تفاوت‌های یک ستاره مالک

ناسازگار با مالکان خصوصی

علی کریمی چطور تصمیم گرفت خودش مالک یک باشگاه شود یا حداقل نزدیک‌ترین دوستانش را به سمت مالکیت باشگاهی سوق بدهد که قصد کار در آن را دارد؟ پاسخ روشن است. کریمی حدود سه سال است که فوتبال را کنار گذاشته و به دنیای مربیگری رو آورده. او بعد از یک تجربه ناموفق به‌عنوان دستیار کارلوس کی‌روش در تیم ملی، سرمربیگری دو تیم نفت تهران و سپیدرود رشت را بر عهده گرفت و در هر دو تیم به‌شدت با مالکان خصوصی باشگاه درگیر شد. ماجرای تنش وحشتناک پیش آمده بین او و جهانیان –مالک عجیب و ماجراجوی نفت تهران- از آن داستان‌های کشدار و باورنکردنی فوتبال ایران شد. به یاد بیاورید که درهای محل تمرین نفت را به روی کریمی بسته بودند و او در خیابان علیه مالک باشگاه استشهاد محلی جمع می‌کرد! بعد هم که داستان درگیری کریمی با تن‌زاده در سپیدرود پیش آمد. البته این فقط علی کریمی نیست که با مالکان خصوصی باشگاه‌ها در فوتبال ایران دچار مشکل می‌شود؛ چه اینکه چنین اتفاقاتی مثلا برای علی دایی، علیرضا منصوریان و دیگران هم رخ داده است.

شاید ریشه اصلی این اختلافات در تصورات و محاسبات غلط سرمایه‌گذاران حوزه فوتبال نهفته باشد؛ جایی که آنها فکر می‌کنند مثلا با ۱۰ میلیارد تومان می‌توانند یک فصل تیمداری کنند و همنشین ستاره‌های اسم و رسم‌دار باشند، اما وارد فضای واقعی کار که می‌شوند، در می‌یابند هزینه‌های واقعی از برآوردهای آنان به مراتب بیشتر است و ستاره‌ها هم آن آدم‌های مهربان و با گذشتی که از دور به‌نظر می‌رسید نیستند! با این اوصاف و با توجه به برگشت‌ناپذیری سرمایه در فوتبال ایران، همیشه احتمال ناسازگاری بین مالکان خصوصی با بازیکنان و مربیان وجود دارد. چه بسا همین مساله هم باعث شده یکی مثل کریمی سراغ دوستان ثروتمند خودش برود و از آنها بخواهد برای کار در باشگاه مورد علاقه‌اش پا پیش بگذارند. شاید این‌طوری حداقل در کوتاه‌مدت اختلاف‌ها کاهش پیدا کند، اما سوال این است که واقعا چند مربی در فوتبال ایران آن‌قدر قدرت و نفوذ دارند که بتوانند مالکان مورد اعتماد خودشان را بر مصدر کار بگذارند؟ خب تکلیف بقیه چیست؟ احتمالا سوختن و ساختن! کاش اما به جای شیوه‌ای شبیه آنچه علی کریمی در پیش گرفت، موانع درآمدزایی در فوتبال کشور حذف می‌شد تا مهم‌ترین عامل ناسازگاری با مالکان خصوصی هم از میان برود.

کاهش هزینه‌ها؛ اقدام معنادار کریمی

نکته جالب‌تر اما خبری است که اخیرا در محافل فوتبالی منتشر شده؛ اینکه گویا علی کریمی در فرصت تعطیلات لیگ به صرافت بررسی مجدد قرارداد بازیکنان افتاده و قصد تعدیل برخی قراردادهای گرانقیمت را دارد! این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که خود کریمی معمولا سرمربی گرانقیمتی است و کادر مفصلی هم دارد، اما حالا که خودش در مالکیت باشگاه سهیم شد، مساله سود و زیان را جدی‌تر می‌گیرد. از جهاتی این همان مساله‌ای است که بارها در فضای نقد اقتصادی فوتبال ایران گفته شده؛ اینکه اگر به سمت مالکیت خصوصی واقعی برویم (نه آنکه صرفا ثروتمندان طالب شهرت پا پیش بگذارند) به‌طور طبیعی شاهد کاهش هزینه‌های کاذب و حذف واسطه‌گری‌های نامتعارف هم خواهیم بود. الان به‌وضوح معلوم است که دیدگاه کریمی مالک با دیدگاه کریمی بازیکن یا مربی فرق می‌کند و این می‌تواند نکته‌ای تامل‌برانگیز برای فوتبال ایران باشد.