آی عشق، چهره آبی‌ات پیدا نیست!

بعد از این بهار غم‌انگیز، استقلال یک تابستان پرسروصدا و جنجالی را پشت سر گذاشت. آنها خریدهای فراوانی انجام دادند و دست‌کم روی کاغذ یک تیم رویایی بستند. رامین رضاییان، خبرسازترین خرید استقلال در این فصل بود و البته هافبک‌هایی همچون کاکوتا و اندونگ هم با سابقه حضور در تیم‌های مهم اروپایی به استقلال پیوستند.

با آغاز فصل جدید، اما روشن شد آن حساب و کتاب‌ها در عمل قرار نیست محقق شود. خروجی آن تیم پرسروصدا، رقم خوردن یکی از بدترین فصول تاریخ استقلال بود؛ جایی که آبی‌ها سال ۱۴۰۳ را در رتبه نازل نهمی‌(ولو با یک بازی کمتر) به پایان بردند. جواد نکونام در هفته‌های ابتدایی این فصل به دلیل کسب نتایج ضعیف از سمتش اخراج شد، پیتسو موسیمانه به عنوان جانشین او عملکردی اسفبار داشت و بعد از کمتر از چهار ماه کار و با تحمیل هزینه‌ای گزاف به باشگاه، جدا شد و رفت.

در نهایت هم در کمال شگفتی و در اتفاقی غیرمنتظره، میودراگ بوژوویچ، سرمربی پیشین استقلال خوزستان روی نیمکت آبی‌های تهرانی نشست. استقلالی‌ها در این فصل هر دو دربی رفت و برگشت را با دو مربی مختلف به پرسپولیسی باختند که این تیم هم دو سرمربی متفاوت داشت. به این ترتیب حسرت پیروزی در شهرآورد پایتخت هم برای آبی‌ها ۷ ساله شد.

می‌بینید که هیچ چیز ۱۴۰۳ برای استقلال خوب نبود و آنها حتی آخرین بازی سال در برابر ذوب‌آهن را هم با تساوی به پایان بردند. با این حال اگر قرار باشد از غم‌انگیزترین اتفاق استقلال در این سال یاد کنیم، اتفاقا باید سراغ یک شادی و شعف شگفت‌انگیز برویم؛ جایی که آبی‌ها با این همه قدمت و اعتبار، صرفا به خاطر صعود از مرحله گروهی لیگ نخبگان آسیا آن هم فقط با دو برد و تفاضل گل منفی یک، دو هفته جشن و پایکوبی راه انداختند و این شادمانی با کسب تساوی بدون گل برابر النصر عربستان در ورزشگاه پر از تماشاگر آزادی به اوج رسید، آن هم در شبی که النصر راحت باید سه یا چهار گل به استقلال می‌زد!

در حقیقت اندوه‌بارترین اتفاق برای استقلال، همین کوتاه شدن سقف رویاهای اهالی این خانواده بزرگ بوده است. آیا استقلال در سال جدید به روزهای اوجش برمی‌گردد؟ امیدواریم، اما با کادر مدیریتی فعلی، حقیقتا یک مقدار سخت است!