اکنون هیچ‌یک از رودخانه‌های مرزی کشور غیر از اروندرود و رودهای مشترک با افغانستان قرارداد، پروتکل یا توافق‌نامه‌ای ندارند. اما با این وجود مسوولان افغانستان، رودخانه‌های هریرود و هیرمند را یک رودخانه درون‌سرزمینی تصور می‌کنند که مالکیت انحصاری و حقوق آن متعلق به این کشور است، به همین دلیل موضوع تهاتر انرژی و معاوضه آب به‌ جای نفت از سوی افغانستان مطرح می‌شود. یکی از موضوعاتی که افغانستان تاکید بسیاری بر آن دارد آب در مقابل برق یا نفت است. در حال حاضر حدود ۷۰ درصد برق افغانستان وارداتی است و فقط ۳۰ درصد برق در داخل این کشور تولید می‌شود. به گفته برخی منابع آگاه، مقامات افغانستان می‌خواهند به ازای آب مازاد بر حقابه از ایران درخواست کنند که یک نیروگاه برق در افغانستان راه‌اندازی کند. این یک مساله ملی است و تصمیم‌گیری درباره آن به تنهایی توسط مسوولان استانی امکان‌پذیر نیست، اما نکته مهم اینکه، تقسیم حقابه به صورت عادلانه موجب رونق کشاورزی، امنیت غذایی و کم‌شدن ریزگردها می‌شود.

مهدی قمشی در گفت‌وگو با «ایلنا»، درباره چالش آب‌های مرزی کشور و تاثیر آن بر کم‌آبی در کشور اظهار کرد: ما همان اندازه که ورودی آب از کشورهای مجاور و همسایگان داریم به همان میزان هم خروجی داریم، روی‌هم‌رفته خروجی‌ها بسیار کم است و تا حدی نیست که چالش جدی باشد؛ حجم آب خروجی از کشور حدود ۵ تا ۶ میلیارد متر مکعب است و ورودی هم بین ۱۳ میلیارد متر مکعب برآورد می‌شود. وی افزود: مشکل ما در رابطه به آب‌های ورودی بیشتر۲ میلیارد متر مکعب از مرزی شرقی با افغانستان است و مشکل خروجی هم مربوط به حوضه‌هایی مثل سیروان و گرمسیری است که به دجله می‌رود در شمال‌غربی کشور با ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان تقریبا مشکلی نداریم و از نظر دیپلماسی آب مساله جدی برای کشور ایجاد نشده است.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: ۲ میلیارد متر مکعب ورودی از افغانستان هم بیشتر به مشکل آب در سیستان و بلوچستان برمی‌گردد که بسیار به این آب وابسته است، در حقیقت هامون از هیرمند تامین می‌شود و آب شرب و بهداشت استان به ۲ میلیارد متر مکعب آبی که از کشور افغانستان وارد می‌شود، وابسته است.ما قراردادهای متفاوتی با افغانستان داشته‌ایم، در قرارداد سال ۱۲۵۱ حکمیت گلد اسمیت بنا بود سهم ایران از این رودخانه ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون متر مکعب باشد، در قرارداد حکمیت هامون قرار بود سهم ایران ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون متر مکعب باشد، در سال ۱۲۸۴ پروتکل موقتی برقرار شد و در سال ۱۳۱۷ قرار بود سهم ایران از هیرمند ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون متر مکعب باشد، درسال ۱۳۵۱ طی پروتکل هیرمند قرار بود سهم ایران ۸۲۰ میلیون متر مکعب تعیین شود که آخرین قرارداد با افغانستان درباره هیرمند بوده است.

وی خاطرنشان کرد: طی این سال‌ها ۲ میلیارد متر مکعب از هیرمند آورد داشته‌ایم که اکنون افغانستان چند سالی است که سهم ایران را نداده و رهاسازی نداشته و مشکلاتی برای کشورمان ایجاد کرده است، که از جمله آنها آبگیری بند کمال‌خان در سال ۱۳۹۹ بوده است. هرچند افغانستان هم کم‌آبی داشته و نیاز به آب دارد اما سهم ایران را به صفر رسانده مگر اینکه سیلابی رخ دهد که ما بتوانیم سهم خود را دریافت کنیم و آب وارد چاه نیمه‌ها شود.

قمشی ادامه داد: ما از سال ۱۳۵۱ تاکنون هیچ قرارداد جدیدی با افغانستان نداشته‌ایم، اکنون می‌طلبد که دیپلماسی منطقه‌ای‌مان را قوی‌تر کنیم، ضمن اینکه خودمان هم به مباحث زیست‌محیطی رودخانه‌ها پایبند باشیم، انتظارمان از کشورهای همسایه هم این است که حقابه پایین‌دست را رهاسازی کنند. وی با بیان اینکه در شمال کشور مشکل چندانی نداریم؛ در هریررود، ارس و سد دوستی  سهمیه‌بندی رعایت می‌شود، گفت: حوضه غرب کشور از سروان و گرمسیری آب‌هایی از کشور خارج می‌شود، این دو حوضه از سرشاخه‌های دجله مشروب می‌شوند و سیاست ایران این نیست که بخواهد جلوی خروج آب از کشور را بگیرد، همان‌گونه که انتظار داریم افغانستان حقابه پایین‌دست را رعایت کند.

این کارشناس حوزه آب گفت: ما می‌توانیم برنامه‌ریزی کنیم که در حوضه رودهای زاب کوچک و سیروان ۵ میلیارد متر مکعب وارد کشور و ۵ میلیارد متر مکعب هم وارد بستر طبیعی خود به سمت عراق شود. وی یادآور شد: نکته دیگر در زمینه هیدروپلیتیک اینکه ما مستقیما با آب رودخانه‌های دجله و فرات درگیر نیستیم ولی به طور غیرمستقیم به جهت کانون ریزگرد در منطقه درگیر هستیم، زیرا این دو رود از ترکیه سرچشمه گرفته، وارد سوریه شده و در عراق به هم می‌پیوندند و با عنوان اروندرود وارد ایران شده، سپس کارون به آنها ملحق شده و وارد خلیج‌فارس می‌شوند، این دو حوضه به جهت گسترش کانون‌های ریزگرد در منطقه دارای اهمیت هستند، ما حدود ۱۲ تا ۱۳ سال است که در غرب کشور درگیر کانون‌های ریزگرد هستیم، حدود ۷۰ درصد این کانون‌ها در عراق قرار دارند، کانون‌هایی که زمانی بستر آبی و تالاب بودند و با تغییرات دجله و فرات آبی به آنها نرسیده و تبدیل به کانون ریزگرد شده‌اند.