درباره سینماگرانی که به موسیقی روی آوردند
این که می گویند تب خوانندگی در جان بازیگر ها می افتد و تب بازیگری به جان خواننده ها اساسا چیز غلطی است. موسیقی و سینما اصولا تبی دارند که بیراه نیست اگر بگوییم به جان هر فردی ممکن است بیافتد.
پیوند ملودی و تصویر پیوندی غیر قابل انکار است و شاید به همین دلیل هم باشد که فعالین این دو عرصه در طول دوران فعالیت هنری شان بارها به هر دو حوزه سرک می کشند تا خودشان را محک بزنند.
بعضی هایشان با یکی دو تجربه کنار کشیده اند و بعضی هایشان هم مانده اند. گزارش ویژه موزیکفا در این باره را بخوانید و نظراتتان هم با ما در میان بگذارید.
مهران مدیری
مهران مدیری از معدود چهره هایی است که علاوه بر کارگردانی و بازیگری در شاخه های مختلف هنری فعالیت می کند و به قولی دستی بر آتش دارد. طراح لباس است، مجری طرح بوده و دیزاین داخلی ساختمان هم از جمله کارهایی است که به صورت حرفه ای به آن می پردازد.
مدیری سالها پیش گوینده رادیو بوده و صدا پیشگی را به صورت حرفه ای تجربه کرده و شاید به همین دلیل باشد که در خوانندگی هم توانسته دست خیلی از حرفه ای های این حوزه را از پشت ببندد. در کارنامه مدیری سه آلبوم، هشت تیتراژ و یک تک قطعه به چشم می خورد که تقریبا همه ما تعداد زیادی از این آثار را شنیده ایم.
اما رمز موفقیت مدیری در آوازخوانی در چیست؟ مسلما او درک درستی از صدایش دارد و شاید به همین دلیل هم باشد تقریبا تمام آهنگ هایی که برای خواندن انتخاب می کند کلاسیک هستند. صدای بم و ظریف او در قطعات کلاسیک ایرانی به خوبی رخ نشان می دهد و جایگاه او را به عنوان یک خواننده تمام عیار تثبیت می کند.
جدا از تمام این حرف ها مدیری به خوبی به این نکته پی برده که عمده طرفدارانش او را با چهره و بازی اش می شناسند و بیشتر دوست دارند که او را در قاب تصویر ببینند، شاید به همین دلیل باشد که او همواره خواننگی را به عنوان یک کار دلی پیگیری کرده و مثل خیلی از هم صنفانش دنبال درآمد زایی از این هنرش نبوده.
رضا رویگری
بر خلاف تصور خیلی ها بازیگری و خوانندگی را همزمان و قبل از انقلاب شروع کرد. خودش در این باره می گوید:« سابقه خوانندگی من به سالها پیش بر میگردد، اصلا من به خاطر صدایم بود که که بازیگر شدم. یادم می آید وقتی نوجوان بودم یک بار یکی از دوستان به من گفت یک تئاتری هست که یکی را لازم دارند که در آن بخواند و بازی کند و من هم که از خدا خواسته و عاشق بازیگری. قبول کردم. »
رویگری بیشتر شهرتش را به واسطه خواندن ترانه «ایران ایران» در بحبوحه انقلاب به دست آورد. ترانه ای که حالا سالهاست زیر لب ما زمزمه می شود. او تا امروز سه آلبوم به نام های «از عشق گفتن»، «غوغا» و «کازابلانکا» منتشر کرده. در دو آلبوم اول که در دهه گذشته به بازار آمد فضای پاپ سنتی را پیگیری کرد و به واسطه تبلیغات وسیع تلویزیونی آنها از طرف انتشارات سروش موفقیت نسبی هم شامل حالش شد اما در آلبوم سومش «کازابلانکا» با وجود بهره بردن از اسامی نام آشنایی همچون حمید عسگری، مهدی یغمایی، یغما گلرویی و ... نتوانست آلبوم موفقی را به بازار عرضه کند.
رویگری اگرچه صدای گیرایی دارد اما عدم آشنایی اش با پاپ دهه 90 باعث شد تا نتواند صدایش را متناسب با ترانه ها و ملودی های مدرن و امروزی هماهنگ کند. «کازابلانکا» با وجود تمام نقاط قوتی که می توانست داشته باشد، حتی با وجود پخش مناسبش عملا به یک پروژه شکست خورده تبدیل شد. در سال انتشار آلبوم و در گفتگویی که با او در لابی هتل استقلال انجام دادم، وقتی درباره بازخوردهای آلبومش از او پرسیدم اینطور جواب داد:« اگر بخواهید اس ام اس هایی که برایم آمده را به شما نشان می دهم.
