سرمایه‌های رانده شده

در شرایط عادی همزمانی انتشار این دو گزارش باید مایه مباهات و لذت مخاطبان فوتبال ایران می‌بود، اما پشت هر دو خبر حسرت و افسوس‌های زیادی خوابیده که کام مخاطب را تلخ می‌کند.

از جنس ایران، به اسم استرالیا

داستان علیرضا فغانی این است که بعد از چند سال مهاجرت به استرالیا و زندگی در این کشور، حالا در جام ملت‌ها به‌طور رسمی نماینده سرزمین کانگوروها خواهد بود. نخستین بار ۴ ماه قبل اعلام شد فغانی این‌بار بر خلاف دوره‌های قبلی در جام ملت‌ها نماینده ایران نیست. همان زمان در گزارش‌هایی از این دست آمده بود: «فغانی با وجود مهاجرت به استرالیا اعلام کرده بود تا زمانی که فدراسیون فوتبال بخواهد حاضر است به عنوان نماینده داوری ایران در مجامع بین‌المللی شرکت کند و حتی در مقاطعی که لیگ استرالیا تعطیل بود و این داور در ایران حضور داشت، چند بازی لیگ برتری را هم قضاوت کرد تا نشان دهد در صورت امکان حاضر به همکاری با فدراسیون است. با این‌ وجود تصمیم کمیته داوران به ریاست خداداد افشاریان مبنی بر حذف نام علیرضا فغانی از لیست داوران ایرانی که در زمان خود بسیار جنجالی شد، باعث شد تا این داور بین‌المللی نام خود را در لیست داوران استرالیایی ثبت کند و امسال قرار است با نام این کشور در جام ملت‌های آسیا به میزبانی قطر شرکت کند.»

حالا هم سوت افتتاحیه مسابقات به فغانی رسیده است. داوری ایران هم سه نماینده در این مسابقات دارد؛ موعود بنیادی‌فر به عنوان داور وسط و سعید قاسمی و علیرضا ایلدروم به عنوان کمک داور. موعود بنیادی‌فر تنها داور وسط ایرانی است که مجوز قضاوت با حضور VAR را دارد و البته عملکرد او در دربی اخیر تهران در تعامل با سیستم کمک‌داور ویدئویی حسابی جنجالی شد. طبیعتا فغانی می‌توانست در این دوره از مسابقات هم به عنوان نماینده ایران حاضر باشد و افتخار و مباهاتش به سرزمین مادری این داور سرشناس برسد، اما از این سرمایه به درستی مراقبت نشد و بعد از کلی حرف و حدیث، آخرش کاری کردند که او در قامت فرستاده یک کشور دیگر در جام ملت‌های آسیا حاضر باشد. حیف نیست واقعا؟

شاید بازی تیم ملی را نبیند!

ظهر دیروز اما گزارش‌هایی هم در مورد دعوت از علی دایی برای حضور در مسابقه افتتاحیه جام ملت‌های آسیا بین قطر و لبنان منتشر شد. البته که چنین دعوتی هرگز عجیب نیست، چرا که دایی به عنوان یکی از بزرگ‌ترین اسطوره‌های فوتبال آسیا همواره مورد پاسداشت مجامع و نهادهای بین‌المللی بوده است. نکته عجیب اما نتیجه‌ای بود که می‌شد از گزارش‌های جسته و گریخته منتشر شده در این مورد گرفت؛ اینکه گویا دایی فقط مسابقه افتتاحیه را می‌بیند و قصدی برای تماشای نخستین بازی تیم ملی برابر فلسطین که ۲۴ ساعت بعد برگزار خواهد شد ندارد.

البته که برای روشن شدن قطعی ماجرا باید چند روزی را به انتظار نشست، اما قطعا شهریار هم جزو سرمایه‌های قدر ندیده کشور ماست. اینکه فیفا و ای‌اف‌سی این‌طور بی‌محابا در حال احترام گذاشتن به او هستند و چپ و راست در هر مراسم مهمی با عزت و حرمت از دایی دعوت می‌کنند، در حالی است که بهترین گلزن تاریخ مسابقات ملی ایران در زادگاه خودش و از سوی برخی متولیان ورزشی مورد بی‌اعتنایی قرار می‌گیرد. دایی در خانه نشسته و حتی به‌طور سمبلیک هم کسی از او مثلا برای یک دیدار ساده با ملی‌پوشان یا دادن مشورت به مدیران دعوت نمی‌کند؛ هرچند با وضعی که وجود دارد، بعید است حتی در صورت دعوت هم شهریار آن را بپذیرد!