اینجا شاید از یاد بروی، اما...
دنیا فراموشت نمیکند آقای دایی!
شاید بهترین تعبیر در مورد علی دایی، همان عبارت معروف «شناسنامه فوتبال ایران» باشد؛ کسی که هنوز هم در خیلی از نقاط دنیا، کشور ما را با نام او میشناسند. دایی میتواند مربی خوبی باشد یا نباشد، اما اینکه کنج خانه بنشیند و عمرش را در راهی غیر از فوتبال بگذراند، کفران نعمت است. پرسش اینجاست که آیا واقعا هیچ کاری از دست علی دایی به سود فوتبال ایران ساخته نیست؟ گاهی در مورد یک فیلمساز گفته میشود فلان اثرش آنقدر خوب بود که اگر تا آخر عمرش دیگر هیچ کاری نسازد، به اندازه یک عمر خدمت کرده است. همین مهدی طارمی که در فوتبال اروپا میخرامد و برای فوتبال ایران عزت و اعتبار به وجود میآورد، کشف علی دایی است. شما چطور از هنرنمایی مکشوف لذت میبرید، اما نگران خانهنشینی کاشف نیستید؟ دیگر بگذریم از امثال کریم انصاریفرد و علی علیپور که این روزها مهاجمان آبرومند فوتبال ایران در اروپا هستند و باز بگذریم از ستارههایی همچون احمد نوراللهی و امید عالیشاه و ۱۰ نفر دیگر که فوتبال ایران روی کاکل آنها میچرخد. دایی بعد از بازنشستگی دیگر چه باید میکرد تا روشن شود حق ادامه حضور در فوتبال را دارد؟
هیچکس بهطور دقیق نمیداند علی دایی به میل خودش در خانه نشسته یا پای همان حاشیههای معروف اخراج از سایپا در میان است. هر چه هست تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمیکند. علی دایی بسان سرمایهای ارزشمند از کف فوتبال ایران میرود و فقط گاه گاهی در اخباری همچون دعوتش به این قبیل مراسمها یاد او میافتیم. طعنهآمیز است که این حرمت را هم اجنبیها به دایی میگذارند، وگرنه اینجا یک رئیس فدراسیون با آن همه سر و صدا آمد و رفت و هیچکس حاضر نشد حتی به عنوان کارشناس دو خط اظهارنظر از علی دایی بگیرد!