سینوس امیر خان!

تقریبا از زمان حضور قلعه‌نویی، تیم ملی ایران به همین سندروم مبتلا بوده و هنوز هم درمان نشده است. شاید نقطه اوج این ماجرا، جام ملت‌های آسیا بود. آنجا بازی‌ها به صورت فشرده و متمرکز برگزار می‌شد و این ویژگی بهتر خودش را نشان می‌داد. تیم ملی آن تورنمنت را با پیروزی مقتدرانه ۴بریک برابر فلسطین شروع کرد، اما در ادامه ضمن ارائه یک نمایش انتقادبرانگیز تنها با یک گل از سد هنگ‌کنگ گذشت. بازی سوم، دوباره روز خوب ایران بود و ملی‌پوشان در مسابقه‌ای که موقعیت‌های زیادی هم از دست دادند، ۲بریک برابر امارات پیروز شدند. باز هم اما سینوس از راه رسید؛ جایی که در مرحله یک‌هشتم نهایی، تیم ملی با مکافات و به ضرب و زور ضربات پنالتی از سد سوریه گذشت.

آن بازی در طول ۱۲۰ دقیقه با تساوی یک-یک پایان یافت و حتی سوریه بعد از اخراج مهدی طارمی یک بخت طلایی هم برای زدن گل صعود داشت، اما نهایتا بازی به پنالتی کشید و ایران برد. حالا نوبت فراز دوباره بود؛ پس تیم ایران با ارائه یکی از بهترین نمایش‌های یک دهه اخیرش توانست ۲بریک از سد ژاپن بگذرد. در حالی که استرالیا و کره‌جنوبی هم آن طرف حذف شده بودند و همه فکر می‌کردند بعد از آن بازی عالی برابر سامورایی‌ها، همه‌چیز مهیای صعود به فینال و کسب عنوان قهرمانی در مقابل اردن است، باز هم سینوس کار خودش را کرد؛ یک نمایش اسفبار مقابل قطر و شکست ۳بر۲ در نیمه‌نهایی!

روند فعلی تیم ملی هم انگار در همان راستا است. سوال اینجاست که وقتی تیم می‌تواند به این خوبی برابر قطر بازی کند، چرا آن‌طور کرخت و کسل‌کننده مقابل ازبکستان قرار می‌گیرد؟ به فرض که ازبک کنونی از قطر قبراق‌تر است –که واقعا هم هست- فلسفه چنین نمایش ملال‌آوری برابر قرقیزستان چه می‌تواند باشد؟ پتانسیل و ظرفیت تیم ملی مشخص است و به نظر می‌رسد اگر کادرفنی قدرت حفظ تیم در یک فرم مطلوب را داشته باشد، حجم انتقادات هم کاهش پیدا خواهد کرد. با این حال روند پرفراز و نشیب ملی‌پوشان هنوز اجازه رسیدن به این نقطه را نداده است. تیم ملی ۲۴ و ۲۹ آبان با کره‌شمالی و قرقیزستان مصاف می‌دهد؛ آیا بالاخره از شر سینوس رها می‌شویم و در یک خط ثابت می‌مانیم یا باز قرار است بعد از این دو بازی شاهد انتقاد از عملکرد تیم ملی باشیم؟