در گفتوگو با کارشناس ارشد صنعت برق بررسی و اعلام شد
ناترازی سوخت؛ معضل زمستان
تنوعبخشی به شیوههای تامین برق راهکاری برای ناترازی
چندی پیش مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان «مسائل راهبردی بخش انرژی در سند هفتم توسعه-ذخیرهسازی گاز» به وضعیت نامطلوب تراز گاز کشور پرداخت و البته راهکارهایی هم ارائه داد. این گزارش یکی از بزرگترین چالشهای تامین گاز در ایران را که منجر به ناترازی شده «عدمتوانایی ایران در ذخیرهسازی به میزان کافی» معرفی کرده است.
به صورت متوسط ظرفیت ذخیرهسازی گاز در دنیا ۱۱درصد از کل مصرف گاز است و این رقم در کشورهای اروپایی به طور متوسط به ۲۳درصد میرسد. این نسبت در آمریکا و روسیه به ترتیب معادل ۱۷.۵ و ۱۸.۴درصد است. ایران بهرغم داشتن منابع عظیم گازی و همچنین مخازن هیدروکربوری با پتانسیل ذخیرهسازی گاز میزان ظرفیت ذخیرهسازی آن تنها ۱.۴درصد از کل مصرف است. در حال حاضر ظرفیت ذخیرهسازی کشور با وجود دو مخزن سراجه و شوریجه به حدود ۳.۴ میلیارد مترمکعب میرسد و در سردترین ماه سال حدود ۳درصد از کل مصرف را تامین میکند. بر اساس مطالعات موجود پتانسیل ۲۲۴ میلیون مترمکعبی در روز تولید از محل ذخیرهسازی طی یک برنامه پنجساله وجود دارد. با توجه به اختلاف مصرف گاز در فصول گرم و سرد سال ضروری است کشور با توجه به پتانسیل مخازن موجود در گام اول اقدامهای لازم را برای رسیدن به سهم حداقل ۱۰درصد در طول برنامه هفتم توسعه و در گام بعدی به سهم حداقل ۲۰درصد مصرف از محل ذخیرهسازی در دستور کار قرار دهد.
در همین راستا عبدالحسین فضلاللهی، مدیرعامل شرکت ساخت و بهرهبرداری انرژی نوین (سبا نوین) در این گفتوگو ضمن بازخوانی پرونده چند ساله تامین سوخت نیروگاهها، رسیدن به این نقطه بحرانی را قابل پیشبینی دانسته و معتقد است که وزارت نیرو به عنوان متولی اصلی صنعت برق اختیارات لازم برای جبران خسارات ناشی از بروز محدودیت در تامین سوخت نیروگاهها را دارد و باید مسوولیت آن را بپذیرد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
حل مساله تامین گاز نیروگاهها مستلزم پیادهسازی چه راهکارهایی در حوزه انرژی است؟
مساله تامین سوخت نیروگاهها بهویژه در فصول سرد سال، موضوع تازهای نیست و سالهاست که به یک چالش در این حوزه تبدیل شده است. به هر حال پس از تنشها و بحثهای مختلف چند ساله، تامین سوخت نیروگاهها با توجه به هماهنگیهای انجام شده بین وزارتخانههای نفت و نیرو، یک ساختار سازمان یافته پیدا کرد. این همکاری نزدیک از سال ۱۳۷۱ در حوزههای نفت و نیرو شکل گرفت و به حل بخشی از مشکلات منجر شد. با این حال رفع عمیق و کارساز این مساله نیازمند ایجاد یک دیسپاچینگ مشترک بین گاز و برق است، در واقع به نظر میرسد ایجاد یک هماهنگی نزدیک و مستمر در قالب دیسپاچینگ میتواند تنشهای بسیاری را در این دو حوزه حل و فصل کند. البته هماهنگی بین این دو وزارتخانه و جلسات مستمر و تصمیمگیریهای مشترک انجامشده در طول این سالها، به نحوی بخشی از کارکردهای این دیسپاچینگ مشترک را انجام داده، اما در نهایت ما همچنان نیازمند چنین ساختاری بین این دو وزارتخانه هستیم.
