسیون فوتبال بود، دیدم و من مربی تیم ملی بودم. در واقع با تصورات همان روزها با داماش گیلان قرارداد بستم، اما وی عوض شده بود. همان مشکل دنداندردهای شدید و پلک روی پلک گذاشتنهایی که بیش از ۱۰ ثانیه طول میکشید، نشان میداد عابدینی با گذشته فرق کرده است. من ابتدا فکر میکردم این پلک زدنهای طولانی مدت نوعی بیتوجهی به من در هنگام مواجهه با اوست، اما بعدها فهمیدم که مشکل چیز دیگری است!
ارسال نظر