ضرورت اصلاح حاکمیت شرکتی باشگاههای فوتبال پیش از خصوصیسازی
با خصوصیسازی و واگذاری به بخشخصوصی، لزوما این مسائل و مشکلات برطرف نخواهد شد و در صورت واگذاری باشگاهها با همین ساختار و اساسنامه، انحصاراتی که پیش از این در اختیار دولت و وزارت ورزش و جوانان قرار داشت، در اختیار یک بنگاه خصوصی قرار میگیرد که با توجه به اولویت سودآوری برای کسبوکارها و ریسکهای گسترده فعالیت بخشخصوصی در کشور، میتواند حتی بقای این دو باشگاه مردمی را به مخاطره بیندازد. از این رو ضروری است پیش از خصوصیسازی، حاکمیت شرکتی این باشگاهها اصلاح شود. حاکمیت شرکتی رویهها و اقداماتی است که شرکتها از طریق آن اداره میشوند و بهوسیله آن پاسخگوی ذینفعان مختلف خواهند بود. استانداردهای سطح بالای حاکمیت شرکتی، برای بقا و پایداری یک باشگاه فوتبال نیز ضروری است؛ با این وجود سیستمهای حاکمیت شرکتی در باشگاههای استقلال و پرسپولیس بسیار ضعیف هستند. با توجه به تفاوتهای یک باشگاه فوتبال با سایر کسبوکارها، باید در طراحی سیستم حاکمیت شرکتی و تدوین اساسنامه باشگاههای استقلال و پرسپولیس به موارد ذیل توجه داشت:
اول: توجه به نقش و جایگاه متفاوت هواداران باشگاه نسبت به مشتریان یک شرکت؛ درحالحاضر باشگاههای فوتبال در قالب شرکت سهامی خاص ثبت میشوند و حداکثر مشارکت هواداران در اداره باشگاههای فوتبال به ارائه کمکهای مالی بهویژه در زمانهای بحرانی محدود میشود. این درحالی است که روابط میان هواداران و باشگاه، چیزی متفاوت از روابط روتین میان یک شرکت و مشتریانش است و هواداران یک باشگاه فوتبال، ذینفع کلیدی آن محسوب میشوند. با ثبت باشگاههای فوتبال در قالب شرکت سهامی عام، هواداران نیز میتوانند بخشی از سهام باشگاهها را در اختیار داشته باشند و مدیران را برای عملکرد بهتر تحت فشار قرار دهند. در این شرایط مدیران نیز ناگزیر به پاسخگویی به این ذینفعان کلیدی هستند. تحقق این مهم مستلزم فراهم کردن شرایط و الزامات پذیرهنویسی و عرضه اولیه سهام این باشگاهها در بورس یا فرابورس است که درحالحاضر این باشگاهها حداقل الزامات مربوطه را نیز دارا نیستند.
در سایر کسبوکارها، سهامداران در صورت مشاهده عملکرد نامناسب مدیران، با فروش سهام خود، از شرکت خارج میشوند و بهتبع آن با کاهش قیمت سهام شرکت، مدیران نیز تحت فشار قرار میگیرند. برای هواداران متعصب باشگاهها که به دنبال پیشرفت و شکوفایی باشگاه محبوب خود هستند، فروش سهام بههیچوجه راهی برای اعمال کنترل و فشار بر مدیران محسوب نمیشود؛ از اینرو باید مکانیسمهایی طراحی کرد که صدای هواداران و درخواستهای ایشان، در تصمیمات مختلف باشگاه انعکاس یابد. برای اثربخشتر کردن نقش هواداران در حاکمیت شرکتی باشگاههای فوتبال، باید کانونها یا اتحادیههای هواداری حرفهای تاسیس شود که با شکل فعلی کانون هواداران باشگاهها تفاوتهای زیادی دارند.
