نگاهی به فلسفه معیوب هواداری در فوتبال ایران
رفیق تیم یا شریک برد؟
درحالحاضر عمده تحلیلها در مورد حوادث تبریز «موردی» است و مفسران تنها رخداد مورد نظر در باشگاه تراکتورسازی را زیر ذرهبین بردهاند، درحالی که به نظر میرسد ما با سلسلهای از حوادث مشابه طرف هستیم؛ اتفاقات ناخوشایندی که ریشه در فرهنگ معیوب هواداری در فوتبال ایران دارد. در نگاهی کلیتر، شاید گریزی از قبول این واقعیت نباشد که بسیاری از هواداران ایرانی هم مثل باشگاهها، مدیران و حتی خبرنگاران فوتبال کشورمان به معنای واقعی کلمه «حرفهای» نیستند و درک درستی از جایگاهشان ندارند. به بیان روشنتر، این جماعت بیشتر از آنکه یار خوشیها و ناخوشیهای تیم باشند، خودشان را صرفا در لذت پیروزی سهیم میدانند و هر کجا شکست و ناکامی رقم بخورد، رو به طغیان و اعتراض میآورند. اینجا اگر تیم محبوب هوادار برنده باشد، او شادمانه «ایسلندی» میزند و از بازیکن و مربی اسطوره میسازد، اما اگر شکست و ناکامی از راه برسد ناگهان شاهد رفتارهای پرخاشگرانه او خواهیم بود؛ واکنشهایی که از «حیاکن، رهاکن» شروع میشود و ممکن است دامنهاش به حوادثی شبیه آنچه در ورزشگاه تبریز دیدیم کشیده شود.
حتما به دفعات دیدهاید که هواداران تیم بازنده در ورزشگاههای ایران، با لحنی حق به جانب از وقت و مبلغی که بابت تشویق تیمشان هزینه کردهاند سخن میگویند و شکایت دارند که نتایج ضعیف تیم، واکنش مناسبی به فداکاری آنها نیست؛ اما کدام فداکاری؟ همه جای دنیا تیمهای زیادی هستند که سال تا سال نتیجه نمیگیرند، اما همه صندلیهای استادیومشان از قبل به فروش میرسد؛ آن هم به قیمتهایی که واقعا پایین نیست. واقعیت آن است که قیمت بلیت در فوتبال ایران هرگز چندان زیاد نبوده؛ تنها کافی است به یاد بیاورید هزینه خرید بلیت ۹۰ درصد صندلیها در استادیومهای ایران حتی از قیمت یک وعده غذای معمولی هم کمتر است. حالا بگذریم که مخصوصا در بسیاری از شهرستانها، همین وجه هم مطالبه نمیشود؛ چنان که امسال بسیاری از هواداران سپاهان و تراکتورسازی بهطور رایگان مسابقات تیمشان را تماشا کردند و تبریزیها گاهی بلیت ۵۰۰ تومانی هم خریدند! حالا خوب است این هوادار شاکی که بعد از ناکامی اقدام به تخریب ورزشگاه و تضییع سرمایه خودی میکند، اندکی مثلا با هوادار لیورپول همذاتپنداری کند؛ کسی که برای هر بازی خانگی بلیت ۴۰ پوندی میخرد، اما تیمش در دوره جدید لیگ برتر هنوز قهرمان نشده است! اگر ما جای او بودیم، چقدر میشکستیم؟ چقدر میزدیم و چقدر به این و آن بد و بیراه میگفتیم؟
هیچکجای دنیا نمیشود از پاکی صددرصد فضای فوتبال سخن گفت و بحران ناپاکی در فوتبال ایران حتی جدیتر هم هست؛ با این همه دلیلی ندارد هر بار تیم ما برنده نشد، جام نگرفت یا سقوط کرد، زمین و زمان را متهم کنیم. بالاخره در هر لیگ فوتبال چند تیم هزینه میکنند، میجنگند و در نهایت فقط یکی از آنها قهرمان میشود. هوادار ایرانی اما هر لحظه آماده است تا در دامن یک سوءظن جدید فرو بغلتد. بدتر از همه اینکه بعضا مدیران و مربیان ایرانی هم از احساسات هوادارانشان سوءاستفاده میکنند و در آتش توهم و بدگمانی او هیزم میاندازند. بهعنوان مشتی از خروار، فقط ببینید که مالک فعلی تراکتورسازی در طول چند ماه گذشته چند بار در مورد مهندسی نتایج و وجود ارادهای برای قهرمان نشدن تیم تبریزی سخن گفته است!
ارسال نظر