چرا برانکو تیم ملی را به پرسپولیس ترجیح میدهد؟
کارلوس کی روش!
اگرچه در فرهنگ هواداری پرسپولیس ایستادن پای سرمربی یک فلسفه پذیرفته شده و جا افتاده است، اما صبر آنها در تحمل کالدرون و ترکیبهای پرتغییر و نوساناتش در نتیجهگیری به روزهای آخر خود نزدیک میشود. قرمزها یکبار با خود برانکو هم با نتایج بد شروع کردند، اما مزد ایستادن پای سرمربی را گرفتند به همین دلیل هم هستند کسانی که هنوز بر این باورند باید برای کالدرون بیشتر صبر کرد. اما تصویر تیم او بعد از گذشت بیش از یازده مسابقه تصویر امیدوارکنندهای نیست. گویی کالدرون ترکیب را نشناخته و هنوز هم سردرگم بهدنبال جابهجایی مهرههاست. پرسپولیس اصولا فوتبال تهاجمی و چشمنوازی هم بازی نمیکند که دل هوادارانش را به آینده گرم کند و اینکه بالاخره تیمی که زیبا بازی میکند و موقعیت میسازد نتیجه را هم در پی خواهد آورد و بدشانسیها به پایان میرسد. در چنین شرایطی نیاز به برانکو بهشدت احساس میشود. کسی که ثبات را به نیمکت باز میگرداند و هوادار هم برایش هر نتیجهای را تحمل میکند.
اما مساله این است که برای این وصلت فقط یک طرف «بله» را گفته و باید دید سمت دیگر هم حاضر به گفتن «بله» هست یا نه. آیا پرسپولیس هم برای برانکو همینقدر جذاب است؟ برانکو تا آخر قصه با قرمزها رفته و سه قهرمانی را تجربه کرده است، شاید تنها دستاورد باقیمانده قهرمانی در آسیا باشد اما رسیدن به این مهم کار سادهای است؟ برانکو ظرفیت وتوان پرسپولیس را میشناسد، او میداند که اینجا به اندازه الهلال و اوراواردز ژاپن پول وجود ندارد. هرگز ستارههایی که برای رسیدن به فینال آسیا نیاز است در سبد خرید پرسپولس جا نمیشوند. آیا همیشه میتوان تیمی سختکوش با پنجرههای بسته داشت که برای رسیدن به فینال جانفشانی کنند؟ تجربه فوتبال ایران میگوید هر دهه یکبار چنین اتفاقی ممکن است رخ دهد. برانکو هم به خوبی این را میداند و میداند که آمدن و دوباره قهرمان لیگ شدن دستاورد بزرگی برای او نخواهد بود و تکرار کاری است که پیش از این انجام شده است. اما در تیم ملی هم همین منطق حاکم است؟
ایران در آسیا برخلاف رده باشگاهی در رده ملی که پول و بازیکن خارجی حرف اول را نمیزند مختصات متفاوتی در سطح قاره دارد. ایران این پتانسیل را دارد تا بیدردسر خود را به جامجهانی برساند. اگر امروز درگیر چالش صعود از گروه مقدماتی هستیم آن را باید پای بیخیالی ویلموتس و البته ضعف مدیریت فدراسیون گذاشت، اگر نه ایران بدونشک این توان فنی را دارد که بیدردسر بلیتش را برای قطر اوکی کند. ابزار در تیم ملی ایران برای برانکو به مراتب فراهمتر از پرسپولیس است. او آنجا تمام نخبههای فوتبال ایران را در اختیار خواهد داشت و بیشک راه مدیریت کردن بازیکنانی که زمانی با آنها به چالش برخورده بود مثل سردار آزمون یا رامین رضاییان و حتی مهدی طارمی را هم بلد است. برانکو عصر کیروش راهم در فوتبال ایران دیده است. اینکه یک مربی ملی اگر بخواهد میتواند یک شبهدیکتاتوری هم در فوتبال ایران بهراه اندازد. او فراموش نکرده کیروش چگونه تمام ارکان فوتبال کشور را برای موفقیت تیم ملی به خدمت گرفت. پس چرا برانکو نتواند؟
کیروش از امتیاز محبوبیت و البته «ملی» بودن تیمش به بهترین وجه ممکن استفاده کرد. متوجه باشید «استفاده» و نه شاید «سوءاستفاده». او برای تیمش امتیاز گرفت. شاید برخی از این امتیازها شامل خود او هم شد، اما در نهایت سود آن به جیب تیم ملی هم رفت. چه چیزی از این بهتر؟ برانکو میداند که حتی اگر حمایت هواداران آبی را پشتسر خود نداشته باشد بازهم از آنچنان وزن و اعتباری برخوردار هست که بتواند تمام آن امتیازهای عصر کیروش را بگیرد. حالا در چنین شرایطی شما کلاهتان را قاضی کنید؛پرسپولیس را انتخاب میکنید یا تیم ملی؟