سرگیجه گرفتیم!

شاید بزرگ‌ترین انتقادی که از گاریدو صورت می‌گیرد، تغییر و تحولات بی‌پایان در ترکیب اصلی است. تقریبا بدون استثنا‌، در همه مسابقات شاهد اعمال دگرگونی‌هایی در ترکیب سرخ‌پوشان هستیم که دلیل اغلب آنها واقعا مشخص نیست؛ یک بازی امید عالیشاه بیرون می‌نشیند و یک بازی دیگر علی علیپور. این هم در شرایطی است که مثلا بعضی از آنها در مسابقه قبلی عملکرد خوبی داشتند، مثل علیپور که به شمس‌آذر گل زد و بازی با استقلال خوزستان را از روی نیمکت ذخیره‌ها شروع کرد. خب این تغییرات واقعا عجیب هستند. خود گاریدو قبلا گفته به چیزی به نام «ترکیب ثابت» اعتقاد ندارد و حالا در عمل هم دارد این مساله را نشان می‌دهد. این در حالی است که با تغییر پیاپی ارنج، هماهنگ شدن بازیکنان جدید با هم دشوار می‌شود و اصلا مجال چنین اتفاقی پدید نمی‌آید. از سوی دیگر اگر فلسفه استفاده از سیستم چرخشی این باشد که بازیکنان بیشتری به بازی گرفته شوند و نفرات کلیدی استراحت کنند، این سوال به وجود می‌آید که پس چرا وحید امیری به عنوان مسن‌ترین بازیکن تیم، همچنان در همه مسابقات فیکس است و این قاعده شامل او نمی‌شود؟  از سوی دیگر قهر و غضب گاریدو بر برخی بازیکنان هم از ابتدای فصل جای سوال بوده است.

به عنوان مثال او یاسین سلمانی و عیسی آل‌کثیر را عملا از برنامه‌هایش خارج کرده است، اما وسط بازی با استقلال خوزستان و وقتی کار به‌شدت گره خورده بود، این بازیکنان را به زمین فرستاد. روشن است که آنها در آن شرایط و با آن وضع روحی و روانی که در این مدت پیدا کرده‌اند، نمی‌توانستند به تیم کمک کنند و حالا لابد این ناتوانی هم به یک نمره منفی دیگر در کارنامه‌شان تبدیل شده است. دیگر بگذریم از بازیکنی مثل محمد خدابنده‌لو که کلا فراموش شده است. به‌طور کلی تکلیف هواداران با تیم گاریدو زیاد روشن نیست؛ تیمی که گاهی خیلی خوب و امیدوارکننده بازی می‌کند و گاهی آن‌قدر ضعیف و بی‌برنامه است که آدم فکر می‌کند به اشتباه در حال تماشای یک فوتبال دیگر است! اگر مرد اسپانیایی قصد حضور طولانی و موفق در فوتبال ایران را دارد، باید هر چه زودتر تیمش را به یک ثبات نسبی برساند.