راز محبوبیت یک مرد طلایی
شبیه یزدانی باشید
ورزش برد و باخت دارد. کامیابی و ناکامی دارد. هم این طرف سکهاش را زیاد دیدهایم و هم آن طرف را. طبیعی است که با موفقیت ورزشکاران و نمایندگانمان شاد شدهایم و با شکست آنها، غم و اندوه را تجربه کردهایم. با این همه، در وجود حسن یزدانی انگار عنصری هست که این خوشی و ناخوشی را تشدید میکند. وقتی او میبازد انگار همه باختهایم و وقتی پیروز میشود، انگار همه پیروز شدهایم. عصر آن پنجشنبه کذایی که حسن در توکیو زمین خورد، حال خیلیها در ایران گرفته بود. شامگاه این یکشنبه اما وقتی او در اسلو انتقامش را گرفت، همان مردم نفسی به راحتی کشیدند؛ انگار که باری از روی دوششان برداشته شده باشد. در کوچه و خیابان اگر گوش تیز میکردی، راحت میشنیدی که رهگذران دارند اسم یزدانی را میآورند و از دلاوری او سخن میگویند. چقدر آدم باید سعادتمند باشد که به چنین نقطهای برسد...
واقعا راز محبوبیت این پسر ۲۶ ساله جویباری چیست؟ معمای بزرگی در کار نیست. او با ادب است، آزاده است، افتاده است و از همه مهمتر اینکه مردم کشورش برایش مهم هستند. یزدانی وقتی در توکیو به تیلور باخت، حسرت از کف رفتن طلای المپیک را نمیخورد. او بیشتر ناراحت مردمی بود که اوقاتشان تلخ شده است. هم اطرافیان حسن در ژاپن این را از زبان او شنیدند و هم در رفتارش این موضوع مشخص بود. حالا هم که یزدانی طلای مسابقات جهانی را گرفته، به خاطر این مدال و نشان نیست که شوق دارد؛ بلکه از خندیدن هموطنانش سر شور آمده است. خود یزدانی این موضوع را گفت و بعد هم در پیامی نوشت. به نظر میرسد راست میگوید؛ بینمایش و ادا و اطوار. کاش بسیاری از مدیران و مسوولان ما، آدمهایی که همهچیز دارند و خیلی کارها از دستشان بر میآید هم شبیه حسن رفتار میکردند؛ یعنی شادی مردم برایشان همینقدر مهم بود و روی این مساله تعصب داشتند. باور کنید در این صورت این مملکت گلستان میشد. امتحانش سخت نیست؛ یک قدم به سمت این مردم بیایید، ببینید آنها چطور شما را روی چشمشان خواهند گذاشت.