فلسفه فوتبال همین است

درباره اوضاع اسفناک شیاطین سرخ که حتی تغییر سرمربی هم نتوانسته کمکی به بهبود وضعیتش کند، احتمالا در هفته‌های پیش‌رو باز هم می‌توان قلم‌فرسایی کرد، چرا که امیدی به بهتر شدن سبک بازی و بازگشت روحیه بازیکنان حداقل در شرایط فعلی نیست! نکته مهم‌تر، دگردیسی طرفدارانی است که روزگاری به عنوان صبورترین تماشاگرهای جزیره شناخته می‌شدند و زبان‌زد بودند. حتی در روزهای تلخ یک دهه اخیر هم اعضای تیم پس از شکست‌های سنگین خانگی در اولدترافورد توبیخ که هیچ، مورد تشویق و حمایت هم قرار می‌گرفتند، اما انگار دیگر اوضاع به روال سابق نیست. در جریان شکست ناامید‌کننده ۲برصفر برابر نیوکاسل، روبن آموریم تصمیم گرفت یوشوا زیرکزی که این فصل به منچستر آمده را در دقیقه ۳۳ تعویض کند و این مهاجم جوان هم تنها دو دقیقه روی نیمکت دوام آورد.

شاید نمایش او هم به اندازه هم‌تیمی‌هایش بد بود، اما خب زیرکزی تبدیل به سیبلی شد که هواداران می‌خواستند و صدای سوت و تخریب به قدری بالا گرفت که مهاجم هلندی ترجیح داد ادامه بازی را در رختکن تماشا کند، اما در مسیر احساساتی شد و بغض کرد. شبیه این فریم را چندی قبل و بعد از گلزنی علی علیپور برای پرسپولیس در لیگ برتر خودمان هم شاهد بودیم که مهاجم قرمزها بغضش ترکید و خیلی‌ها گفتند به خاطر فشار زیادی بوده که تحمل می‌کرده است. البته پیش از این هم برخی از بازیکنان وطنی در موارد مشابه وقتی تحت فشار هواداران قرار می‌گرفتند، به آنها می‌تاختند که چرا با روحیه آنها بازی می‌کنند، اما خب می‌بینید که این رسم فوتبال در همه جای جهان رایج است. اصلا بازیکن پول می‌گیرد که خوب بازی کند و طرفدار پول خرج می‌کند که از تماشای بازی تیمش لذت ببرد. وگرنه که فلسفه فوتبال چیست؟ خلاصه خطاب به برخی از فوتبالیست‌های مملکت باید گفت که ببخشید اگر روحیه لطیفی دارید و ناراحت می‌شوید!