جنگ موفقیت این دو مربی، به سود فوتبال ایران تمام شده
الاکلنگ کیروش و برانکو
آنها در یک مقطع طولانی رویارویی مستقیم و جنگ همهجانبه را انتخاب کردند؛ چنانکه کیروش بعد از پایان مسابقات ایران در جامجهانی صراحتا به برانکو پیغام داد خاک کشورمان را ترک کند! البته چند ماهی هست که این دو نفر فیتیله را پایین کشیدهاند و حداقل از دعواهای تند کلامی اثری نیست، اما مسلما هر دوی آنها به دقت سیر احوالات هم را رصد میکنند و کیفیت عملکرد رقیب را زیرنظر دارند. برانکو تا مدتها حاضر نبود بپذیرد کیروش بهعنوان سرمربی تیمملی باقی مانده و تا همین یک ماه پیش هر بار از او در مورد تعامل پرسپولیس و تیمملی سوال میشد، جواب میداد: «من که نمیدانم سرمربی این تیم کیست. شما میدانید؟»
از سوی دیگر کیروش هم با عدم حضورش در ورزشگاه برای تماشای مسابقات آسیایی حساس پرسپولیس و نیز عدم صدور هیچ پیغام و پالس محبتآمیزی در قبال موفقیتهای این تیم، نشان داد از مواضع قبلیاش در مورد برانکو کوتاه نیامده است. کارلوس حتی در مسابقات باشگاهی داخل کشور هم عادت داشت هر سال به قهرمانان لیگ و حذفی با پیغامهای جداگانه تبریک بگوید، اما در لیگ شانزدهم قهرمانی پرسپولیس را بدون ذکر نام برانکو تبریک گفت و بعد از لیگ هفدهم اساسا از این کار صرفنظر کرد. مجموعه اینها نشان میدهد ما دو مربی کارآمد خارجی داریم که بدون تعارف سایه هم را با تیر میزنند. این مساله حتما مضرات و معایبی برای فوتبال ایران دارد، اما شاید دستکم از یک جهت برای ما خوب باشد؛ اینکه هر دو برای خواباندن مچ حریف، دنبال کسب موفقیتهای بیشتر هستند و این مساله در نهایت به سود ایرانیان است.
حرص پیروزیهای بیشتر
الان جنگ برانکو و کیروش بیش از ابعاد فنی و مالی، جنبه اعتباری و حیثیتی پیدا کرده است. درست به همین دلیل است که مربی پرتغالی با همه سختگیریها و کجخلقیهای معروفش حاضر میشود بدون قرارداد سفت و سخت کنار تیمملی بماند و به این تیم برای حضور موفقتر در جام ملتهای آسیا کمک کند. از سوی دیگر همین انگیزه جانبی است که باعث میشود برانکو بعد از شش ماه عدم دریافت حقوق، همچنان به شکل مسالمتآمیز و پرانرژی به کارش ادامه بدهد. او در اولین جلسه تمرینی بعد از بازی با السد در پاسخ به این سوال خبرنگاران که وصول مطالباتش به کجا انجامید، گفته بود: «الان وقت این حرفها نیست.
فعلا همگی باید از این موفقیتها شاد باشیم.» با این اوصاف به نظر میرسد کیروش و برانکو به این نتیجه رسیدهاند که حقانیت خودشان را درون زمین به هم ثابت کنند، نه در فضاهای رسانهای. به این ترتیب یک رابطه الاکلنگی بین آنها شکل گرفته است؛ در یک مقطع کیروش بالاتر است و برانکو سعی میکند خودش را به او برساند و در یک مقطع قضیه برعکس میشود. مثلا در برهه بعد از جامجهانی که به هر حال ایران از نظر آماری بهترین نتایج ادوارش را گرفته بود، مربی پرتغالی در موقعیت کاملا برتر قرار داشت، اما حالا صعود حماسی پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا شرایط را تغییر داده و این موازنه را به سود برانکو بر هم زده است. با این شرایط طبیعی به نظر میرسد که حالا کیروش با بهانهگیری کمتر دنبال زمینهسازی برای کامیابی در لیگ قهرمانان آسیا و اثبات برتری فنی خودش باشد. ببینید که این شرایط چقدر به سود فوتبال ماست.
حس «ممکن» قهرمانی آسیا
موفقیت تاریخی پرسپولیس در لیگ قهرمانان از یک جهت در بهترین زمان ممکن رقم خورده است؛ از این جهت که تیمملی ما در آستانه حضور در جامملتهای آسیا است و فینالیست شدن قرمزها نشان داد تیمهای ایرانی توان حضور در این مراحل و دستیابی به این موفقیتها را دارند. مخصوصا اگر پرسپولیس موفق به کسب عنوان قهرمانی شود، این خودباوری توشه راه ملیپوشان خواهد شد تا دیماه در کشور امارات برای فتح جامملتهای آسیا تلاش کنند. یادمان باشد موفقیت در ورژن باشگاهی که در آن بزرگترین ستارههای منطقه و بعضا دنیا راهی تیمهای آسیایی میشوند، بسیار دشوارتر از موفقیت در ورژن ملی با محدودیتهای جغرافیایی خاص خودش است. پس شکل گرفتن این حس خودباوری را هم باید به فال نیک بگیریم.
ارسال نظر