آفتی بهنام گذشتهگرایی
النصر؛ آینه عبرت پرسپولیس!
بدون تعارف بهنظر میرسد حالا پرسپولیس به نوعی درگیر همین آفت شده است. بعد از محرومیت عیسی آلکثیر آنقدر که اسم این فوتبالیست را شنیدیم، نام بازیکنان موجود به گوشمان نخورد. روشن نیست که مثلا اگر عیسی رباط پاره میکرد یا با مصدومیتی سنگین و طبیعی مواجه میشد چه اتفاقی رخ میداد؛ آیا باز مجموعه باشگاه قرار بود سوگواری کند و ماتم بگیرد؟ به هر حال فوتبال است و از این اتفاقها در آن رخ میدهد. الان هم داستان بشار رسن پیشآمده و درحالیکه همه میدانستند او صرفا تا فینال مهمان پرسپولیس است، کادرفنی طوری وانمود میکند که انگار ناگهان متوجه این موضوع شده است. دو ماه پیش بود که خبر توافق رسن با مدیران قبلی برای جدایی منتشر شد، اما ظاهرا یحیی گلمحمدی تنها کسی بود که از آن اطلاع نداشت!
دوره برانکو ایوانکوویچ به تناوب بازیکنان زیادی از پرسپولیس جدا شدند؛ از مهدی طارمی و رامین رضاییان تا صادق محرمی، سروش رفیعی، وحید امیری و... با این حال مربی کروات هربار تنها به بازگویی این جمله اکتفا میکرد: «حقشان بود برای آینده خودشان تصمیم بگیرند. برای آنها آرزوی موفقیت میکنم.» او سپس به داشتههایش رجوع میکرد و میکوشید از موجودیاش به بهترین شکل استفاده کند؛ ولو اگر ناچار میشد محسن ربیعخواه و حسین ماهینی را در چند پست بهکار بگیرد یا در مسیر فینال آسیا از حضور بازیکنانی همچون آدام همتی، احسان علوانزاده و حمیدرضا طاهرخانی سود ببرد. آن زمان این واقعیت جا افتاده بود که روح تیمی پرسپولیس قدرتمند است و جدایی هیچ بازیکنی در آن اثرگذار نخواهد بود. امروز اما پرسپولیسیها طوری به آلکثیر و رسن چسبیدهاند که به نظر میرسد از نیروهای موجود غفلت شده است.
این گذشتهگرایی حاصلی غیر از تباه شدن فرصتها ندارد. پرسپولیس باید بدون بشار و تا اطلاع ثانوی بدون عیسی به کارش ادامه دهد؛ هیچ راهی جز این وجود ندارد. رقبا به بهانه خالی بودن دست پرسپولیس متوقف نمیشوند و زمان از حرکت نمیایستد. اگر محمد انصاری، نوراللهی، طارمی، عبدی و خیلیهای دیگر بهعنوان بازیکن تستی، پایه یا لیگ یکی در پرسپولیس ستاره شدند، حتما این درخت هنوز پابرجاست و میتواند بار و بر بیشتری بدهد. آیا سرانجام کادرفنی سرخها نگاهش را به سمت آینده میچرخاند یا همچنان قرار است بابت محرومیتها و جداییها زانویغم بغل بگیرد؟