در همان زمان هم تامین گاز بهخصوص برای مشترکان خانگی با مشکلاتی مواجه بود که وزارت نفت را ناگزیر به کاهش عرضه گاز به نیروگاهها میکرد. بنابراین با هماهنگی مدیران توانیر، شرکت پخش فرآوردههای نفتی و شرکت گاز، در خصوص نحوه توزیع سوخت نیروگاهی متناسب با نیاز نیروگاهها و سوخت موجود تصمیمگیری میشد. در واقع بر اساس همین جلسات و هماهنگیها مشخص میشد که با توجه به شرایط موجود در ماههای سرد آن سالها، برای نیروگاهها چه میزان گاز، گازوئیل یا مازوت تامین شود و در نهایت مشکلات به حداقل میرسید. یکی از موضوعاتی که در همان زمان هم مطرح شد، این بود که وزارت نفت باید برای احداث مخازن ذخیره گاز در محل منابع کشف شده، چارهاندیشی و اقدام کند. به این ترتیب در تابستان که با تولید و مصرف کمتر گاز مواجه بودیم، وزارت نفت میتوانست مخازن خود را پر کند و در صورت افزایش مصرف در زمستان، از آنها بهره بگیرد. همان طور که برای سوخت مایع در نیروگاهها مخازنی پیشبینی شده است، قطعا این اتفاق میتوانست در مورد گاز هم رخ دهد.
آیا پیشبینی میزان نیاز نیروگاههای کشور به انواع سوختها قابل پیشبینی نبود و در این خصوص چشماندازی به وزارت نفت ارائه نشده است؟
واقعیت این است که ما در سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ پیشبینی خود را در خصوص میزان نیاز نیروگاههای کشور تا سال ۱۴۰۰ به وزارت نفت اعلام کردیم و حتی طی دو جلسه در شورای امنیت ملی هم به این موضوع و چالشهای تامین سوخت برای دوره زمانی پس از سال ۱۴۰۰ پرداختیم. در همان زمان شرکت گاز به صراحت اعلام میکرد که حتی در صورت فعال شدن همه فازهای پارس جنوبی هم امکان و توان لازم برای تامین سوخت پیشبینیشده برای نیروگاهها را نخواهد داشت.
تاکید من بر این است ما بیش از ۱۵ سال پیش نسبت به عدمتوانایی کشور در تامین سوخت موردنیاز نیروگاهها هشدار داده و تلاش کرده بودیم توجه وزارت نفت و سایر نهادهای حاکمیتی را به این موضوع جلب کنیم. با این وجود به دلیل بیتوجهیها، مساله سوخت به تدریج به یک بحران در ماههای سرد سال تبدیل شد، به نحوی که گاهی از ابتدای پاییز هم در تامین گاز موردنیاز بخشهای مختلف با مشکلات جدی مواجه میشویم. به عنوان مثال امسال برخی از نیروگاهها با محدودیت عرضه سوخت مواجه شدهاند. به نظر میرسد این مساله بیش از هر چیز ناشی از نبود مخازن کافی برای ذخیره گاز بوده است. در واقع شاید بتوان گفت که عدمسرمایهگذاری کافی در این حوزه، پیامدهای کنونی را در حوزه تامین سوخت نیروگاهها و گاهی حتی صنایع، به دنبال داشته است.
نکته اینجاست که وزارت نفت باید از طریق سرمایهگذاری در زیرساختهای تولید و توزیع گاز و سایر سوختها بهویژه گازوئیل، آمادگی لازم را برای مواجهه با هر شرایطی در زمستان پیدا کند. من فکر میکنم که هیچکدام از نیروگاههای کشور با مشکل خاصی برای مصرف گازوئیل مواجه نیستند و حداقل امکان جایگزین کردن گاز در ماههای سرد سال برای آنها وجود دارد. من به خوبی به خاطر دارم که زمانی نیروگاههای منتظر قائم و تبریز فقط مازوت مصرف میکردند، اما وزارت نیرو با اصرار و پیگیری فراوان در نهایت امکان گازسوز شدن آنها را فراهم و وزارت نیرو را ناگزیر به تامین گاز برای آنها کرد. هر چند خوشبختانه در حال حاضر با توجه به محدودیتهای جدی در مسائل زیستمحیطی پرونده مازوتسوزی نیروگاهها تقریبا بسته شده است.
در این شرایط از نگاه شما راهکار چیست؟
راهکارها را میتوان در سه فاز متفاوت تعریف کرد؛ فاز اول توسعه مخازن گازی نیروگاههاست. در حال حاضر بسیاری از کشورهای دنیا که فاقد منابع نفت و گاز هستند، سوخت را به صورت گاز مایع یا گاز CNG خریداری کرده و برای مصارف نیروگاهی در مخازنی با درجه حرارت زیر ۱۷۰ درجه ذخیره میکنند. این در حالی است که ما با وجود دسترسی به بزرگترین مخازن گازی دنیا، هنوز هم نتوانستهایم برای ذخیرهسازی این منابع فکری کنیم. از این رو به نظر میسد یکی از مهمترین راهکارهای پیش رو، ذخیرهسازی گاز به صورت مایع یا گاز است.