تلفن های زیادی هم به من زدند. در سایت های موسیقی هم می توانید کامنت ها را بخوانید.فقط یک نفر نظرش نسبت به آلبوم من منفی بود. آن یک نفر هم گفته بود که چرا همه ی بازیگرها آمدند و خواننده شدند. البته او هم نظرش درباره آلبوم نبود اتفاقا. نظراتی که درباره آلبوم خواندم کاملا و صد در صد مثبت بود. یعنی انقدر خوب نوشتند که نگو. یکی نوشته بود آقای رویگری صدایت من را جادو می کند.
خیلی از جوان ها هم نوشته بودند عمو رضا دمت گرم، ترکوندی. خیلی ها گفته بودند آلبومت بهترین آلبوم سال است. حتی موزیسین ها هم خوششان آمده. پوریا حیدری خیلی از آلبوم تعریف کرد. عماد توحیدی هم می گفت خیلی آلبوم وزینی است. خلاصه تا امروز بازخورد ها خیلی خوب بوده . تا یکی دو روز بعد از انتشار آلبوم فقط در یکی از سایت های دانلود موسیقی 24هزار نفر دانلود کرده بودند.»
پرویز پرستویی
آنقدر باهوش هست که با وجود صدای رسا و قدرتمندش ریسک خواننده شدن را نپذیرد و آنقدر باهوش هم هست که از ظرفیت صدایش در جایی به غیر از بازیگری استفاده کند. پرستویی تا امروز 10 اثر صوتی منتشر کرده که 4 تا از آنها آلبوم های مشترک بوده. ( از جمله آلبوم دوستت دارم که به صورت مشترک با ناصر عبدالهی به بازار آمد) توانایی او در دکلمه شعر و متن آنقدر بالا هست که بتواند مخاطب را تا ساعتها درگیر کند.
نکته جالبی که درمورد کارهای صوتی او می توان گفت این است که پرستویی در تمام دکلمه هایش به این موضوع توجه داشته که کاراکتری که از خود نشان می دهد با کاراکتری که در فیلم هایش از او می بینیم هارمونی داشته باشد و شاید از همین حیث باشد که مخاطب پرستویی، چه در فیلم ها و چه در دکلمه ها او را پس نمی زند و پای حرفهایش می نشیند.
اگر چه او هم مثل تمام بازیگرانی که وارد عرصه صدا می شوند تا امروز نتوانسته موفقیتی از جهت فروش بالا در بازار موسیقی را تجربه کند اما همین که منتقدی در این حوزه ندارد نشان می دهد که او انتخاب های درستی داشته.
محمدرضا گلزار
محمدرضا گلزار اساسا از موسیقی شروع کرد و بعد به سینما رفت . اما شاید برای این که سالها از موسیقی دور بود و حالا چند سالی است که دوباره ماجرا را جدی گرفته و فعالیتش در موسیقی نظم خود را پیدا کرده و طرفداران زیادی هم دارد بتوان دوباره در دسته بازیگرانی قرار داد که به موسیقی روی آوردند. گلزار حقیقتا خواننده و موزیسینی عجیب است.
هم قطعه خوب دارد و هم قطعه بد، اما حداقلش این است که توانسته خود را به عنوان خواننده هم در ذهن مخاطبان میلیونی اش جا بیاندازد. کنسرت می گذراد، تک ترک می دهد و با حرفه ای های بازار پاپ هم کار می کند. طبیعتا فضای موسیقی پاپ این روزها را هم به خوبی می شناسد و از این اخلاق ها ندارد که بخواهد فقط ساز خودش را بزند. همگام با موسیقی پاپ روز پیش می رود و از چهارچوب های مارکت خارج نمی شود.
