نقدی بر مصاحبه اعتراضآمیز یحیی گلمحمدی
حرفهای باش!
در شأن باشگاه نیست که هیاتمدیره با سه نفر تشکیل شود و آن سه نفر هم با هم اختلاف داشته باشند. نمیدانم چرا دو عضو اقتصادی قوی به باشگاه اضافه نمیشود تا مشکلات حل شود. تیم را به امان خدا رها کردهاند. تا چه زمانی همراه آقای پیروانی میتوانیم به بازیکنان پول قرض بدهیم یا مانع اعتصاب آنها شویم؟ اگر این مشکلات بخواهد ادامه داشته باشد من یکی از همین الان میگویم که نیستم!» از قضا بازیکنان پرسپولیس هم بعد از این مصاحبه از مربیشان حمایت کردند و بهطور مشترک تصویر گلمحمدی را روی صفحه اینستاگرامشان گذاشتند. مصاحبه مورد نظر خیلی هم زود اثر خودش را گذاشت و دیروز پاداش بازیکنان به حساب آنها واریز شد، اما آیا شورش علیه ساختار، روشی درست در فوتبال ایران است؟ آیا سرمربی یک تیم باید برای مدیران باشگاه و حتی وزارت ورزش تعیین تکلیف کند؟ حالا بگذریم از اینکه پرسپولیس گرانترین تیم لیگ نوزدهم را دارد و فعلا ۷۰ درصد رقم قرارداد بازیکنان پرداخت شده، اما حتی اگر اینطور نبود هم مربی حق ندارد علیه مدیران باشگاه مصاحبه کند. این چیزی نیست که شما در سطح اول فوتبال دنیا ببینید، اما در ایران به شدت رایج است؛ همانطور که استقلالیها هم ابتدای حضور سعادتمند علیه او موضع گرفتند. اگر از ما میپرسید قطعا با منتقدان رسولپناه موافقیم و او را با رزومه مجهول ورزشیاش گزینهای نهچندان ایدهآل برای مدیریت باشگاه پرسپولیس میدانیم، اما اهمیت «ساختار» و تبعیت از سلسلهمراتب سازمانی از همه اینها بیشتر است. وقتی مربی علنا به مدیر اعتراض میکند، در حقیقت ناخواسته به بازیکنش هم حق میدهد در امور فنی تیم و مثلا انتخاب ترکیب مداخله کند. آیا یحیی راضی به این اتفاق است؟