اینبار که گذشت، اما...
سرباز باش، نه بلاگر!
همه جای دنیا بازی در تیم ملی افتخار است. کریم بنزما در این سالها با رئال مادرید به هر چه میخواست رسید، اما باز با کمال اشتیاق دنبال آن بود که فدراسیون فوتبال فرانسه به تحریمش پایان بدهد و سرانجام این بازیکن را به تیم ملی فرا بخواند. از زمانی هم که این اتفاق افتاد، کریم با حداکثر تلاش و توان در خدمت خروسها بوده است. به لیونل مسی نگاه کنید؛ برای اینکه از نظر بدنی شرایط نامعینی داشت و بیم مصدومیت در مورد او میرفت، در چند بازی آخر پاریسنژرمن به میدان نرفت، اما با همین شرایط به اردوی تیم ملی آرژانتین پیوست و برای تیم وطنش بازی هم کرد. این رفتار لئو با انتقادهای زیادی در پاریس مواجه شد، اما باکی نیست؛ تیم ملی بر همهچیز اولویت دارد و یکی از بهترین بازیکنان تاریخ هم این مساله را در عمل نشان میدهد.
دراگان اسکوچیچ خوب باشد یا بد، یک روز بالاخره میرود، همانطور که ویلموتس رفت، کیروش رفت، قطبی و دایی رفتند... در نهایت این نام ایران است که میماند و حیف است اگر ستارههای ما در اوج دوران آمادگی به خاطر برخی اختلاف سلیقهها از حضور کنار این تیم خودداری کنند. طارمی در این مدت روزهای خوبی داشته و به بزرگان اروپا گل زده، اما در تیم ملی هنوز او کار آنقدر بزرگی نکرده که قرار باشد به واسطه آن برای خودش جایگاه غیرعادی قائل باشد. طارمی در ۵۵ بازی ملی فقط ۲۶ گل به ثمر رسانده و جالب میشود اگر بدانید حتی میانگین گلزنی یک هافبک دفاعی به اسم کریم باقری بالاتر از او بوده است. کریم در ۸۷ بازی ملی ۵۰ گل زده و با نسبت ۵۷ /۰ به ۴۷ /۰ از طارمی جلوتر است. البته او حتی اگر آقای گل تاریخ هم بود باید بیمنت برای تیم ملی کشورش کار میکرد، چه برسد به حالا که خبر خاصی هم نشده. این نوبت که گذشت و رفت، کاش طارمی از این به بعد درس بگیرد و در فضای حقیقی کمکحال تیم ملی کشورش باشد، نه در فضای مجازی!