بهرام رادان
در بهمن ماه سال 1391 اولین آلبومش با نام «روی دیگر» پس از ماه ها تاخیر منتشر شد. آلبومی که تا پیش از به بازار آمدنش حرف و حدیث های زیادی را پیش آورده بود. صحبت از هزینه 100 میلیونی رادان برای آلبوم و ساخت موزیک ویدئو هایی که قرار بود به بازار موسیقی شوک وارد کند. اما هیچ کدام از این تئوری ها در عمل به بار ننشست و با وجود این که این بازیگر در همان سالها مخاطب میلیونی اش را به گیشه سینماها می کشاند این بار و در حوزه موسیقی نتوانست فروش خوبی را تجربه کند.
آلبومی که در نهایت آن طور ها که باید از کار در نیامد و تقریبا فاکتور مثبتی در آن به چشم نمی خورد که امروز در این مطلب از آن یاد کنیم. آلبومی که تنها نقطه قوتش طراحی روی جلد و بسته بندی اش بود که آن هم با قیمت 10 هزارتومان عرضه می شد و عملا برای مخاطب ایرانی در آن دوره به صرفه نبود. نکته قابل تامل درباره این محصول این بود که پشت جلد آلبوم قیمت 25000 ریال نوشته شده بود.
شهاب حسینی و حامد بهداد
هر دو از بازیگران موفق سینمای ایران هستند و تجربه های موفقی در خوانندگی داشتند. اگرچه سبک و سیاقشان در خوانندگی شباهتی به هم ندارد اما تجربه موفق حسینی در گروه «هفت» و بهداد در گروه «دارکوب» بیانگر این موضوع است که هر دوی آنها به خوبی موسیقی را می شناسند و توانایی و مهارتشان در خواندن از خیلی از خوانندگان روز بازار پاپ بیشتر است.
اما نکته قابل ذکر این است که با تمام این حرف ها هیچکدام از این دو در طول دوران فعالیتشان نتوانستند مخاطبانی بیشتر از مخاطبان سینماییشان در موسیقی پیدا کنند و به عنوان یک خواننده مستقل شناخته شوند. اگرچه آنقدر خودشان هم هیچوقت آنقدر که باید این حوزه را جدی نگرفتند و بیشتر فعالیتشان در زمینه موسیقی دلی بوده.
به هرجهت، این دو چهره شناخته شده در حوزه تصویر با آلبومی به نام «هفتاد و سومین نفر» به بازار موسیقی آمدند. این آلبوم همزمان با آغاز ایام سوگواری امام حسین(ع) و یارانش توزیع شده است. «رضا اقتصادی» در کنار این سه هنرمند سرشناس عرصه بازیگری و گویندگی کارگردانی نمایش «هفتاد و سومین نفر» را بر عهده داشته است.
این اثر متفاوت و شنیدنی توسط «یاسین حجازی» و با بهرهگیری از مقاتل و منابع تاریخی معتبر و کهنی مانند «تاریخ طبری»، بازنویسی شده و پیرامون زندگی شخصیتی به نام «طرماح بن عدی» است که امام حسین (ع) از او طلب یاری میکند. «هفتاد و سومین نفر» در قالب یک نمایش رادیویی عرضه شده با فضا سازی و موسیقی مناسبی که حال و هوای خاص این روزها را به مخاطب یاداوری می کند بدون شک می تواند اثری ارزشمند در این حوزه باشد و می توان از آن به عنوان یک تجربه موفق ( البته با مخاطب خاص) شناسایی شود.
محمد رضا فروتن
تجربه آلبومی با نام «می فهممت» و چند تک قطعه که در یکی دو سال اخیر از او منتشر شده نشان داد محمدرضا فروتن عملا نتوانسته خواننده موفقی باشد و آنطور که در بازیگری اش درخشید در این حوزه هم توانمندی اش را به رخ همه بکشد. فروتن در بهترین حالت خواننده مارکتی نیست و آثارش می تواند تنها برای عده ای مورد پسند واقع شود.
آلبومش ضعف های تکنیکی دارد و در تک قطعه هایش مشخصا با خواننده ای طرفیم که صرفا دلی می خواند و استانداردهای لازم یک آواز خوان را ندارد. به نظر هم نمی رسد محمدرضا فروتن از بازار موسیقی چیزی فراتر از اینها بخواهد و خودش به خوبی ثابت کرده که دنبال کنسرت و این داستانها نیست موسیقی صرفا در کنار کارهای دیگرش به یک علاقمندی شخصی می ماند.
تولید محتوای بخش «وب گردی» توسط این مجموعه صورت نگرفته و انتشار این مطلب به معنی تایید محتوای آن نیست.