فاز دوم حل مساله تامین سوخت نیروگاهها، بسترسازی به منظور تامین به موقع و به اندازه گازوئیل است، چرا که در شرایط حاضر عمده نیروگاهها امکان ذخیره و استفاده از این سوخت جایگزین را دارند. بنابراین ضروری است که وزارتخانههای نفت و نیرو در کوتاهترین زمان ممکن نسبت به رفع مشکلات پیش روی نیروگاهها برای ذخیرهسازی گازوئیل اقدام کنند. سومین راهکار، استفاده از مازوتهای تصفیهشدهای است که معمولا میتوانند با کمترین میزان آلایندگی، سوخت بخشی از نیروگاهها را تامین کنند. البته قطعا از این نوع مازوت هم فقط باید در زمانهای اضطراری استفاده کرد، اما در نهایت دسترسی و تامین آن میتواند سطح تابآوری نیروگاهها را در مقابل محدودیتهای حوزه سوخت افزایش داده و از بروز خاموشیهای زمستانی جلوگیری کند.
به نظر میرسد ما در مورد تامین گازوئیل نیروگاهها هم با مشکلاتی مواجه هستیم. این طور نیست؟
در واقع مشکلی در وزارت نفت وجود دارد و مشخص نیست چرا تا امروز برای رفع آن اقدام نشده است. با وجود اینکه عمده نیروگاههای کشور در مجاورت خطوط انتقال گازوئیل قرار دارند، اما همچنان انتقال این سوخت از طریق نفتکشها انجام میشود که دردسرهای زیادی دارد. ضمن اینکه در این نوع انتقال سوخت، گاهی سوءاستفادههایی هم صورت میگیرد که مشکلات خاص خود را داشته و به زیان اقتصاد ملی است. استفاده از خطوط انتقال موجود یا حتی احداث خطوط جدید برای انتقال گازوئیل نه تنها هزینههای مربوط به حمل سوخت را به شدت کاهش میدهد و از مسیر این صرفهجویی ظرف یک تا دو سال، سرمایه اولیه را بازمیگرداند، بلکه میتواند از سوءاستفادههای احتمالی جلوگیری کرده و قدرت مانور شرکت پخش را برای ذخیره سوخت نیروگاهها و رصد میزان نیاز آنها افزایش دهد.
فراموش نکنیم که ایران دومین کشور دارنده منابع گازی دنیاست و کمبود سوخت در زمستان برای ما به معنای ایجاد یک مشکل زیرساختی و ضعف اساسی در مدیریت منابع انرژی کشور است. به همین دلیل تاکید من بیش از هر چیز بر فراهم کردن امکان ذخیرهسازی گاز و گازوئیل است. اگرچه قطعا وزارت نفت هم اولویتهای خود را در افزایش بازدهی چاههای نفت از طریق تزریق گاز دارد، اما ضروری است که بین این سیاستها و نیازهای کشور بهویژه در ماههای سرد سال، چارهاندیشی شود.
در زمینه تولید برق چه راهبردهایی میتوان در پیش گرفت که مشکلات سوختی نیروگاهها را به حداقل برساند؟
قطعا تنوعبخشی به شیوههای تامین برق یکی از اقداماتی است که باید به صورت جدی در دستور کار وزارت نیرو قرار گیرد. باید بپذیریم که برخی از اقدامات وزارت نیرو بهویژه در مورد راهاندازی بعضی از سدها و نیروگاههای برقابی نادرست بوده و به تدریج به محیطزیست آسیبهای جدی وارد کرده است. البته مواردی مانند سد «سیاهبیشه» هم وجود دارد که با یک برنامهریزی دقیق توانستهایم از میزان آب کمتر، نزدیک بههزار مگاوات برق تولید کرده به پیکسایی در منطقه غرب کشور کمک کنیم.
یکی دیگر از فرصتهای پیش رو، توسعه نیروگاههای اتمی به منظور جبران ناترازیها و کمبودهای ایجادشده در تامین سوخت نیروگاهی است. بر اساس مطالعات و برنامهریزیهای سازمان انرژی اتمی، ایران توان تولید ۱۰هزار مگاوات برق اتمی را دارد و ضروری است که برای عملیاتی شدن این عدد هدفگذاری کنیم. نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که یک نیروگاههزار مگاواتی در طول هر سال با احتساب دورههای خروج از مدار و تعمیراتش، در حدود ۷ میلیارد و ۲۰۰ میلیون کیلوواتساعت برق تولید میکند. این عدد مستلزم تامین یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون لیتر معادل سوخت است که قطعا عدد کمی نیست.
