در حاشیه درگیری اخیر علی کریمی و مدیران فدراسیون فوتبال
جادوگر و وجدان جمعی
بیگمان مهمترین نکتهای که در غائله اخیر جلب توجه میکند، ادامه حرکت کریمی در مسیر راستگویی و بیپروایی است. واقعیت آن است که در کنار همه آن دریبلهای دیدنی و تکنیک ناب دوران بازیگری، بخش مهمی از مقبولیت و محبوبیت جادوگر مربوط به همین کاراکتر بیرون از زمین اوست؛ جایی که آقای شماره هشت عادت دارد وقتی واقعیتی به ذهنش میرسد و گفتن آن را ضروری مییابد، قفل سکوت را بشکند و بیتوجه به شرایط زمین و زمان باورهایش را به زبان بیاورد. در شرایطی که بسیاری از افراد کموبیش و درست یا غلط درگیر مصلحتاندیشی شده و شاید خیلیها «عاقبت» را به «عافیت» میفروشند، کریمی طور دیگری زندگی میکند و همچنان بیپروا و دستنیافتنی بهنظر میرسد و بخشی از این خصلت مهم را مدیون کارنامه پاکش است. کریمی چون ریگی به کفش ندارد، بیواهمه به پشت پردهها سرک میکشد و اسرار را هویدا میکند؛ ارزش کمنظیری که میتواند به کار فوتبال ایران بیاید.
شاید کریمی از این ادعا خوشش نیاید، اما در مورد او میتوان گفت سالهای پایانی بازیگریاش بیشتر به حاشیه و درگیری گذشت و افق پیش روی مربیگریاش هم به دلایل مختلف چندان روشن بهنظر نمیرسد. با این همه اما در جایگاه اجتماعی او و کاراکتر نقاد و جذابی که دارد کوچکترین تردیدی نیست. شاید خیلی حرفها را خیلی آدمها به زبان بیاورند، اما مهم است که منتقد چهرهای موثر داشته باشد و بتواند طرف نقد را به معنای واقعی کلمه «نیش» بزند. مثلا سال گذشته در روزهایی که هموطنان اهوازی از شرایط بسیار بد جوی رنج میبردند، خیلی انتقادات به وجود آمد و خیلی کمپینها تشکیل شد، اما وقتی کریمی خطاب به معصومه ابتکار زبان به اعتراض گشود، سازمان ذیربط جوابیهای رسمی و بلند بالا در این مورد نوشت! آنکه بیرون از فوتبال است و حرمت کریمی چنین دستاوردی دارد، چه برسد به خود فوتبال که تخصص اصلی جادوگر است. دوست داشته باشیم یا نه، کریمی کلکسیونی از تجارب ناب است. او سالها عضو تیمملی بوده و در بایرنمونیخ و شالکه توپ زده. پس خیلی از مسائل را میداند و تلفیق این دانایی با تهور و شجاعت آقای شماره هشت، میتواند از او کاراکتری اثرگذار و نادر بسازد. همین حالا باز شدن بحث فساد در فوتبال ایران توسط علی کریمی باعث شده بسیاری از ستارههای همنسل او مثل خداداد عزیزی، مهرداد میناوند و... هم وارد این کارزار شوند و برای همراهی جادوگر ابراز آمادگی کنند. واقعیت آن است که به ندرت کسی توانایی زدن چنین جرقهای را دارد.
علی کریمی میتواند در نقش کلیدی «زبان گویای وجدان جمعی» عمل کند و با شجاعت و انصافی که از او سراغ داریم، حرفهایی بزند که در سینه خیلیها مانده. بیهوده از خصلت «انصاف» کریمی سخن نمیگوییم؛ فقط کافی است به یاد بیاوریم که او بعد از آن سابقه طولانی مشاجره با کیروش، اخیرا در باب امکانات ناکافی تیمملی و عدم برگزاری بازیهای تدارکاتی بزرگ حق را به مربی پرتغالی داده است. پس کریمی میتواند بیان برنده جامعهاش باشد؛ به این شرط که استقلال فعلیاش را حفظ کند و مواضعش را سنجیده انتخاب کند تا به تدریج در اثر تکرار غرولندهای کلیشهای، مثل خیلیهای دیگر به سطح یک منتقد بداخلاق و دائما ناراضی تنزل نکند.
ارسال نظر