به بهانه سالروز پرسپولیس- بایرنمونیخ
ما هم بهاری داشتیم!
طی روزهای اخیر به بهانه فرا رسیدن سالروز این مسابقه، بسیاری از رسانهها به مرور وقایع آن پرداختند و البته تلویزیون هم بار دیگر مسابقه را بازپخش کرد؛ دیداری که به مناسبت خداحافظی احمدرضا عابدزاده از فوتبال برگزار شد و شاید جاودانترین تصویرش هم کرنش و احترامی بود که الیور کان، دروازهبان افسانهای فوتبال آلمان هنگام خداحافظی احمدرضا به جا آورد.
نکته قابل توجه اینکه ۱۵ ماه قبل از این دیدار نیز ورزشگاه آزادی در یک دیدار دوستانه دیگر پذیرای تیم ملی آلمان بود. باز هم ژرمنها با تمام قوا به ایران آمدند و برابر تیم ملی ایران قرار گرفتند؛ مسابقهای که بعد از فاجعه زلزله بم و با اهداف خیریه برگزار شد. چیزهایی که حالا ما از این دو مسابقه به یاد میآوریم اینهاست؛ حضور انبوهی از ستارههای بینالمللی، یک ورزشگاه آزادی پر از جمعیت، مردمانی مشعوف و مشتاق و البته اخبار جالبی که از حضور اسپانسرها و سود مالی قابل توجه فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس به انتشار رسید. یعنی ما دو مسابقه با رقبای به این بزرگی برگزار کردیم و حتی از نظر مالی هم متضرر نشدیم. تیم ملی پیش از این تاریخ یک بازی دوستانه با کرواسی، تیم سوم جامجهانی ۹۸ برگزار کرد و بعد از آن تاریخ هم در یک دیدار تدارکاتی دیگر به مناسبت خداحافظی کریم باقری به مصاف برزیل رفت. این، داستان روزگار سپری شده ما بوده است.
چیزی که حسرت آن زمانه را پررنگتر میکند، اما مقایسه وضع سابق با شرایط فعلی است؛ وقتی نهتنها تیمهای بزرگ به ایران نمیآیند، بلکه فوتبال کشورمان گاه و بیگاه از حق میزبانی مسابقات خودش هم محروم میشود. آیا شما به یاد میآورید آخرین بازی تدارکاتی بزرگ فوتبال ایران چه زمانی بوده؟ آیا آخرین تیم مهمی را که داوطلبانه به کشورمان آمد و یک بازی دوستانه با تیمهای ما برگزار کرد را به خاطر دارید؟ اینها حرف ما نیست؛ همین دیروز رسانهها از قول والتر ماتزاری، گزینه ایتالیایی نیمکت پرسپولیس نوشته بودند او به خاطر خانوادهاش و از سر نگرانی پیشنهاد تیم ایرانی را رد کرده است. بروید مصاحبه پاکو خمز، سرمربی اسپانیایی پیشین تراکتور را بعد از جدایی از این تیم بخوانید و ببینید در مورد چه چیزی حرف میزنیم. همچنین میتوانید از خودتان بپرسید چرا اوسمار ویرا مربیگری در تایلند را به ادامه کار در پرسپولیس با میلیونها هوادار ترجیح داد و چطور همین باشگاه در پرونده فسخ قرارداد ناگهانی توسط یورگن لوکادیا برنده نشد.
امروز حتی از همان ورزشگاه آزادی هم به آن صورت خبری نیست؛ استادیومی که ماهها به دلیل تعمیرات تعطیل بود و از وقتی دوباره بازگشایی شود، باز هم درگیر بازسازی سکوهای پشت دروازه است و نمیتواند با ظرفیت کامل در خدمت هواداران باشد. اینها غمانگیز است، دل آدم را میسوزاند. حق فوتبال ایران خیلی بالاتر از آن است که فلان بازیکن و مربی درجه سه و چهار هم صد بار محاسبه کند که پیشنهاد ما را بپذیرد یا نه.