نگاه دو وجهی به کابوس پرسپولیس
کالدرون زیر تیغ
سرمربی آرژانتینی سرخها که از ابتدا هم زیر سایه برانکو و موفقیتهای او قرار داشت، بعد از کسب چهار پیروزی از پنج بازی آخر، بار دیگر به مسیر ناکامی بازگشت و این بار برای اولین مرتبه طعم شعارهای انتقادی هواداران را چشید؛ شعارهایی که دامنهاش از فریاد شدن اسم برانکو تا درخواست از محمدحسن انصاریفرد برای برکناری او را در بر میگرفت. ساعتی بعد از بازی هم خبر احضار مربی آرژانتینی به کمیته فنی باشگاه روی خروجی سایتها رفت. صبح دیروز جلسهای بین کالدرون و انصاریفرد برگزار شد، اما رسانه باشگاه با تاکید بر اینکه احضاری در کار نبوده، از تفاهم طرفین برای حضور پرقدرتتر در مسابقات بعدی خبر داد. البته که سر و شکل این قبیل جلسات کاملا قابل پیشبینی است، اما آنچه تردیدی در موردش وجود ندارد این است که کالدرون شرایط متزلزلی در پرسپولیس دارد. به این موضوع از دو زاویه میتوان نگاه کرد؛ بخشی از ماجرا اشتباهات خود مربی آرژانتینی است و بخش دیگر، بدبیاریهایی که دست از سر او و تیمش برنمیدارد.
سرگیجه کی تمام میشود؟
تحویل گرفتن تیم قهرمان سخت است؛ مخصوصا اگر تعداد نفرات مدعی در آن زیاد باشد. گابریل کالدرون برای جا دادن بیش از ۱۵ بازیکن اسم و رسمدار در ترکیب اصلی پرسپولیس کار سختی دارد، اما او نتوانسته است این دشواری را مدیریت کند. بهعنوان مثال پرسپولیس فقط نیاز به دو مدافع میانی تخصصی در ارنج اصلی دارد، اما کالدرون برای این پست چهار بازیکن درجه یک در اختیار دارد که خودش هم نمیداند کدامشان را باید به میدان بفرستد. به این ترتیب بین جلال حسینی، شجاع خلیلزاده، محمدحسین کنعانیزادگان و محمد انصاری دائما دو نفر باید بیرون بمانند. شاید اگر کالدرون یک بار برای همیشه تصمیمش را در این مورد بگیرد و هزینه آن را هم بپردازد، بخش زیادی از مشکلات او حل شود. مربی آرژانتینی اما دلش نمیآید روی اسم هیچ کدام از این نفرات خط قرمز بکشد.
این وسواس تا جایی ادامه مییابد که کالدرون محمد انصاری را (که در بهترین فرمش هم نیست) به دفاع چپ منتقل میکند و محمد نادری را یک خط جلوتر میبرد؛ آنچه امکان حضور یک هافبک تخصصی مثل امید عالیشاه یا سیامک نعمتی را ضایع میکند. غیر از این کالدرون همچنان به چرخاندن بازیکنان در زمین ادامه میدهد. نادری گاهی در سمت راست بازی میکند و گاهی به سمت چپ منتقل میشود، همین اتفاق برای مهدی ترابی رخ میدهد، وحید امیری هم بین محوطه جریمه حریف و میانه میدان سردرگم است. شاید این تغییرات موجب بر هم خوردن تمرکز تیم حریف شود، اما در عین حال بازیکنان خودی را هم از رسیدن به یک انسجام تاکتیکی مناسب بازمیدارد. به نظر میرسد گذشت ۱۱ هفته برای اینکه سرمربی لااقل در برخی خطوط و پستها به تصمیم قطعی برسد، کافی است.
روی بد فوتبال
در فوتبال هم مثل زندگی، گاهی برای کامیابی به «شانس» نیاز هست؛ معجونی که بعضیها دارند و برخی ندارند. طنز تاریخ اینکه سوشا مکانی بهعنوان یکی از متزلزلترین گلرهای تاریخ پرسپولیس، مقابل همین تیم هفت سیو صددرصدی داشته باشد. پرسپولیس در روزی باخت که ۱۹ شوت به سمت چارچوب داشت و سه بار تیر دروازه را لرزاند، نزدیک به ۶۰۰ پاس بین بازیکنان این تیم رد و بدل شد و انواع موقعیتهای زمینی و هوایی به دست آمد، اما مهاجمان تیم قدرشناس نیستند و با «جان» کالدرون بازی میکنند. سرخپوشان جلوی ماشینسازی هم درست همین تعداد ضربه به سمت چارچوب داشتند و حتی یک پنالتی دقیقه نودی از دست دادند؛ در روزی که حامد لک مثل سوشا مکانی ستاره شد. آخرین باخت پرسپولیس پیش از بازی با نفت مسجد سلیمان، برابر شهر خودروی مشهد رقم خورد؛ تیمی که در خانه با ۷ شوت پرسپولیس را برد، اما هیچیک از ۱۲ شوت شاگردان کالدرون در آن بازی به ثمر ننشست. در نهایت فوتبال همین است؛ بازی نتیجه. حکم آخر را اعداد روی تابلو میدهند؛ قاضیانی از تبار ریاضی که امروز سرمربی آرژانتینی پرسپولیس را در یک برزخ واقعی قرار دادهاند.