چرا الاهلی؟

برانکو برای فصل بعد با الاهلی قرارداد بسته و این یعنی باید خودش را آماده کار و زندگی در عربستان کند؛ اما سوال اینجاست که حضور در آن کشور، چه مزیتی نسبت به ایران دارد که یک مربی موفق خارجی را به سمت چنین انتخابی رهنمون می‌کند؟ اگر بنا باشد در حوزه آزادی‌های اجتماعی بحث کنیم، عربستان از جمله نقاطی نیست که برتری خاصی نسبت به ایران داشته باشد. از نظر اقلیمی هم همین شرایط وجود دارد. از دیدگاه فنی و فوتبالی نیز انتخاب برانکو بحث‌برانگیز است. طی سال‌های گذشته فوتبال ایران از عربستان جلوتر بوده؛ چه در رده ملی که قصه‌اش روشن است و چه از حیث باشگاهی که دو سال پیش خود برانکو همین الاهلی را برد و به نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان آسیا رسید. حتی همین امسال هم دو تیم هم‌گروه بودند که حاصل رقابت‌شان یک برد و یک باخت برای هرکدام از آنها بود.

معمولا در این شرایط، گزینه‌ای که به سرعت به ذهن متبادر می‌شود «منافع مالی» است، اما حتی شاید در این زمینه هم با تفاوت محسوسی روبه‌رو نباشیم. درحال‌حاضر و تا پیش از اعلام رسمی باشگاه الاهلی، گمانه‌زنی‌های متنوعی در مورد رقم قرارداد برانکو با باشگاه سعودی وجود دارد. برخی حتی از دستمزد سالانه سه‌ونیم میلیون دلار برای او سخن می‌گویند که باورش قدری دشوار است. در مجموع این‌طور احساس می‌شود که مربی کروات با قرارداد سالانه یک میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری روی نیمکت تیم عربستانی نشسته است؛ رقمی که شاید با دریافتی او در ایران تفاوت چشمگیری نداشته باشد. آخرین قرارداد برانکو در پرسپولیس با احتساب آپشن‌ها به یک‌ونیم میلیون یورو رسید که فرق اساسی با دستمزد او در عربستان نخواهد داشت و بعید است محرک جدایی برای مردی باشد که اینجا عناوین و افتخارات را درو می‌کرد.

بنابراین کماکان باید دنبال یک دلیل دیگر بود؛ جایی که شاید پای عامل «امنیت مالی» به میان می‌آید. حتی اگر بپذیریم دریافتی برانکو در ایران و عربستان تفاوت چندان زیادی با هم نداشته، نوع پرداخت این پول به مربی کروات در این دو نقطه فرق می‌کند. آنچه مسلم است اینکه عربستانی‌ها در منظم‌ترین حالت ممکن اقساط قرارداد برانکو را خواهند پرداخت و فردا اگر مشکلی هم بین طرفین به‌وجود بیاید، باشگاه به شکل حداکثری منافع مربی‌اش را تضمین و تامین خواهد کرد؛ اما آیا داستان در ایران هم همین‌طور است؟ برانکو چند افتخار دیگر باید برای پرسپولیس به‌دست می‌آورد تا حق و حقوق قانونی خودش را بدهند؟

همه کشور دیدند که قسط قبلی قرارداد او چندین ماه به تاخیر افتاد و قسط آخر هم با این شرایط عجیب، با هیاهویی تاریخی آماده پرداخت شد. آیا برانکو سال بعد هم باید همین‌طوری پولش را می‌گرفت؟ آیا این شرایط برای تعامل با یک مربی موفق سزاوار است؟ آیا واقعا مدیرعامل باشگاه باید نشست خبری برگزار کند و درحالی‌که برانکو همیشه نسبت به افشای رقم قراردادش حساس بوده، معادل ریالی دستمزد او را جار بزند؟ این تفاوت‌ها در انتخاب نهایی فردی مثل برانکو کلیدی هستند. اینجاست که می‌شود فهمید او چرا به گزینه عربستان روی خوش نشان می‌دهد؛ حتی به قیمت کات کردن همه خاطراتش با ایرانی‌ها.

برانکو اخیرا در مصاحبه‌ای با یک سایت کروات با افتخار از صفحه اینستاگرام یک میلیون نفری‌اش سخن گفته است؛ برشی گویا از سیل جمعیت حامی فوتبال در ایران که انرژی بالقوه آنها هرگز در مسیر صحیح درآمدزایی و ثروت‌آفرینی هدایت نشده است. بی‌گمان اگر هواداران پرسپولیس شناسنامه‌دار بودند و با تفکر صحیح مدیریتی به سمت حضور در طرح‌های مشارکتی باشگاه و بنگاه‌های مهم اقتصادی دعوت می‌شدند، شاید امروز برانکو به‌جای جده همچنان در تهران تیمش را آماده فصل جدید می‌کرد و چنین حسرتی بر دل میلیون‌ها نفر باقی نمی‌ماند، افسوس اما که ما مثل همیشه پتانسیل‌های مهم‌مان را بدون استفاده رها کرده‌ایم؛ رها کرده‌ایم تا تنها فایده این خیل جمعیت برای برانکو، پز دادن او جلوی هموطنانش باشد!