راههای پیشروی حقابه هیرمند
همچنین قرارداد ۱۳۱۷ (۱۹۳۹) کابل که بر تقسیم بالمناصفه آب رسیده به کمالخان مبتنی است، باید احیا شود. در این مذاکرات میتوان به مساله دیرپای مهاجران و پناهندگان قانونی و غیرقانونی افغان در ایران نیز پرداخت؛ مسالهای که هرازگاهی به تنشهای میان دو کشور دامن زده و سبب بروز احساسات ملیگرایی افراطی در دو جانب مرز میشود. دکتر احمد قنبری، عضو هیات علمی دانشگاه زابل و از صاحبنظران حوزه آب، معتقد است، افغانستان در راستای تحقق توسعه کشاورزی و انرژی چونان یک رهیافت کلی، راهبردهای کوتاهمدت متعددی را دنبال میکند: نخست، کنترل آبهای سطحی که ۹۰ درصد آن در حوضههای آبریز مشترک با کشورهای همسایه است. این کشور در حال حاضر تنها از ۵۷ میلیارد مترمکعب از آب رودخانههای جاری در این کشور بهرهبرداری میکند. دوم، استفاده از انرژی آب یا هیدروپاور در آینده و رساندن آن به میزان ۲۳هزار مگاوات انرژی (ده برابر نیاز کنونی کشور) که افغانستان را به کشور صادرکننده انرژی تجدیدپذیر بدل خواهد کرد و سوم، افزایش تولید محصولات کشاورزی و رسیدن به امنیت غذایی و خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی. افغانستان هماکنون دارای مصرف سرانه آب بالایی به میزان ۱۷۰۰ متر مکعب است، اما کنترل و مهار آب معضلی جدی است که تولید محصولات کشاورزی را با ریسک بالایی همراه کرده است. توسعه بند کمالخان و سدهای کوچکتری همچون سلما و راشدان، در جهت تحقق همین هدف است که در آینده باعث ایجاد فاجعه زیستمحیطی در سیستان و خشکی آب در هیرمند، کشفرود، راسترود، جامرود و حوضه آبریز سد دوستی در خراسان رضوی خواهد شد.
لازم به ذکر است که افغانستان در حال حاضر تنها به میزان ۵۰ مگاوات برق از سد عظیم کجکی تولید میکند که با احداث یک مزرعه بادی با ۵۰ توربین بادی نیز قابل دستیابی است و لزومی به مهار و مسدود کردن این حجم عظیم آب در پشت این سد که دریاچهای پهناور به عمق ۲۰۰ متر را تشکیل داده، نیست. بسیاری از ژنراتورهای سد کجکی فرسودهاند، بهنحوی که از تولید برق مداوم برای ولایت قندهار که تنها به ۱۶ مگاوات برق نیاز دارد نیز عاجز ماندهاند. ایران که تنها در نیروگاه سیکل ترکیبی قزوین بیش از ۲هزار مگاوات برق تولید میکند، میتواند با همکاریهای فنی در این زمینه، هم در تولید برق (و نه صادرات آن) و هم در مهار روانآبها از طریق احداث بندها، به افغانستان یاری رسانده و زمینهای برای همکاری مشترک فراهم آورد. کدامیک به نفع افغانستان است؛ انعقاد قرارداد با ایران یا انعقاد قرارداد با پیمانکاران خارجی؟ در مکتب کارآفرینی کشاورزی و کشاورزی پساتولیدگرا، افزایش سطح زیر کشت که نیازمند مصرف آب بیشتر است چندان علمی و مقرونبهصرفه نیست. ایران میتواند کانال و مجرایی باشد برای انتقال فرهنگ کارآفرینی کشاورزی و روستایی به افغانستان. این نوع همکاریها را میتوان درخصوص پدیده مهاجران نیز به کار گرفت تا از بروز احساسات ضد ایرانی یا ضد افغانستانی اجتناب کرد. بر این اساس، ایران میتواند در افزایش راندمان آب و کشاورزی، برپایی کشاورزی دقیق، ژنتیک و اصلاح نباتات، فشردهسازی اکولوژیک و امنیت غذایی به افغانستان یاری رساند. چنین همکاریهایی خواهد توانست بر اعتماد میان دو کشور افزوده، به تبادل و تعامل اطلاعاتی و علمی در دانشگاههای دو سوی مرز افزوده و نهادهای محلی درگیر در امور اجرایی را فعال و پویا سازد.
نقشههای خاکشناسی اراضی سیستان بهروز نیست و اطلاع دقیقی از کموکیف سفرههای آب زیرزمینی نیز موجود نیست. تجربههای دستاول و زیسته کشاورزان منطقه حاکی از آن است که حفر چاه عمیق و نیمهعمیق حتی در فاصلههای بسیار اندک از هم، به دِبی و کیفیت آب بسیار متفاوتی منجر میشود که همین امر گواه آن است که هزینههای هنگفتی باید خرج انجام پژوهشهای هیدروالکتریک جهت تشخیص مکان دقیق سفرههای زیرزمینی قابل دسترس شود. یافتن منابع آب جایگزین آب هیرمند بسیار زمانبر، دشوار و پرهزینه خواهد بود.