جسارت عادل، فرار مسوولان
دوشنبه تلخ!
گروه ورزش: به نظر میرسد حوادث تلخ رخ داده در بازی استقلال اهواز و پرسپولیس را باید به دو بخش تقسیم کرد؛ یکی داستانهای همان روز که صحنههای رقتبارش در همه رسانهها منتشر شده و غم و اندوه بسیاری از مخاطبان را به همراه آورده است و دیگری ماجراهای دوشنبهشبی که عادل فردوسیپور سعی کرد در آن به واکاوی اتفاقات رخ داده بپردازد. در شبی که مجری نود بعد از مدتها در جلد جسور، بیباک و چالشگر مورد انتظار فرو رفته بود، بسیاری از مسوولان مرتبط با برگزاری آن بازی روی خط آمدند و ناچار به پاسخگویی شدند.
گروه ورزش: به نظر میرسد حوادث تلخ رخ داده در بازی استقلال اهواز و پرسپولیس را باید به دو بخش تقسیم کرد؛ یکی داستانهای همان روز که صحنههای رقتبارش در همه رسانهها منتشر شده و غم و اندوه بسیاری از مخاطبان را به همراه آورده است و دیگری ماجراهای دوشنبهشبی که عادل فردوسیپور سعی کرد در آن به واکاوی اتفاقات رخ داده بپردازد. در شبی که مجری نود بعد از مدتها در جلد جسور، بیباک و چالشگر مورد انتظار فرو رفته بود، بسیاری از مسوولان مرتبط با برگزاری آن بازی روی خط آمدند و ناچار به پاسخگویی شدند.
آنچه در عمل اتفاق افتاد اما، بسیار ناامیدکننده بود. از فرماندار خوزستان گرفته تا رئیس هیات فوتبال و از رئیس سازمان لیگ گرفته تا مسوول حراست مربوطه، خیلیها روی خط تلفن آمدند تا توضیح بدهند چرا مسابقه به این مهمی در ورزشگاه کوچک و غیراستاندارد تختی برگزار شده و جان مردم به خطر افتاده است. هرچه بیشتر گوش دادیم اما، کمتر به نتیجه رسیدیم. دریغ از یک نفر که سهلانگاریاش را بپذیرد و قبول کند حداقل یک گام را اشتباه برداشته است. وضعیت عجیبی بود. آنقدر همه از درستی و دقت کارهایشان حرف زدند و گناه را گردن دیگران انداختند که آخرش مجری برنامه نود ناچار شد به جای مسوولان از مردم معذرتخواهی کند! در شبی که غیر از طعنه و کنایه کار دیگری از دست عادل ساخته نبود، او حتی گفت «انجمن سنگ و کلوخهای اهواز» مقصر اصلی داستان بوده و باید از عموم مردم عذر بخواهد!داستان ورزشگاه تختی اهواز هرچه بود تمام شد و باید با همه وجود خدای بزرگ را شکر کرد که فاجعه به مراتب تلختری رخ نداده است. فارغ از همه سنگپرانیها، اگر درایت مامور نیروی انتظامی نبود و درها به روی تماشاگران مضطربی که آماج پرتاب سنگ از بیرون ورزشگاه بودند باز نمیشد، شاید دهها نفر زیر دستوپا یا در اثر سقوط و برخورد به میلههای محافظ جانشان را از دست میدادند. بخت یارمان بود که امروز میتوانیم آسودهخیال به برگزاری ادامه مسابقات بیندیشیم و برگزاری جشن پایانی را برنامهریزی کنیم. با این وجود اما تلخی مسوولیتناپذیری و فرار از قبول خطا، همچنان پابرجاست و آدمی را آزار میدهد. ما سالها است که با این فضا انس گرفتهایم. خوب میدانیم در چنین بزنگاههایی نباید استعفا یا اخراج متخلفان را انتظار بکشیم، با این وجود این حجم از تغافل که در پرونده اتفاقات اخیر دیدیم، حتی در استانداردهای زندگی خودمان هم حیرتانگیز بهشمار میرود. عجیب اینکه در بخشی از برنامه این هفته، یکی از مسوولان بومی مدعی شد در بازتاب حوادث ورزشگاه تختی، «بزرگنمایی» شده است؛ درست بعد از شنیدن همین جمله است که حس میکنی دیگر جایی برای حرف تازه باقی نمانده؛ والسلام!
ارسال نظر