دوم: تبعیت از قانون تجارت و منشورهای حاکمیت شرکتی بهویژه استانداردهای بینالمللی؛ درحالحاضر، مجمع عمومی بهعنوان مهمترین رکن باشگاه، عمدتا متشکل از مقامات دولتی ازجمله مسوولان وزارت ورزش و جوانان و نمایندگان سازمان حسابرسی، برنامهوبودجه و وزارت امور اقتصادی و دارایی است که با محوریت وزیر تشکیل جلسه میدهند. مهمترین وظیفه مجمع عمومی، بررسی گزارشهای مالی سالانه و نظارت بر عملکرد هیاتمدیره و مدیران باشگاه است. این درحالی است که بیشتر زمان جلسات مجمع عمومی باشگاهها که در شرایط فعلی تبدیل به جلساتی دوستانه شده است به تقدیر و تشکر از مسوولان میگذرد، زیرا مجمع عمومی باشگاه و بهویژه رئیس آن یعنی وزیر ورزش و جوانان، قصد ارزیابی عملکرد مدیرانی را دارد که شخصا آنها را منصوب کرده است.
بدیهی است در چنین فضایی امکان بررسی دقیق و موشکافانه عملکرد مدیران باشگاهها وجود ندارد. بر مبنای اغلب سیستمهای حاکمیت شرکتی، مجمع عمومی، اعضای هیاتمدیره را انتخاب و هیاتمدیره نیز مدیرعامل را منصوب میکند. این درحالی است که در باشگاههای استقلال و پرسپولیس کلیه این اختیارات در وزیر ورزش و جوانان تجمیع شده است. از اینرو باید با مدنظر قرار دادن اصول «شفافیت در انتصابات و حقوق و مزایای هیاتمدیره»، «اهمیت حسابرسی داخلی و تشکیل کمیته حسابرسی»، «استقلال و وحدت نقش (عدم ایفای همزمان نقشهای مدیرعامل و رئیس هیاتمدیره توسط یک نفر) در ترکیب هیات مدیره»، «حفاظت از منافع سهامداران بهویژه سهامداران خرد» و «فعالسازی هواداران در اداره باشگاه»، نوعی سیستم موازنه و مراقبه میان ارکان شرکت ایجاد و از تجمیع قدرت جلوگیری کرد.
سوم: مهیا کردن بسترهای قانونی و اقتصادی لازم برای تامین مالی باشگاهها؛ اقتصاد فوتبال در کشور ما بحرانی است و باشگاههای فوتبال بهجای درآمدزایی بیشتر محل هزینه تلقی میشوند. در شرایطی که هنوز مساله حق پخش تلویزیونی، کپیرایت پیراهنهای باشگاهها و بلیتفروشی در استادیومها حل نشده است، نمیتوان مجاری مطمئنی برای تامین مالی باشگاهها پیشبینی کرد. در این شرایط، خریداران بیشتر با هدف سامان دادن به هزینههای تبلیغاتی خود اقدام به خرید استقلال و پرسپولیس خواهند کرد و هیچ بعید نیست در صورت مواجهه با بحرانهای مالی، از مخارج تبلیغاتی خود بکاهند! حتی در صورت اصلاح زیرساختهای قانونی و اقتصادی، طراحی و بهکارگیری مکانیسمهای مدیریت ریسک در حاکمیت شرکتی باشگاههای فوتبال ضروری است چراکه بخش زیادی از درآمدهای احتمالی باشگاهها پس از خصوصیسازی، از محل حق پخش تلویزیونی خواهد بود که با توجه به شرایط رسانهای حاکم بر کشور و فعالیت انحصاری سازمان صداوسیما، باشگاهها باید خود را برای سناریوهای محتمل دیگر آماده سازند.
در پایان باز هم تاکید میشود خصوصیسازی و تجاریسازی تنها به معنای واگذاری مالکیت یک باشگاه از دولت به بخشخصوصی نیست، بلکه مجموعه اقداماتی را دربرمیگیرد که باشگاهها به واسطه آن میتوانند بهصورت مستقل فعالیت کرده، بقای خود را حفظ کنند و سودآور باشند. آنچه مشخص است این که درحالحاضر هیچیک از الزامات و اقدامات ضروری مذکور در مورد باشگاههای استقلال و پرسپولیس صورت نگرفته است و در صورت خصوصیسازی بدون برنامه و مطالعه، احتمالا با ورژن فوتبالی پدیده نیشکر هفتتپه مواجه خواهیم شد. در این شرایط ممکن است دولت با خصوصیسازی از بار مسوولیت سنگین این باشگاهها بهصورت موقت رهایی یابد، اما بیشک بحرانهای احتمالی در آینده برای دولت مشکلساز خواهد بود.
ارسال نظر