بازخوانی هشدار برانکو در مورد اقتصاد فوتبال ایران
پیشگویی یک سقوط
برانکو بهعنوان مربی و سرمربی تیم ملی هفت سال و بهعنوان سرمربی پرسپولیس بیش از چهار سال در ایران کار کرد؛ یعنی مجموعا بیشتر از یک دهه. او در ضمن آدم باهوشی هم بود و با اتکا به این تجربه طولانی، به شناختی دقیق از جامعه میزبان رسیده بود. بنابراین بیخود نبود که برانکو در اوج موفقیتهایش در پرسپولیس، قید ادامه کار در ایران را زد و رفت. او برای فوتبال ما آیندهای میدید و در موردش حرف میزد که چندان روشن و امیدبخش نبود. او فهمیده بود فوتبال در ایران سیر قهقرایی گرفته و کار کردن با این شرایط بسیار دشوار، بلکه ناممکن است.
برانکو یک سال پیش چه گفت؟
روز ۱۸ فروردین ۹۸ برانکو در مصاحبهای که شاید یکی از مهمترین گفتوگوهای او در کشورمان بود هشدار داد: «فوتبال ایران بهزودی آماتور خواهد شد.» او در متن این مصاحبه راجعبه مشکلات فراوان اقتصادی در فوتبال کشورمان حرف زده بود و اشارههای دقیق و درستی داشت که مرور زمان صحت بخش زیادی از آنها را تایید کرد. گوشهای از اظهارات سال گذشته ایوانکوویچ از این قرار است: «امسال دو تیم از لیگ دسته اول کنار کشیدند و خبرهای مربوط به بیپولی باشگاههای دسته یکی از شدت انتشار برای همه عادی شده است. حتی بعضی از تیمها بدون پرداخت حقوق از بازیکنانشان استفاده میکنند. این روند قطعا ادامهدار نخواهد بود، چرا که امروز هیچ کس کاری را بدون دریافت دستمزد انجام نمیدهد. پیشبینی من این است که با ادامه وضع فعلی فوتبال ایران آماتور خواهد شد. چیزی که من میبینم این است که مدیران فوتبال ایران بیشتر درگیر رتق و فتق امور مالی هستند تا اینکه ذهنشان را درگیر رسیدگی به فوتبال پایه یا سایر مسائل زیربنایی کنند.»
در این یک سال چه اتفاقاتی رخ داد؟
خود برانکو دو ماه بعد از این مصاحبه از ایران رفت. کارلوس کیروش سه ماه قبل از این گفتوگو به دوران حضورش در فوتبال ایران پایان داده بود. مدیران فدراسیون برای انتخاب جانشین کیروش سراغ مارک ویلموتس رفتند. یک قرارداد فاجعهبار با او بسته شد و جالبتر اینکه فدراسیون برای پرداخت دستمزد این مربی ناچار شد مبلغ کلانی قرض کند. ویلموتس رفت چون دیگر آهی در بساط نمانده بود، قرار شد جانشین او از بین علی دایی و امیر قلعهنویی انتخاب شود. هر کدام از این دو نفر مشکلاتی داشتند و در نهایت دراگان اسکوچیچ برگزیده شد؛ گزینهای فرسنگها دورتر از آنچه هواداران فوتبال ایران انتظارش را داشتند. در پرسپولیس بهجای برانکو، گابریل کالدرون بهکار مشغول شد و تیمش را قهرمان نیمفصل کرد، اما پولش را به موقع ندادند تا از ایران برود و یحیی گلمحمدی جانشین او شود. در استقلال آندرهآ استراماچونی جای وینفرد شفر را گرفت، اما او هم پس از مواجهه با مشکل واریز نامنظم دستمزدش، طی یکی از جنجالیترین جداییهای تاریخ فوتبال ایران، کشورمان را ترک کرد. حکایت تراکتور هم شنیدنی بود؛ تیمی که از همکاری با جان توشاک، جرج لیکنس و مصطفی دنیزلی به تمدید قرارداد طولانی با ساکت الهامی رسید. رسیدن از توشاک به ساکت، برای تراکتور فقط یک سالونیم زمان برد. در لیگی که بهصورت روزافزون مربیان خارجیاش را از دست میداد، نهایتا فقط رادولوویچ و میشو کرستیچویچ باقی ماندند که هدایت ذوبآهن و شاهین بوشهر را بر عهده داشتند. جالب اینجا است که حتی این دو مربی گمنام و زیر متوسط هم بعد از وقفه ناشی از کرونا، برای بازگشت به ایران کلی تاقچه بالا گذاشتند و هنوز هم خبری از هیچکدامشان نیست!
واقعیتگرایی برانکو، رویاپردازی وزارت
یکی از مسائلی که ارزش پیشبینی برانکو در مورد شرایط فوتبال ایران را مضاعف میکند، مقایسه آن با اظهارنظر یک مقام دولتی در بازه زمانی مشابه است؛ جایی که بعد از قطع همکاری کارلوس کیروش با فوتبال ایران، مازیار ناظمی- از مدیران حوزه رسانه وزارت ورزش- مدعی شد مربیانی همچون زیدان، کلینزمن و خوزه مورینیو گزینه هدایت تیم ملی ایران هستند. با وجود این، ما در گذر زمان به ویلموتس و بعد اسکوچیچ رسیدیم، هرچند فاصله چندانی با قلعهنویی هم نداشتیم! آنکه شرایط ما را از بیرون میدید، شناختی به مراتبتر دقیقتر داشت، نسبت به مدیرانی که قرار بود برای این فوتبال نسخه بپیچند.
فوتبال ایران خالی میشود؟
خروج خارجیها فقط یک روی سکه انزوای فوتبال ایران است، روی دیگر این سکه شاید مهاجرت وسیعتر نیروهای بااستعداد داخلی باشد. افزایش قیمت ارز و البته مشکلات مالی بسیاری از باشگاههای ایرانی، طبیعتا انگیزه بازیکنان برای حضور در لیگهای خارجی را افزایش میدهد. امسال پرسپولیس بعد از کلی مقاومت، ناچار شد علیرضا بیرانوند را بفروشد و شاید همین اتفاق در مورد علیپور، ترابی و دیگران هم رخ بدهد. مسلما سایر باشگاهها هم کموبیش با همین مشکلات مواجه خواهند بود. مساله اینجاست که الان خیلی از تیمهای ایرانی حتی قدرت پرداخت مبالغی همچون ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار دلار را هم برای حفظ بازیکنانشان ندارند و پیشنهادهایی در همین حدود، به راحتی ستارههای داخلی را به سمت نقاط مختلف اروپا کوچ میدهد.
چاره چیست؟
راهکار ارائه شده در پایانبندی این مطلب اصلا جدید نیست، اما تنها فرمول نجات همین است؛ اینکه منابع درآمدی فوتبال احیا شود، تیمها بتوانند حق پخش تلویزیونی عادلانه بگیرند، خودشان بلیتفروشی کنند و حق انحصاری عرضه پوشاک و سایر محصولاتشان را در اختیار داشته باشند. فوتبال بدون درآمد، حتی اگر خصوصی هم شود فقط وبال گردن دولت است؛ مثل همین حالا که بسیاری از باشگاههای به اصطلاح خصوصی، دائما درحال التماس به استانداری و شهرداری برای دریافت اعانه هستند. کمک کنید فوتبال به اندازه لیاقتش پول در بیاورد، اینطوری خودش خیلی زود تبدیل به یک صنعت کارآفرین و کمک حال اقتصاد جامعه خواهد شد. فوتبال را «گدا» نخواهید. سفلهپروری را پایان بدهید. راهی جز این نیست.