سحر طلوعی

پرسپولیس «باید» قهرمان می‌شد. کج سلیقگی نکنید، منظورم دست دادن‌های پشت پرده و قرار، مدار کردن نیست. قرار مداری نشد؛ از روز هم روشن‌تر است. وقتی داور پنالتی نیمه اول را نگرفت و وقتی کاظمی با آن تکل فیل کش روی کریم باقری اخراج نشد، یعنی قرار مدار نشده است. اصفهانی‌ها اهل حساب هستند، کورنومتر را دستشان بدهید تا وقت‌های اضافه را خودشان حساب و کتاب کنند.

پرسپولیس «باید» قهرمان می‌شد. این «باید» از جنس «خواست عمومی» بود. انگار که رفراندومی در کار باشد. انگار که باید با «رای» برنده را انتخاب می‌کردیم. باور کنید اگر این لیگ قهرمانی جز پرسپولیس داشت از درجه اعتبار ساقط بود. بله، پرسپولیس «باید» قهرمان می‌شد تا ما روی زخم‌های کهنه و عمیقمان مرهم می‌گذاشتیم. باید قهرمان می‌شد تا چینی غرور شکسته سالیانمان را بند می‌زدیم.

چه خوب که این بار «خواست عمومی» با تقدیر و منطق سر یک سفره نشست و همدست شد. رب‌النوع فوتبال این بار خسته از منطق صرف، کار را نه تنها به دوش قضا و قدر که به دوش «خواست عمومی» گذاشت. از منطق، چندان کاری بر نمی‌آمد.

از نیکبخت خسته، الونگ مصدوم و کعبی نسبتا ناآماده نمی‌شد انتظار قهرمانی داشت، با منطق جور در نمی‌آمد. اما می‌شد دست به دامن «همگرایی» ساکنان سرخ آزادی شد. می‌شد به خواست جمعی آنها احترام گذاشت. پرسپولیس به احترام هواداران سرخ پایتخت قهرمان شد و به احترام «بند زن» بی همتایش؛ افشین قطبی.

چینی بند زنی مستحق‌تر از او سراغ داشتید؟ نه. اصلا پرسپولیس را فراموش کنید، «افشین قطبی» باید قهرمان می‌شد. او حق داشت طعم لذیذ محبوبیت را به تمامی بچشد، آن هم جلوی چشم‌های سرخ سلطان. لیگ خسته از نیش و کنایه‌های گزنده قلعه نویی، بازی‌های کلامی فیروز کریمی، خودخواهی‌های آزار دهنده دایی، عدم محبوبیت سپاهان و...، جان تازه‌ای طلب کرده بود.

قطبی آن جان تازه بود؛ بی‌نظیر و تک. نه بخاطر آنکه فارسی را شکسته و بامزه حرف زد، نه به خاطر آنکه نیکبخت را روی نیمکت نشاند و شیث رضایی و مامانی را کنار گذاشت و خدایی کرد... قطبی نشان داد در همهمه نیش و کنایه‌ها بی‌منطقی‌ها، از کوره در نرفت، دوام آورد و در پانتئون جای گرفت. می‌توان باخت بی‌آنکه تقصیر گردن کسی دیگر بیفتد. این تئوری برای ما تازه بود. خواست عمومی بر آن بود «تئوری قطبی» پیروز از میدان خارج شود... و شد. پرسپولیس را فراموش کنید، قطبی قهرمان فوتبال ما شد.