اینستاگرام؛ شمشیر دو دم فوتبال ایران
همه به دنبال فالوور
این موضوع طبیعتا شامل ایران هم میشود؛ کشوری که میزان استفاده از این شبکهها در آن بهطور چشمگیری بالاتر از میانگینهای جهانی است. به ویژه بعد از دوران قرنطینه، استفاده از اینستاگرام و بخش ارتباطهای زنده آن افزایش قابل ملاحظهای داشته است. این شرایط باعث شده بار دیگر بحث درمورد تاثیر فضای مجازی روی فوتبال ایران داغ شود. به راستی آیا اینستاگرام و امثال آن در خدمت فوتبال هستند یا علیه آن؟ به آن سود میرسانند یا ضرر میزنند؟ شاید هر دوی این گزارهها درست باشد. اینستاگرام یک شمشیر دو دم است که از یک طرف میتواند مفید و شورانگیز باشد و از طرف دیگر ممکن است مضر و آسیبرسان به نظر برسد. باز هم طبق معمول بستگی به این دارد که از آن چطور استفاده کنی.
فوایدی که نمیتوان نادیده گرفت
شاید اولین فایده شبکههای اجتماعی، برقراری ارتباط زنده و بیواسطه بین اهالی فوتبال و هواداران بود. با ظهور این وسایل، دیگر بازیکنان و مربیان نیاز نداشتند از طریق رسانهها با مردم حرف بزنند و نگران تحریف احتمالی دیدگاههایشان باشند. آنها حالا کلمه به کلمه همان چیزی را که دقیقا میل دارند، روی صفحه شخصیشان مینویسند و طبیعتا مسوولیت صفر تا صدش را هم بر عهده میگیرند. از سوی دیگر بدون تعارف پرداخته شدن به مسابقات فوتبال ایران در فضای مجازی، اهمیت این حوزه را دوچندان کرده است. وقتی بعد از پایان هر مسابقه پرسپولیس، استقلال یا سایر تیمهای مهم با چند میلیون پست، لایک و کامنت مواجه میشویم؛ این یعنی نبض فوتبال در تپش است. به عنوان مثال در سالهای پایانی دهه هشتاد عمیقا این نگرانی وجود داشت که با افت کیفیت مسابقات داخلی و پخش حداکثری رقابتهای مرغوب خارجی، فوتبال در ایران از تبوتاب بیفتد؛ اتفاقی که تا حدودی هم رخ داده بود و بیشتر هواداران ترجیح میدادند سر علاقههای اروپاییشان با هم کلکل کنند؛ اما الان به لطف شبکههای اجتماعی حرارت به تنور فوتبال کشور برگشته است. از سوی دیگر شبکههای اجتماعی به هواداران فوتبال امکان طرح دیدگاههایشان را میدهد؛ مجالی که قبلا جز با شعارهای روی سکو وجود نداشت. طبیعتا اینها امتیازات رونق استفاده از فضای مجازی برای فوتبال است. همه داستان اما همین نیست و این سکه یک روی دیگر هم دارد.
خشم، هیجان، فرصتطلبی
به نظر میرسد شبکههای اجتماعی به طور فزآیندهای ارزشهای اجتماعی را کمی و جعلی کرده است؛ بهطوری که انگار اعتبار آدمها فقط با تعداد دنبالکنندگانشان در این فضا تعیین میشود. موضوع وقتی هراسانگیزتر میشود که اعدادی مثل تعداد فالوور و لایک و کامنت، جنبههای اقتصادی هم پیدا میکنند. بدیهی است که وقتی یک چهره شناختهشده مثلا یک صفحه اینستاگرامی یک میلیون نفری داشته باشد، قادر خواهد بود با جذب تبلیغات و آگهیهای تجاری یک منبع درآمد آسان و قابل اعتنا برای خودش پیدا کند. برخی چهرههای شناختهشدهتر در فضای ورزشی و هنری یا حتی «فرهنگ عامهپسند» پا را از این هم فراتر گذاشتهاند و سراغ تاسیس سایتهای شرطبندی و تبلیغ و ترویج آنها در فضای اینستاگرام رفتهاند. البته که هر کدام از اینها در جای خودش قابل بحث است؛ اما فعلا فقط با همان مساله عطش برای جذب فالوور کار داریم. این مساله دستکم در فضای فوتبال ایران تاثیر عمیقی بر فرآیند تولید محتوا گذاشته است؛ بهطوریکه بسیاری از اهالی این رشته ورزشی میکوشند با اظهارات جنجالی و کمعمق، مخاطبان بیشتری در فضای مجازی پیدا کنند. اخیرا یک پیشکسوت فوتبال ایران در یک برنامه تلویزیونی دعوت داشته و قرار بوده در مورد مشکلات تیم سابقش حرف بزند. او قبل از حضور در این برنامه روی صفحه شخصیاش پیغامی خطاب به مردم گذاشته و نوشته بود: «دوست دارید چه چیزهایی بگویم تا دلتان خنک شود؟» این یعنی کارشناسی که قرار است به مخاطب آگاهی بدهد، خودش مرعوب فضای مجازی است و خواسته یا ناخواسته همان فرهنگ اینستاگرام را در بستر رسانههای رسمیتر نشر میدهد. تلاش برای جلب نظر در شبکههای اجتماعی به اندازهای اهمیت یافته که اخیرا حتی یکی از اعضای هیاتمدیره استقلال به شکلی عجیب اقدام به بازگویی کلکلهای اینستاگرامی کرده و از اهدای «جام اسنپی» به پرسپولیسیها سخن گفته بود. در نظر داشته باشید داریم در مورد یک مدیر ارشد در باشگاهی پرهوادار سخن میگوییم؛ کسی که حکم انتصابش را شخص وزیر ورزش امضا کرده و لابد وظیفهاش سیاستگذاریهای کلان برای باشگاه است، اما میبینیم که فرهنگ اینستاگرامی و راضی کردن مخاطبان هیجانی و کمسال اینستاگرام حتی تا اتاق مدیران فوتبال ایران هم نفوذ کرده است. بدتر اینکه گاهی به نظر میرسد حتی رسانههای رسمیتر مثل تلویزیون هم نهتنها خودشان را مکلف به مقابله با این موج نمیبینند، بلکه به نوعی از آن پیروی نیز میکنند. مدتهاست شنیده میشود برخی تهیهکنندگان و مجریان تلویزیونی اصرار دارند کاری کنند که حداقل یک برش یک دقیقهای از برنامهشان در فضای مجازی دست به دست بچرخد و به اصطلاح «وایرال» شود. حتی گفته میشود بعضا دعوت از چهرههای هیجانی و جنجالی به برخی برنامههای تلویزیونی هم در همین راستا اتفاق میافتد. سوال مهم اما اینجاست که چنین رویکردی با فرهنگ رو به زوال فوتبال ایران چه میکند؟
ناسزاهای پولساز!
مشهور است که میگویند دو پیج بزرگ هواداری پرسپولیس و استقلال به طور همزمان در تملک یک نفر است که خودش خارج از کشور زندگی میکند؛ اما یک روز با تولید شایعه هواداران قرمز را تحریک میکند و روزی دیگر با ساختن شایعهای متضاد، هواداران آبی را به جنب و جوش وامیدارد. به این ترتیب سرخابیها مدام در صفحات این فرد فرصتطلب به هم بد و بیراه میگویند؛ اما سود اصلی را خود او میبرد؛ کسی که برای پیجهای داغ و پربازدیدش تبلیغات گرانقیمت میگیرد و از زندگی لذت میبرد!