بر این اساس راهاندازی یک نیروگاه اتمیهزار مگاواتی به معنای صرفهجویی روزانه ۶ میلیون لیتر سوخت است و قطعا اگر تا امروز برای توسعه این نوع نیروگاهها سرمایهگذاری کرده بودیم، قطعا با ناترازی برق و کمبود سوخت مواجه نمیشدیم. در شرایط حاضر ما یک واحد فعال نیروگاه اتمی و دو واحد در دست احداث داریم برق تولیدی آن معادل صرفهجویی ۱۸ میلیون مترمکعب گاز یا ۱۸ میلیون لیتر گازوئیل است. البته نیروگاههای خورشیدی و تجدیدپذیر هم میتواند در این روند موثر واقع شود، اما از آنجا که امکان تامین برق پایدار را ندارند، شاید نتوان به ظرفیتهای آنها به شکل جدی اتکا کرد. با این وجود قطعا توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر هم سهم قابلتوجهی در صرفهجویی مصرف سوخت ایفا خواهد کرد. نکته بسیار مهم دیگر، ضرورت انجام مطالعات میدانی و اقلیمی دقیق در خصوص راهاندازی تلمبههای ذخیرهسازی در مناطقی است که مانند سد سیاهبیشه امکان تامین آب و برق یک منطقه را بدون ایجاد خسارات زیستمحیطی فراهم میکنند.
استفاده از سوخت پشتیبان در نیروگاهها، تا چه حد میتواند به تجهیزات آنها آسیب بزند؟
پیش از هر چیز باز هم تاکید میکنم که ما به جای تمرکز بر استفاده از سوخت پیشتیبان باید مشکلات حوزه تامین پایدار سوخت نیروگاهی را از طریق هماهنگیهای مستمر بین شرکت گاز و وزارت نیرو به حداقل برسانیم. اما در مورد عوارض استفاده از سوخت جایگزین در نیروگاهها باید گفت که میزان کارآیی نیروگاه در صورت استفاده از سوخت گازوئیل نسبت به زمان استفاده از گاز، حدود ۲۰درصد کاهش مییابد. در نیروگاهها یک ضریب معادل کار تعریف میشود، بر این اساس میزان کار نیروگاه با گاز در یک ساعت معادل همین زمان است و با گازوئیل معادل کارش ۲۰درصد افزایش مییابد و همین امر نیروگاه را زودتر به مرحله تعمیرات رسانده و متحمل خسارات بیشتری میکند.
در مورد مازوت هم تکلیف همه کاملا روشن است، مازوتی که در حال حاضر تولید میشود بسیار بیکیفیت بوده و حاوی سولفور است، به همین دلیل آلایندگی بسیار زیادی دارد و به تجهیزات نیروگاهها هم آسیب جدی میزند. البته در برخی کشورها مانند ترکیه، برای برخی از نیروگاههای گازی سیستم تصفیهای برای سوخت مازوت ایجاد شده است که آلایندگی آن را به کمترین حد ممکن میرساند.
یکی از موضوعاتی که در دوره وزارت مهندس زنگنه در وزارت نفت مطرح شده بود، لزوم راهاندازی نیروگاهها در مناطق جنوبی کشور و در مجاورت مخازن گازی بود. این اقدام میتوانست در تامین برق و حتی کاهش هزینه انتقال گاز بسیار موثر واقع شود، اما متاسفانه این برنامه با وجود این که بررسیها نشان میداد هزینه انتقال برق به مراتب از انتقال گاز کمتر است، اجرایی نشد. در واقع استدلال وزارت نفت این بود که انتقال گاز به دلیل لزوم تامین گاز موردنیاز مردم در نگاه کلان صرفه اقتصادی بیشتری دارد و در نهایت پرونده احداث نیروگاهها در مناطق نفتخیز بسته شد.
همان طور که اشاره کردید نیروگاهها در صورت استفاده از گازوئیل متحمل خساراتی میشوند که تا امروز راهکاری برای جبران آن اندیشیده نشده است.
کاملا درست است؛ هر چند وزارت نیرو به عنوان متولی صنعت برق کشور بر اساس قانون برق ایران، مکلف به تعیینتکلیف این موارد است. حتی در صورتی که یک نیروگاه خصوصی اعلام کند که ادامه تولید برق برایش صرفه اقتصادی ندارد، باز هم وزارت نیرو در راس این صنعت بر اساس قانون حق دارد که اداره نیروگاه را در دست بگیرد. این اختیار وزارت نیرو است که البته مسوولیت قابلتوجهی هم برای این نهاد در پی خواهد داشت.
یکی از مهمترین مسوولیتهایی که در این حوزه ایجاد میشود، جبران همین خسارات استفاده از سوخت پشتیبان است. در همین راستا حتی میتواند برق را با قیمت تمامشده به مردم عرضه کند. هر چند متاسفانه در شرایط فعلی وزارت نیرو امکان فروش برق به قیمت واقعی را ندارد و حتی امکان جبران مابهالتفاوت قیمت تمامشده و تکلیفی برق هم برای این وزارتخانه فراهم نشده و این نشان میدهد که وزارت نیرو یکی از نهادهایی است که کاملا در این حوزه مغفول واقع شده و شاید به جرات بتوان گفت که مظلومترین وزارتخانه کشور است.