ستاره‌ سوزی!

گروه ورزش: بعد از حرف‌وحدیث‌های مفصل و تناقض‌گویی‌های فراوان، سرانجام بازی نمایشی بین منتخب ستارگان ایران و لالیگا، عصر پنج‌شنبه در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد. مسابقه‌ای که قرار بود حکم یک مجال زیبا برای لذت بردن از حاشیه‌ها و جذابیت‌های دلنشین فوتبال را داشته باشد، در وضعیتی غیرقابل دفاع به انجام رسید. انصراف بسیاری از ستاره‌ها از حضور در این بازی و نیز استقبال تنها حدود دو هزار تماشاچی از مسابقه مورد نظر، باعث شد این دیدار بیشتر از آنچه جنبه «آبروداری» داشته باشد، به سمت «آبروریزی» میل کند. اوضاع طوری بود که در میانه‌های مسابقه، مزدک میرزایی که گزارش بازی را بر عهده داشت پیغام فدراسیون فوتبال در مورد اعلام برائت از برگزاری این بازی را با بیننده‌ها در میان گذاشت و گفت همه کارهای مربوط به مسابقه را باشگاه هنرمندان انجام داده است! این بازی در نهایت با نتیجه ۴بریک به سود منتخب لالیگا به پایان رسید، اما هیچ‌کس نفهمید مسابقه‌ای با این همه پتانسیل چرا به چنین سرنوشتی دچار شد؟

بی‌احترامی نکونام و اعتراض لالیگایی‌ها

در ابتدا گفته می‌شد این بازی قرار است به‌عنوان مسابقه خداحافظی جواد نکونام برگزار شود، اما هرچه به زمان انجام بازی نزدیک‌تر شدیم خبرهای بیشتری در مورد انصراف قطعی نکو از حضور در این دیدار منتشر شد. در نهایت هم کاپیتان پیشین تیم ملی کشورمان در ورزشگاه آزادی پا به توپ نشد تا اولین ابهام این بازی، مهم‌ترین ابهام آن هم لقب بگیرد. چه قبل و چه بعد از بازی، تعداد زیادی از ستارگان سابق فوتبال ایران به انتقاد از نکونام پرداختند و این رفتار او را زیر سوال بردند. جالب اینجاست که حتی فرناندو مورینتس، فوق‌ستاره سابق فوتبال اسپانیا هم صراحتا غیبت نکونام در این بازی را «بی‌احترامی» توصیف کرد و گفت این بازیکن جزو اسطوره‌های لالیگا نیست! از سوی دیگر حضور کم‌تعداد هواداران برای تماشای این بازی هم از دیگر محورهای اعتراض ستاره‌های لالیگا بود.

فلسفه‌ای که یاد نگرفتیم

بعد از سال‌ها کوشش برای برگزاری مسابقات خیریه و نمایشی در ایران، به نظر می‌رسد ما هنوز در فوتبال کشورمان نتوانسته‌ایم فلسفه چنین مسابقاتی را درک کنیم و متناسب با اقتضائات آن جلو برویم. این بازی‌ها برگزار می‌شوند برای آنکه ستاره‌ها و هواداران لذت ببرند و ساعتی را به خوشی بگذرانند، اما ما همیشه در این زمینه مشکل داشته‌ایم. شاید اولین بازی از این دست، سال۸۲ بین پرسپولیس و منتخب هنرمندان برگزار شد که آن بازی را شاگردان علی پروین با نتیجه بی‌رحمانه ۱۰بر صفر به سود خودشان به پایان بردند! بعد از آن مسابقه خیلی‌ها به سلطان اعتراض کردند که چرا او و بازیکنانش اینقدر این بازی را جدی گرفته‌اند، اما آفت نتیجه‌گرایی در این قبیل بازی‌ها هرگز از بین نرفت. حتی در همین مسابقه آخر هم اعتراض‌های شدید بازیکنان ایران به داور و تلاش غیرطبیعی آنها برای کاهش اختلاف توی ذوق می‌زد. فکرش را بکنید؛ رضا عنایتی گل زده و بعد درست عین یک بازی جدی توپ را از درون دروازه بیرون آورده تا مسابقه زودتر شروع شود! آزاردهنده‌ترین لحظه مسابقه پنجشنبه اما جایی بود که بازیکن لالیگا با تکل شدید و دو پای بهروز رهبری‌فرد سرنگون شد و طرفین بعد از برخاستن از زمین به مشاجره با یکدیگر پرداختند! تازه استاد رهبری‌فرد بعد از مسابقه هم جملات زشتی را در مورد این ستاره میهمان به زبان آورده است. به‌طور کلی به نظر می‌رسد یک بار برای همیشه باید به این دوستان گفت برگزاری چنین مسابقاتی، یک فرصت خوب برای افزایش دوستی‌هاست؛ نه خودنمایی و قهر و غضب و شیرجه‌های زننده به سمت بازیکنان حریف برای تعویض پیراهن! همین مسابقه آخر فرصتی شد برای عمیق‌تر شدن اختلافات بین علی دایی و علی کریمی؛ چنانکه خداداد عزیزی هم بعد از درگیری با فرهاد مجیدی در مسابقه خیریه گذشته، این بار پیش‌دستی کرد و قبل از بازی علیه او حرف زد. واقعا که خسته نباشید رفقا!

