باشگاههای مهم ایرانی چطور نابود شدند؟
ریشههایی که خشکاندیم
* ابومسلم مشهد: از جمله دیرپاترین و دوستداشتنیترین تیمهای فوتبال ایران میتوان به ابومسلم اشاره کرد؛ باشگاهی که سال ۱۳۴۹ در مشهد تاسیس شد و سالیان سال در بالاترین سطح باشگاهی کشور مشغول فعالیت بود. ابومسلم حتی ۹ فصل در لیگ برتر حاضر بود. آنها در لیگ هشتم به سختی از سقوط نجات پیدا کردند، اما در لیگ نهم سرانجام با قرار گرفتن روی پله ماقبل آخر سر از لیگ یک درآوردند و دیگر هرگز برنگشتند. ابومسلم پله به پله پایین رفت و نهایتا سال ۹۲ به کلی از نقشه فوتبال ایران محو شد. در این مدت تلاشهایی برای مشابهسازی ابومسلم صورت گرفت؛ مثل تاسیس تیمی به نام سیاهجامگان، اما علاوه بر اینکه کپی هرگز جای اصل را نمیگیرد، این تیمها هم به جایی نرسیدند.
* برق شیراز: سالهاست که همه افسوس میخورند چرا استان پهناور فارس نباید یک تیم در لیگ برتر داشته باشد. موضوع زمانی غمانگیزتر میشود که بدانیم شیراز صاحب یکی از قدیمیترین تیمهای فوتبال ایران بود؛ تیمی به نام «برق» که زمانی در استادیوم ارتش شیراز غوغا به پا میکرد. این تیم هم اما در اثر سوءمدیریت به فنا رفت و برق فوتبال شیراز خاموش شد. برق سال ۱۳۲۵ تاسیس شد و سال ۷۶ به قهرمانی جامحذفی کشور رسید. این تیم سال ۵۶ بهعنوان نماینده ایران در تورنمنت بینالمللی دیوار بزرگ چین حاضر شد. آنها تا فصل هشتم در لیگ برتر هم حضور داشتند، اما آن سال سقوط کردند و فصل بعدش فقط بهخاطر یک امتیاز کمتر، از بازگشت به لیگ برتر عاجز ماندند. این آغاز اضمحلال برق بود؛ تیمی که امروز در لیگ دسته سوم حاضر است.
* استقلال اهواز: سال ۱۳۲۷ در اهواز تیمی به نام تاج تاسیس شد که بعد از انقلاب به استقلال تغییر نام داد. این تیم هم در خوزستان محبوبیت فوقالعاده زیادی داشت. استقلال اهواز بین فصول دوم تا نهم در لیگ برتر حضور داشت. آنها در لیگ ششم حتی تا آستانه قهرمانی هم پیش رفتند، اما یک اشتباه داوری جام را تقدیم سایپا کرد. استقلال اهواز در پایان لیگ نهم به دسته یک سقوط کرد، سالها آنجا ماند، بعدها با خرید امتیاز فولاد نوین به لیگ برتر بازگشت، اما خیلی زود دوباره سقوط کرد. این تیم محبوب و ریشهدار هم درحالحاضر در دسته سوم فعالیت میکند.
* شموشک نوشهر: مشفقانهترین الگو برای خصوصیسازی در تاریخ فوتبال ایران شموشک نوشهر است؛ باشگاهی که زندهیاد مسعود درویش مهربانانه از جیب خودش آن را اداره میکرد و هرگز از باب شهرتطلبی در هیچ رسانهای حاضر نشد. شموشک که ستارههای زیادی را به سطح اول فوتبال باشگاهی کشور تحویل داد، سال ۷۰ تاسیس شد و سال ۹۲ منحل شد. درویش سال ۸۸ فوت کرد و باشگاهش تنها چهارسال بعد از مرگ او دوام آورد. مهندس درویش از عشاق فوتبال به شمار میآمد و یکی از صندلیهای ورزشگاه ویمبلی لندن به مدت صد سال در اجاره او بود. شموشک دو فصل هم بازی در لیگ برتر را تجربه کرد، اما به تدریج از نقشه فوتبال ایران محو شد.
* دو استثنا: در مقدمه مطلب هم گفتیم که فوتبال با نفس هوادار زنده است. در عین حال دو استثنا هم داریم؛ دو تیمی که هوادار نداشتند، اما به پاس قدمت و خدماتشان سزاوار توجه بیشتری بودند. راهآهن تهران سال ۱۳۱۶ تاسیس شد و بخش بسیار مهمی از تاریخ فوتبال ایران محسوب میشد. این تیم در فاصله فصول پنجم تا پانزدهم در لیگ برتر فعالیت کرد، اما در پایان لیگ پانزدهم به دسته اول سقوط کرد و پله پله مسیر نابودی را پشت سرگذاشت. استثنای دوم هم پاس تهران است که در سال ۱۳۳۲ با نام شهربانی تاسیس شد و تا امروز آخرین قهرمان ایرانی آسیا محسوب میشود. حتما میدانید که چطور با انتقال پاس به همدان در سال ۸۶، مسیر این تیم عوض شد.
* جمعبندی: اگر به سرنوشت بسیاری از تیمهای مورد اشاره یا بقیه تیمهای نزولیافته توجه کنید، رد پای مدلی از خصوصیسازی ناقص و نسنجیده در آنها به چشم میخورد. آنچه دولتیها در ایران نادیده گرفتند، تفاوت ظریف، اما کلیدی موجود بین خصوصیسازی و رهاسازی بود. باشگاهداری دولت حتما زیانبار است، اما ول کردن تیمها بدون پشتوانه ممکن است به قیمت نابودی آنها تمام شود.