سه چالش مهم پیشروی صنعت برق
دوسوم این سرمایهگذاریها باید در اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه باشد تا رشد سالانه ۲ درصدی پیشبینیشده در نیازهای اولیه به انرژی را برآورده کند، در حالی که یکسوم باقیمانده برای جایگزینی زیرساختهای قدیمی مورد نیاز است.
در موضوع محیطزیست سازمانهای جهانی مقید به کاهش ٥٠ درصد از گازهای گلخانهای تا سال ٢٠٥٠ هستند، در این مورد بخش انرژی در خط مقدم قرار دارد، زیرا دوسوم انتشار گازهای گلخانهای جهانی، انتشار کربن مربوط به آن بخش است.
سومین چالش عمده شهرنشینی گسترده است، به ویژه در کشورهای نوظهور و در حال توسعه که در آنها این روند قابل مشاهده است؛ زیرا شهرها حتی زمانی که به شیوهای نسبتا نامنظم توسعه مییابند از شانس بالاتری برای فرار از فقر نسبت به مناطق روستایی برخوردارند. به این منظور صنعت برق برای رویارویی همزمان با این سه چالش باید نقش تعیینکنندهای در سیستم انرژی ایفا کند.
مقابله با تغییرات آب و هوایی؛ صنعت برق در خط مقدم
در حال حاضر تولید انرژی برق، ٤٠درصد از انتشار کربن تولید شده در بخش انرژی یا ٢٥درصد از مجموع انتشار گازهای گلخانهای را تشکیل میدهد. میتوان رابطه مستقیمی بین وضعیت فعلی و ترکیب تولیدی که برای همگامی با تقاضای روزافزون برق استفاده میشود ردیابی کرد.
دوسوم از تولید انرژی برق از طریق مصرف سوختهای فسیلی (٤١ درصد زغال سنگ، ٢٦درصد گاز و نفت) و یکسوم از روشهای بدون تولید کربن (منابع این بخش ١٤ درصد هستهای، ١٦درصد برقآبی و ۳درصد دیگر انرژیهای تجدیدپذیر) انجام میگیرد.
برای مقایسه میتوان گفت تولید برق از طریق زغالسنگ حدود یک تن دیاکسیدکربن در هر مگاوات تولید میکند در حالی که تولید همین میزان انرژی به کمک فناوری توربینهای گازی سیکلترکیبی موجب تولید ٤٥٠ کیلوگرم دیاکسیدکربن میشود.
اهمیت نوآوری
در بلندمدت، فناوریهای در حال توسعه امروز پاسخگوی کامل نیازهای جوامع بشری هستند. چالش این است که به اندازه کافی در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کنیم تا اطمینان حاصل شود اثرات آنها در زمان مناسب ظاهر میشوند، روشهایی که در درازمدت اثربخشی بیشتر و هزینه کمتری دارند و بر اساس شواهد میتوانند طی سالهای پیشرو مستقر شوند. تولید انرژی با استفاده از منابع تجدیدپذیر نظیر فتوولتائیک خورشیدی یا انرژی جزر و مد نمونههایی از این دست هستند. دستیابی به الکتریسیته بدون کربن بیشک نقش مهمی در ایجاد شهرهای پایدار خواهد داشت، زیرا پاسخگوی نیازهای شهری به انرژی برق صرفنظر از بروز موضوعات گرمایش زمین، انتشار کربن و آلودگیهای زیستمحیطی هستند.
نقش سیاستهای عمومی
رشد نیاز به انرژی طی سالهای آتی به حدی است که تدوین سیاستهای جهانی و منطقهای مناسب تعیینکننده خواهد بود. بر این اساس این سیاستها، باید سه معیار را رعایت کنند. خط مشیها باید بهصورت بلندمدت طراحی شوند چرا که ثابتهای زمانی در صنعت برق طولانی هستند. نیروگاهها به گونهای طراحی شدهاند که بین ٣٠ تا ٦٠ سال در خدمت باقی بمانند. این موضوع در مورد زیرساختهای انتقال برق زمان بیشتری است. بهینهسازی و ارتقای بازدهی لوازم برقی و تجهیزات مصرفکننده انرژی، تجهیزات فعال در حوزههای حمل و نقل، صنعت و خانگی میتواند راهی موثر در کاهش هزینههای بالای عدم تقارن اطلاعاتی (نا آگاهی از کارآمدترین راهحلها) باشد. سرمایهگذاری بلندمدت و کافی در بخشهای زیرساخت، استقرار موثر فناوریهای نوین به ترتیب بلوغ و تشویق در اجرای پژوهشهای مرتبط با حوزه بهینهسازی تولید و مصرف انرژی در کنار زمینهسازی برای پیشرفت فناوری مطابق با نیاز رو به رشد جوامع انسانی صورت پذیرد. براساس آنچه ارائه شد تدوین سیاستهای مناسب فرامنطقهای و جهانی، سرمایهگذاری مناسب برای توسعه سریعتر فناوریهای نوین و مدیریت مصرف صحیح انرژی از موثرترین راهکارهای موجود در حذف چالشها و تضمین امنیت انرژی برق پایدار در سالهای پیشرو است.