پایان یک سوءتفاهم

همچنان نگاه از بالا

نخستین سوال درباره جدایی کی‌روش این است که اساسا چرا او به جای اینکه تصمیمش را با فدراسیون فوتبال ایران به عنوان «کارفرما» در میان بگذارد، رأسا در صفحه شخصی‌اش پیام خداحافظی گذاشته؟ مگر او کارمند این فوتبال نبود؟ چطور در حالی که هنوز کسی در فدراسیون نمی‌دانست کارلوس ماندگار است یا نه، کارهایش را کرد و عاقبت در صفحه خودش خبر خداحافظی‌اش را به انتشار رساند؟ طبیعتا چنین رویه‌ای در جهان فوتبال مرسوم نیست، اما کی‌روش ثابت کرده که با نگاه از بالا به فوتبال ایران، می‌تواند همه قواعد را به هم بریزد. اینکه چیزی نیست؛ او قبلا حتی لیست تیم ملی را هم جلوتر از روابط عمومی فدراسیون، در صفحه شخصی‌اش منتشر می‌کرد، همان‌طور که زمان اسکوچیچ، با وجود اینکه تیم ملی سرمربی خودش را داشت، کارلوس از رختکن فیلم قدیمی گذاشت و برای تیم ملی ابراز دلتنگی کرد. حقیقت آن است که کی‌روش در فوتبال ایران یک «مربی» نبود؛ او خودش را «ارباب» می‌دانست؛ کسی که هر کاری دلش بخواهد می‌تواند انجام بدهد و کسی حق ندارد به او معترض باشد.

بدون دو نشست خبری مهم

بی‌شک کمترین حق مخاطبان فوتبال در ایران آن بود که در جریان کم و کیف اتفاقات حضور تیم ملی در جام‌جهانی قرار بگیرند. با این حال فرمانده کی‌روش به صلاحدید خودش این حق را از مردم گرفت و دو نشست خبری مهم را قبل و بعد از جام‌جهانی از اصحاب رسانه دریغ کرد. پیش از اعزام تیم ملی به قطر، قرار بود یک نشست خبری برای ارائه آخرین توضیحات از سوی سرمربی پرتغالی برگزار شود. آن زمان سوالات بی‌شماری وجود داشت؛ از جمله اینکه چرا سرمربی تیم ملی ایران به جای ۲۶ بازیکن، ۲۵ بازیکن را به قطر برده یا چرا ما تنها تیمی هستیم که ۴ دروازه‌بان در این مسابقات داریم. به همین دلیل هم کنفرانس مورد نظر با استقبال گسترده خبرنگاران همراه شد، اما در حالی که بیش از ۱۰۰ نفر یک ساعت در محل معطل بودند، کی‌روش به دلایل نامعلوم تصمیم گرفت این مصاحبه را لغو کند!

او هرگز نه بابت این ماجرا عذر‌خواهی کرد و نه توضیح داد. بعد از ناکامی تیم ملی در جام‌جهانی و بازگشت کاروان این تیم به ایران هم بسیار بدیهی بود که باید یک نشست خبری دیگر برگزار می‌شد؛ کنفرانسی که در آن سرمربی توضیح بدهد چرا تیم ملی بدترین باخت تاریخ جام‌های جهانی‌اش را با آن ترکیب عجیب برابر انگلستان متحمل شد یا چطور با آن نمایش توام با ترس به آمریکا باخت. کی‌روش اما مثل همیشه نیازی به پاسخگویی حس نکرد و به جای نشستن روبه‌روی خبرنگاران، روزهای پایانی حضورش در تهران را به کاخ‌گردی در سعدآباد اختصاص داد!

مردود؛ درون و بیرون از زمین

چهار سال پیش زمانی که کارلوس کی‌روش برای نخستین بار به همکاری‌اش با فوتبال ایران پایان داد و سرمربی تیم ملی کلمبیا شد، با وجود شکست ۳برصفر برابر ژاپن خیلی‌ها بودند که هنوز از او دفاع می‌کردند. در آن زمان گزاره‌هایی مثل تغییر نسل در تیم ملی یا تزریق شخصیت به پیکره این تیم در دفاع از مربی پرتغالی مطرح می‌شد. حالا اما از هیچ‌کدام از اینها خبری نیست. کی‌روش در سه جام‌جهانی موفق به صعود از مرحله گروهی همراه با تیم ملی ایران نشده است. این یعنی نیمی از تمام فرصت‌های تاریخ تیم ملی در جام‌جهانی به مربی پرتغالی داده شده و او در همه آنها شکست خورده است.

داستان جام ملت‌های آسیا هم همین‌طور است و عجیب اینکه سنگین‌ترین شکست‌های تیم ملی در ادوار هر دو تورنمنت به نام کی‌روش ثبت شده! این ناکامی‌های فنی اما فقط بخشی از کارنامه مردود کارلوس در فوتبال ایران به شمار می‌آید؛ چه اینکه او در مسائل غیرفوتبالی هم نمره قبولی نگرفت. از مصاحبه‌های عجیب و غریب کی‌روش در ماه‌های اخیر اگر بگذریم، این مربی طبق آمار پیرترین تیم جام‌جهانی ۲۰۲۲ را با خودش به قطر برد که طبیعتا در تعارض با داعیه همیشگی جوان‌گرایی محسوب می‌شود. همچنین در حالی مدام گفته می‌شد کارلوس به تیم ملی «شخصیت» داده که اتفاقا در جام‌جهانی اخیر، اوضاع کاملا برعکس به نظر می‌رسید.

بازیکنان تیم ملی ابتدا با آن عکس‌های بسیار عجیب‌شان در فتوشات جنجال‌ساز شدند‌(تصاویر بیش از حد شادی که گفته می‌شود به اصرار خود کی‌روش با آن ژست‌ها گرفته شد) و سپس بالا و پایین انداخته شدن کارلوس از سوی آنها بعد از پیروزی بر ولز، باعث حیرت مخاطبان شد. آیا در تاریخ جام‌جهانی تیمی را داریم که بازیکنانش بعد از پیروزی در یک بازی از مرحله گروهی مربی خود را بالا بیندازند؟ حتی عربستانی‌ها هم پس از بردن آرژانتین چنین نکردند. طبیعتا اینها تعریف «شخصیت» نیست؛ نه برای تیم و نه برای سرمربی‌اش. نتیجه همه اینها شد آنکه بسیاری از مخاطبان و حتی رسانه‌ها در واکنش به پیام خداحافظی کی‌روش برای او نوشتند: «بری دیگه برنگردی».