ربیع‌خواه بیشتر از کریمی تماشاگر دارد!

مساله استقبال از این دست مسابقات هم در نوع خودش تامل‌برانگیز است. برخی‌ها تلاش کرده‌اند حضور کم‌تعداد هواداران در ورزشگاه برای تماشای این دیدار را به عدم خبررسانی و انجام تبلیغات مناسب ربط بدهند، در حالی که بعید به نظر می‌رسد حتی با تبلیغ این مسابقه هم جمعیت چندان بیشتری برای تماشای آن راهی ورزشگاه آزادی می‌شد. این مساله در بازی قبلی هم دیده شد. همان زمان که قرار شد پیشکسوت‌های سابق رئال‌مادرید رودرروی منتخب ستاره‌های هنر و ورزش ایران قرار بگیرند، کلی برای این بازی فضاسازی شد و حتی خود عادل فردوسی‌پور هم در لیست بازیکنان ایرانی جا گرفت، اما در نهایت بیشتر از ۳۰هزار نفر به استادیوم نرفت. قبل از این بازی آخر، علی کریمی روی اینستاگرامش از مردم دعوت کرد راهی ورزشگاه شوند. این پست، چندده هزار لایک هم گرفت، اما در نهایت دیدیم که حتی یک جایگاه هم از جایگاه‌های ۷۲گانه ورزشگاه آزادی پر نشد. این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که همین حالا برای مسابقات پرسپولیس، استقلال و تراکتورسازی دو سوم ورزشگاه پر می‌شود. مسابقه دوستانه این فصل پرسپولیس با خونه‌به‌خونه بابل که در ورزشگاه شهید کاظمی برگزار شد، چیزی حدود ۱۲هزار تماشاچی داشت. این مسائل نشان می‌دهد حداقل در فوتبال ایران نمی‌توان «مظروف» را جدا از ماهیت «ظرف» تحلیل کرد. اینجا ستاره جدا از تیم، خیلی زود از روزگار طلایی‌اش عبور می‌کند، حتی اگر پای سوپراستاری مثل علی کریمی در میان باشد. این تئوری پیش‌تر با شکست همه‌جانبه تیم‌هایی مثل استیل‌آذین نیز به اثبات رسیده بود. پس چه بهتر که ستاره‌های فعلی این تیم‌ها قدر پیراهن‌شان را بدانند.

این شکست‌های بی‌پایان

نکته آخر در مورد مسابقاتی از قبیل دیداری که پنجشنبه برگزار شد، به شکست‌های دنباله‌دار بازیکنان کشورمان مربوط می‌شود. اگر به دیدارهای این چند سال نگاه کنید، پیشکسوت‌های ایرانی همه تقابل‌ها را به رقبا و همتایان بین‌المللی‌شان باخته‌اند. دلیل این مساله هم بیش از هر چیز دیگری، ناآمادگی بدنی و اضافه وزن شدید بیشتر بازیکنان ماست؛ آنجا که تفاوت سبک زندگی فوتبالیست‌های ایرانی و اروپایی بعد از دوران بازنشستگی به وضوح نمایان می‌شود. هر بار که بازیکنان ما چنین مسابقاتی را می‌بازند، این قول و قرار گذاشته می‌شود که دوستان از این به بعد هر چند روز یک بار دور هم جمع شوند و به‌صورت منظم تمرین کنند، اما چند روز بعد همه چیز فراموش می‌شود. حالا هم علی پروین گفته «برنج» عامل وضعیت بدنی نامناسب پیشکسوت‌های ایرانی است. حالا به نظر شما چقدر احتمال دارد چلو و پلو از منوی ستاره‌های ما حذف شود و در آینده شاهد بازی نزدیک‌تری بین آنها و بازیکنان بین‌المللی باشیم؟!