نقد بازیکنان؛ فصل فراموششده ناکامیهای ملی
این سه ستاره کمسو
روزهای آخر متهم ردیف اول
مسعود شجاعی؛ این نامی بود که از اولین ثانیههای بعد از بازی با عراق بهطور گسترده در سطح رسانهها و فضای مجازی مطرح شد. شجاعی که بازوبند کاپیتانی تیم ملی را هم به دست دارد در آخرین دقایق بازی با عراق بهطور ناشیانهای از زمین اخراج شد، اما مشکل او فقط همین نیست. مسعود مدتهاست که افول کرده و حتی در مسابقات تراکتورسازی هم گاهی بازی را از روی نیمکت ذخیرهها آغاز میکند. قرار گرفتن او در ترکیب اصلی تیم ملی برای بازی با عراق واقعا عجیب بود و عجیبتر از آن، اصرار سرمربی به عدم تعویض بازیکنی که در زمین کارآیی لازم را نداشت. بسیاری از تماشاچیان تلویزیونی بازی از دقایق آغازین نیمه اول به این نتیجه قطعی رسیدند که بهتر است شجاعی از زمین خارج شود، اما ویلموتس چنین تصمیمی نگرفت تا زحمت خارج کردن کاپیتان از میدان روی دوش داور بازی بیفتد! مقطع مناسب برای اعلام بازنشستگی از مسابقات ملی، معمولا بعد از پایان جامجهانی یا جام ملتهای آسیا است، اما شجاعی از میادین ملی خداحافظی نکرد تا اینطور به نظر برسد که او چشمانداز حضور در چهارمین جامجهانی عمرش را متصور است؛ رویایی بعید برای بازیکنی که آن زمان تقریبا ۴۰ ساله خواهد بود. گفتنیها در این چند روز گفته شده و حالا این خود مسعود است که باید انتخاب کند؛ از مسابقات ملی بازنشسته شود و شانس حضور در این تیم را به یک بازیکن جوان بدهد یا همچنان در کانون انتقادها باقی بماند.
دیگر پاداش نمیخواهی؟
دومین اسم مهدی طارمی است. ستاره بوشهری تیم ملی کشورمان بعد از پیروزی پرگل برابر کامبوج حاشیهساز شد، چرا که در میکسزون ورزشگاه آزادی و در گفتوگو با خبرنگاران، پرداخت پاداش مسابقات قبلی ملی توسط فدراسیون فوتبال را پیگیری کرد. این اظهارات با واکنشهای منفی گسترده همراه شد، چرا که اولا طارمی بزرگتر یا کاپیتان تیم نیست، ثانیا فضای بعد از پیروزی راحت برابر کامبوج زمان طرح چنین مسائلی نبود و ثالثا بسیاری بر این باورند که اصل حضور در تیم ملی به منزله «پاداش» است و بازیکنان نباید توقعات مالیشان را جار بزنند. بعد از آن اتفاقات طارمی در دو بازی ملی برابر بحرین و عراق نمایش ضعیفی ارائه کرد و در این دیدار آخر، حوالی دقیقه ۶۰ تعویض شد. او برابر عراق بهعنوان وینگر چپ به میدان رفته بود و اگرچه کل تیم ملی در فاز تهاجمی مشکل داشت، اما وینگر راست ما یعنی محمد محبی جوان در مقایسه با طارمی نمایش بسیار بهتری داشت. واقعیت آن است که همه دوست داریم عملکرد بسیار بهتری از مهدی داخل زمین ببینیم و لااقل چیزی که او اخیرا ارائه داده، متناسب با سطح انتظار منتقدان نبوده است.
ضعیفکش؟
برسیم به سردار آزمون؛ بازیکنی که با ژست شادی «هیس» بعد از گلهای نهچندان مهمش برابر امثال ویتنام و یمن، همیشه باعث اعتراض منتقدان شده، اما در دیدارهای مهم ملی به ندرت میتوانیم شاهد گرهگشایی او باشیم. سردار دو سال است که گل مهم ملی برای ما نزده. تیم کشورمان در این دو سال مسابقات سخت و نفسگیری برابر مراکش، اسپانیا و پرتغال در جامجهانی، عراق و ژاپن در جام ملتهای قبلی و بحرین و عراق در پیشمقدماتی جامجهانی بعدی داشته، اما سردار در تکتک این مسابقات عملکردی ضعیف و بحثبرانگیز ارائه داده است. از او بهعنوان ستاره اول خط آتش تیم ملی انتظار میرود بازیهای بزرگ را در بیاورد، وگرنه گلزنی به کامبوج کار چندان سختی نیست. آزمون به جای حاشیه و مثلا کلکل مجازی پیش از بازی با عراقیها، باید تواناییهایش را در زمین نشان بدهد. انگ ضعیفکشی و ستاره شدن در مسابقات ضعیف، حالا آزمون را تهدید میکند و او باید هر چه زودتر فصل متفاوتی از فوتبالش را به رخ بکشد.