مایلیکهن و یک دادگاه جنجالی دیگر
مردی فقط با یک چهره!
گویا در مرحله اول دادگاه حکم به برائت مایلیکهن داد، اما وکلای امیر اعتراض کردند و این هفته دادگاه تجدیدنظر برگزار شد. اخباری که از دل این دادگاه بیرون آمده حاکی از آن است که مایلیکهن پای حرفهایش ایستاده و عقبنشینی نکرده است. خود او هم در این مورد توضیحاتی داده که بخشی از آن را میخوانید: «من موضوعاتی را در دادگاه برای اولینبار عنوان کرده بودم و تبرئه شدم. در دادگاه تجدیدنظر دوباره بر همان موضع قبلیام اصرار کردم و چیزی را تکذیب نکردم. من نمیخواهم اسم ببرم؛ ولی چطور به او میگویند ژنرال خوشش میآید، حالا من هم گفتم «گروهبان قندلی» اشکالی دارد؟ اینها زمانی که من سرمربی تیمملی بودم، با سنگ زدند سر مرا شکاندند. چه اهانتهایی به زن و بچه من نکردند. هر کاری که خواستند انجام دادند، حالا من گفتم گروهبان قندلی، به تریج قبای آقایان برخورده است. اگر حرفی زده باشم، کتمان نمیکنم. هر رایی که صادر شود با جان و دل میپذیریم و بارها ثابت کردهام، به قانون احترام میگذارم و همه چیز را به خدا میسپارم.»
طبیعی است با بسیاری از افکار و عقاید مایلیکهن موافق نیستیم و بعضا الفاظی که او در خطاب کردن این و آن مورد استفاده قرار میدهد هم قابل تایید نیست؛ اما سرمربی پیشین تیم ملی و سایپا حداقل یک حسن بزرگ دارد که لااقل در این روزگار کمیاب است؛ اینکه نقاب نمیزند و فقط یک چهره دارد. او هر چه را که به نظرش درست برسد، به زبان میآورد، بدون اینکه دنبال مصلحتاندیشی باشد یا به موجهای رسانهای و مجازی نگاه کند. همین حالا که او اینطور با امیر قلعهنویی اصطکاک پیدا کرده، شاید به سودش بود که هر طور شده پایگاهش بین هواداران پرسپولیس را حفظ کند، اما همین اواخر وقتی بحث بازگشت احتمالی برانکو به پرسپولیس مطرح شد، به تندی از سرمربی کروات انتقاد کرد و تحلیلهایش را رک و رو راست به زبان آورد.
حتی همین امروز هم مایلیکهن ابایی از طعنه زدن به اوسمار ویرا، سرمربی سرخها ندارد. تاکید میکنیم از نظر محتوایی شاید با خیلی از حرفهای او موافق نباشیم، اما به هر حال با آدمی طرفیم که اواخر دهه هشتاد، تنها ۹روز بعد از آنکه برای دومین بار سرمربی تیم ملی شد، برای دفاع از خودش آن بیانیه تاریخی را علیه امیر قلعهنویی منتشر کرد و از سرمربیگری تیم ملی استعفا داد. در زمانهایی که خیلی از آدمها برای رسیدن به پستهای کمتر از این هر کاری میکنند، او نیمکت اول ایران را پس داد که فقط حرفش را بزند. مایلیکهن همین است که میبینید؛ ظاهر و باطن، میخواهید دوستش داشته باشید یا نه.