به بهانه یک درخواست عجیب اقتصادی از فدراسیون فوتبال
زنده باد هوادار!
گروه ورزش: سال گذشته قراردادی از سوی یک سامانه پیامکی با سه باشگاه پرهوادار کشور منعقد شد که در حوزه مسائل مالی کمک زیادی به این تیمها کرد. این سامانه پیامکی ابتدا با پرسپولیس وارد همکاری شد، پس از آن سراغ استقلال رفت و در نهایت تراکتورسازی را هم به جمع تیمهای طرف قراردادش اضافه کرد. موضوع این همکاری هم چندان پیچیده نبود. هواداران باشگاهها برای حمایت از تیمهای محبوبشان میتوانستند به این سامانه اضافه شوند، روزانه ۲۰۰تومان هزینه عضویت بپردازند و اخبار کوتاه تیمها را هم در ازای پرداخت وجهی جداگانه بهصورت پیامکی دریافت کنند.
گروه ورزش: سال گذشته قراردادی از سوی یک سامانه پیامکی با سه باشگاه پرهوادار کشور منعقد شد که در حوزه مسائل مالی کمک زیادی به این تیمها کرد. این سامانه پیامکی ابتدا با پرسپولیس وارد همکاری شد، پس از آن سراغ استقلال رفت و در نهایت تراکتورسازی را هم به جمع تیمهای طرف قراردادش اضافه کرد. موضوع این همکاری هم چندان پیچیده نبود. هواداران باشگاهها برای حمایت از تیمهای محبوبشان میتوانستند به این سامانه اضافه شوند، روزانه ۲۰۰تومان هزینه عضویت بپردازند و اخبار کوتاه تیمها را هم در ازای پرداخت وجهی جداگانه بهصورت پیامکی دریافت کنند. این پروژه، هم برای سامانه مزبور مفید بود و سود مالی به همراه میآورد و هم باشگاهها را در منفعت پدید آمده دخیل میکرد. در شرایط سخت اقتصادی کشور که همه حوزهها از جمله فوتبال را نیز تحت تاثیر قرار داده، قطعا حضور این حامی مالی یک راه نجات برای تیمهای پرهوادار کشور به حساب میآید. در همین راستا گفته میشود باشگاههای مزبور در طول فصل گذشته ارقام خوبی از ناحیه این اسپانسر دریافت کردند و به پشتوانه همین پولها تحرک خوبی در بازار نقلوانتقالاتی پیش از لیگ شانزدهم داشتهاند. در این شرایط اما روز گذشته مدیرعامل باشگاه اصفهانی ذوبآهن اظهارنظری در مورد این اسپانسر انجام داد که به معنای واقعی کلمه حیرتانگیز بود. بر این اساس سعید آذری خواهان تقسیم درآمدهای سامانه مزبور بین همه باشگاههای لیگ برتری شد و گفت که در این مورد با فدراسیون فوتبال مذاکره خواهد کرد!
فلسفههای یک انتخاب
استدلال مدیرعامل ذوبآهن این است که چون سه باشگاه طرف قرارداد سامانه پیامکی مزبور به تنهایی در لیگ حاضر نیستند و تقابل آنها با سایر تیمها است که لیگ را میسازد، بنابراین پول دریافتی آنها باید بین همه تقسیم شود! بخشی از مصاحبه سعید آذری با خبرگزاری فارس را بخوانید: «من حتما در جلسه هماندیشی با رئیس فدراسیون فوتبال شرکت میکنم، زیرا نظراتی دارم که باید به تاج بگویم. اینکه همراه اول با ۳ باشگاه پرسپولیس، استقلال و تراکتورسازی بهعنوان اسپانسر قرارداد امضا کرده درست نیست زیرا پول اسپانسرینگ این باشگاهها باید بین همه باشگاههای لیگ برتری تقسیم شود. این تیمها که با خودشان تنها مسابقه ندادند. امتیاز این قرارداد متعلق به تمام تیمهای لیگ برتری است و فدراسیون و سازمان لیگ باید از حقوق سایر باشگاهها در قبال این قرارداد دفاع کنند.» بیگمان این یک اظهارنظر حیرتانگیز است که میتواند فصل جدیدی را در حوزه اقتصاد ورزش در سطح جهان باز کند! مثلا فرض کنید در اسپانیا مدیران باشگاههایی مثل ختافه یا سوسیداد مدعی شوند چون بارسلونا فقط با خودش بازی نمیکند و رودرروی بقیه تیمها میایستد، پس مبلغ پرداختی به این باشگاه از سوی هواپیمایی قطر باید بین همه باشگاههای لالیگا تقسیم شود! به نظر میرسد سالها استفاده از بودجه دولتی باعث شکلگیری چنین تفکراتی شده است. وقتی آذری حتی خواهان شریک شدن در اسپانسر خاص پرسپولیس، استقلال و تراکتورسازی است، کاملا روشن بهنظر میرسد که مفاهیم حرفهای در فوتبال ایران به شوخی گرفته شدهاند.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که همه جای دنیا منابع مالی براساس تعداد هواداران باشگاههای مختلف بین آنها تقسیم میشود. هر چقدر بیشتر هوادار داشته باشی، اسپانسرهای درشتتری به سمت تو میآیند، درآمد بیشتری از تبلیغات محیطی بهدست میآوری و حتی سهم بالاتری از حق پخش تلویزیونی را به خودت اختصاص میدهی. مثلا در لالیگا محال است که دریافتی بارسا و رئال از حق پخش تلویزیونی، به اندازه باشگاهی همچون لوانته باشد. طبعا در ایران هم چنین درآمدهایی باید بهصورت نامساوی تقسیم شوند، اما چون چنین اتفاقی رخ نمیدهد، حالا برخی باشگاههای دیگر به درآمدهای اختصاصی سایر تیمها نیز چشم دوختهاند! اتفاقا فلسفه انتخابهای این سامانه میتواند برای فوتبال ایران راهگشا هم باشد. آنها چون بهدنبال سود هستند، سراغ پرهوادارترین تیمهای ایرانی رفتهاند. ستون خیمه فوتبال هم همین است. باشگاههایی مثل ذوبآهن یا پیکان و سایپا یا نفت، به همان دلیل که توسط چنین سامانههایی برای همکاری انتخاب نمیشوند، اقتصادی بودن حضورشان در یک لیگ حرفهای زیر سوال است. اینکه منابع دولتی ردیف بودجه اختصاص بدهند و در یک باشگاه فوتبال فقط «مدیریت هزینه» صورت بگیرد، چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ این سیستم چه سودی به فوتبال میرساند و چقدر میتواند با ضوابط و استانداردهای فوتبال حرفهای همخوانی داشته باشد؟ یادمان باشد همین سامانه پیامکی در بزنگاه مهم پایان فصل سراغ ملوان هم رفت و در چند مسابقه روی پیراهن این تیم شمالی هم قرار گرفت. حضور در فوتبال حرفهای از نوع سطح بالایش، قطعا حق همین گروه از تیمها است؛ باشگاههایی که هوادار دارند و آنقدر برای طرفدارانشان جدی هستند که آنها حاضرند در راه این علاقه «هزینه» بدهند. با همه علاقه و احترام به باشگاه موفق ذوبآهن و هواداران محترم و وفادارش، رشد اقتصادی افزونتر حق تیمهایی است که پایگاه اجتماعی گستردهتری دارند.
ارسال نظر