شرحی بر یک مقایسه پرتکـرار
چرا عربستان، چین نمیشود؟
کجا بودند؟
از سال ۲۰۱۲ پروژه جذب ستارههای دنیای فوتبال توسط باشگاههای چینی کلید خورد. شانس برقراری رابطه سودآور با دولت و البته مغفول بودن بازار نقلوانتقالات چین، دلایل اصلی سرمایهگذاری ثروتمندان چینی در لیگ فوتبال این کشور بود که با توجه به مانور تبلیغاتی، برای خود حکومت هم جذاب شد. ورود ستارههایی نظیر دیدیه دروگبا و نیکلاس آنلکا ناگهان نام فوتبال چین را بر سر زبانها انداخت و این برای جمعیت میلیاردی این کشور امری بدیع بود. هرچند عمر این ستارهها در سوپرلیگ خیلی هم طولانی نبود، اما موج بعدی و در واقع اصلی خرج کردنهای بیحساب و کتاب در سال ۲۰۱۶ آغاز شد. در هفته اول ژانویه ۲۰۱۶، سه بار رکورد نقلوانتقالات لیگ شکست. اول، جیانگسو سونینگ ۲۴ میلیون پوند برای خرید رامیرز به حساب چلسی واریز کرد.
بعد گوانگژو اورگرانده با ۲۵ میلیون پوند، جکسون مارتینز را به خدمت گرفت و سپس جیانگسو سونینگ برای جذب الکس تکسیرا از شاختار دونتسک، لیورپول را شکست داد و ۳۸.۵ میلیون پوند پرداخت کرد. این فقط ارقام خرید بازیکن بود و دستمزدها در سطحی دیگر بودند. رامیرز قراردادی داشت که دوبرابر چلسی حقوق میگرفت و به بالاتر از ۱۰ میلیون پوند سالانه میرسید. تکسیرا هم چنین وضعیتی داشت درحالیکه برای تیم ملی برزیل هنوز یک بازی هم نکرده بود. خرید ۶۰ میلیون یورویی اسکار از چلسی بار دیگر ثابت کرد که چینیها قصد دارند هزاران کیلومتر دورتر از قاره اروپا، تهدید بزرگی برای باشگاههای مهم دنیا باشند. آن زمان کسی فکر نمیکرد چنین کشوری که با برنامهریزی مدون توانسته قدرت نوظهور اقتصاد جهان باشد، در پروژه فوتبالیاش بیگدار به آب زده باشد و برای همین بزرگان این رشته هشدار دادند که این قضیه مدیریت شود وگرنه دیری نمیپاید که بازیکنان بزرگ دنیا به طمع پول، قید حضور در تیمهای با سابقه را بزنند. هرچند نتیجه آن چیزی نبود که تصور میشد.
الان کجا هستند؟
فصل ۲۳-۲۰۲۲ سوپرلیگ چین کمتر از یک ماه قبل با قهرمانی ووهانتری به پایان رسید؛ تیمی که از لحاظ ارزشگذاری سایت ترانسفرمارکت، ۱۲ میلیون و ۸۰۰هزار یورو ارزش دارد، یعنی کمتر از پرسپولیس تهران. درواقع ارزش کل این لیگ، ۱۴۱.۵ میلیون یورو است که کمترین میزان از سال ۲۰۱۱ محسوب میشود و این موضوع تاملبرانگیز است. نگاهی به ارزش سوپرلیگ چین طی سالیان اخیر بیندازید تا متوجه سیر نزولی آن شوید. اصلیترین دلیلی که ناگهان تیمهای چینی اینگونه تهی از ستاره شدند و فوتبال باشگاهی در این کشور به قهقرا رفت، تصویب قانون مالیات سنگین برای بازیکنان خارجی بود.
باشگاههای چینی در حال کسب قهرمانیهای پیاپی در لیگ قهرمانان آسیا بودند، اما تیم ملی این کشور با وجود استخدام چهرههای سرشناسی نظیر فابیو کاناوارو و مارچلو لیپی، هیچ توفیقی در رقابتهای ملی به دست نیاورد. به همین دلیل دولت تصمیم گرفت بساط حضور ستارهها را برای همیشه برچیند، آن هم با اخذ مالیاتی بیشتر از میزان حقوق دریافتی آنها. هرچند بازیکنان قدیمیتر تا پیش از مصوب شدن این قانون از شر آن مصون بودند، اما مساله اینجا بود که اعتبارات دولتی هم قطع شد و باشگاهها عملا فلج شدند. به همین راحتی پروژه بزرگ آنها عبث ماند و الان فوتبال چین مانده و مشتی بازیکن نه چندان مستعد.
تفاوت آسیاییها
پارسال ارزش لیگ عربستان کمی بیش از 300 میلیون یورو بود، اما امسال به بیش از یک میلیارد یورو رسیده است. شاید یکی از اصلیترین دلایل تفاوت پروژهای که چینیها در شرق آسیا در انجام آن ناکام ماندند و حالا عربستان در غرب آسیا آن را پی گرفته، تفاوت اداره شدن فوتبال در دو کشور باشد. باشگاههای چینی با تکیه بر سرمایهگذاری خصوصی و کمکهای دولتی وارد این کارزار شدند و با تغییر قوانین و کنار کشیدن حکومت، عملا قدرتشان را از دست دادند. در عربستان اما باشگاههای الهلال، الاتحاد، النصر، الاهلی و الاتفاق مستقیما توسط ثروت بیپایان خاندان آلسعود اداره و تغذیه میشوند پس امکان ندارد که آنها زمانی پشت تیمهایشان را خالی کنند. دیگر دلیلی که احتمالا این دو پروژه شبیه به هم نمیشوند، برنامه مهم سعودیها برای پیشرفت توریستی در این کشور است.
آنها قصد دارند تا سال 2030 تبدیل به قطب نخست گردشگری در دنیا شوند و تمام تدارکات لازم برای این مهم را هم دیدهاند. ضمن اینکه درخواست میزبانی جامجهانی 2034 هم در همین راستا بوده است. راستی یک نکته دیگر؛ سعودیها قبل از این هم سابقه جذب ستارهها را داشتهاند، اما فراموش نکنید چهرههای سرشناسی مثل کریستیانو رونالدو و کریم بنزما برای حفظ برند خودشان هم که شده وارد ماجرایی نمیشوند که چشمانداز آن نامشخص باشد. مطمئنا آنها هم به اندازه کافی نسبت به برنامه ماجراجویانه سعودیها متقاعد شدهاند که رسما در قامت «سفیر» آنها در آمدهاند. فقط میماند تیم ملی این کشور که مثل چینیها از نسخه ایتالیایی تبعیت میکند، ولی امیدوارند روبرتو مانچینی مثل استادش لیپی در قاره آسیا ناکام نباشد.