آنچه از نبرد کلاسیک قاره به جا ماند
برندگان و بازندگان یک مساوی
برندهها
علیرضا جهانبخش: شاید در چند بازی اخیر تیم ملی از هیچ بازیکنی به اندازه او انتقاد نشده باشد. با این حال ستاره ایرانی فاینورد که حالا شانس بستن بازوبند کاپیتانی تیم ملی را هم پیدا کرده، با زدن گلهای سرنوشتساز پاسخ خوبی به منتقدانش داده است. جهانبخش که تک گل پیروزیبخش ایران به سوریه را زده بود، در ادامه موفق به گشودن دروازه عراق شد و برابر کره هم سومین گلش در این مرحله را زد. این آمار برای او که تازه در نوک خط حمله هم بازی نمیکند، بسیار قابل توجه است.
دراگان اسکوچیچ: او حتی بعد از ۱۰ برد پیاپی هم تحت فشار شدید انتقادات بود، بنابراین عجیب نیست که بعد از این تساوی نیز نقد و نظرهای منفی در موردش وجود داشته باشد. تیم ملی ایران در نیمه اول خوب نبود، اما در وقت دوم به ویژه بعد از دریافت گل از کره فوتبال خوبی ارائه داد و به این بازی بزرگ برگشت. به واقع کمتر تیمی در آسیا قدرت آن را دارد که کرهجنوبی را ۲۰ دقیقه به آن شکل تحت فشار قرار بدهد.
مهدی طارمی: طلسم گل نزدنش به کرهجنوبی پابرجا باقی ماند، اما بازی بدی ارائه نداد. شاید اگر قیچی او یا شوت مهلکش گل میشد، الان همه از طارمی به عنوان ستاره اول بازی یاد میکردند. به علاوه تمرکز مدافعان حریف روی مهار مهدی، فضای خوبی در اختیار دیگر بازیکنان ما از جمله علیرضا جهانبخش قرار داد.
سون هیونگ مین: سوپراستار تیم ملی کرهجنوبی و یکی از برترین بازیکنان تاریخ آسیا، بعد از ۱۱ سال رویارویی با تیم ملی ایران بالاخره موفق شد به تیم کشورمان گل بزند. این نخستین گل کرهایها در تهران طی یک دهه اخیر بود و به همین دلیل هم سون آنطور بیمحابا خوشحالی میکرد. بهطور کلی سطح انتظارات از این بازیکن بسیار بالاست و او در هر بازی برای اثبات تواناییهایش زیر فشار افکار عمومی قرار دارد. سون برابر سوریه در دقایق آخر گل پیروزیبخش تیمش را زد و با گلزنی به تیم ملی ایران، روند خوبش را ادامه داد.
بازندهها
صادق محرمی: نمایش صادق برابر امارات خوب بود و حتی نیمه اول بازی با کرهجنوبی هم بد کار نکرد. در این شرایط امیدواریهایی به وجود آمد که شاید محرمی روی فرم باشد، اما نمایش او در وقت دوم واقعا غیرقابل قبول بود. محرمی روی تک گل کره این فرصت را داشت که با هوشیاری توپ را قبل از رسیدن به سون هیونگ مین دفع کند. او در ادامه هم چند توپ دیگر لو داد که اواخر مسابقه نزدیک بود یکی از آنها به گل دوم کره تبدیل شود.
سامان قدوس: از انگلستان به اردوی تیم ملی ملحق شد، به امارات رفت، به تهران آمد و بدون یک دقیقه بازی به جزیره برگشت. سامان کیفیت خوبی دارد و بازی نکردن او ولو به عنوان نفر جایگزین، قابل تامل است. قدوس بعد از این بازی هم یک استوری گذاشت که حاوی اعتراض تلویحی او به کادرفنی تیم ملی بود.
سردار آزمون: مگر میشود در دو بازی پیاپی تیم ملی دو پاس گل بدهی و باز در لیست بازندهها قرار بگیری؟ بله، میشود، اگر اسمت سردار آزمون باشد! انتظارات از مهاجم بینالمللی تیم ملی بسیار بالاست و به قول اسکوچیچ، این دو بازی «روز» او نبود. سردار که تازه از بند مصدومیت رها شده، حتما در مسابقات بعدی به استاندارد بالای خاص خودش خواهد رسید.
جواد خیابانی: سلیقه آدمها با هم فرق دارد و چه بسا هنوز خیلیها شیوه گزارشگری جواد خیابانی را دوست داشته باشند، اما عملکرد او منتقدان جدی و پرشماری دارد. در حین بازی ایران و کره و ساعاتی بعد از مسابقه، نام خیابانی در فضای مجازی بسیار پرتکرار بود و کاربران با یادآوری جملات اضافی یا تعبیرهای عجیب و اشتباه او، از عملکردش انتقاد میکردند. این اتفاق تا به حال بارها و بارها رخ داده، اما گویا انتقادات تاثیری در سپردن بازیهای مهم به خیابانی ندارد. به طور کلی آنچه مشخص است، اینکه تلویزیون مخصوصا برای مسابقات داخلی با بحران گزارشگر مواجه است.