وضعیت و چشمانداز گاز ایران چه راهکارهایی را پیش روی سیاستگذاران قرار میدهد؟
کنترل مصرف و تدوین استراتژی صادرات گاز
طبیعی است که در چنین شرایطی مساله حملونقل گاز طبیعی اهمیت بالایی پیدا میکند و در واقع روابط انرژی بین کشورها سد راه تنش بین آنها شده و بر امنیت منطقهای میافزاید. البته گوناگونی منابع انرژی بخش مهمی از مولفههای سیاستهای جهانی برای تامین امنیت انرژی است، شاید بتوان گفت اصل اساسی و بنیادین در امنیت انرژی تنوع در عرضه، منابع و مسیرهای دستیابی به آن است. برآورد حجم تجارت گازی در افق ۲۰۴۰ نشان داد جریان تجارت گازی خاورمیانه-آسیا پاسفیک در رتبه اول، جریان تجارت گازی خاورمیانه-هند در رتبه دوم و جریان تجارت گازی درون خاورمیانه در رتبه سوم قرار گیرد. بنابراین برای بهرهمندی از بازار گاز آینده، باید از هماکنون برای آن برنامهریزی کرد.
ایران کشوری است با جغرافیای سیاسی بین ۱۵کشور همسایه که ویژگیهای منحصربه فردی از نظر منابع انرژی دارد. ایران قابلیت تبدیل شدن به مهمترین تولیدکننده، صادرکننده و ترانزیتکننده انرژی و کسب منافع اقتصادی بالا و نهایتا افزایش ضریب امنیت ملی خود را در منطقه دارد. ایران در شمال با کشورهای منطقه دریای خزر همجوار است که از تولیدکنندگان کنونی و آتی گاز در سطح منطقه و جهان است. آذربایجان و ترکمنستان دسترسی مستقیم به بازارهای مصرف در حوزه جنوب و شرق آسیا ندارند که از این لحاظ امکان ترانزیت یا سوآپ نفت و گاز از طریق ایران را ممکن میسازد.
عواملی همچون ۱- تبدیل شدن کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس (عمان، امارات متحده عربی، کویت و بحرین) به واردکننده گاز طبیعی، ۲- همسایگی با ترکیه و امکان صادرات گاز به اروپا از طریق این کشور، ۳- نیاز روزافزون عراق به گاز طبیعی و ۴- امکان صادرات گاز به هند و چین به عنوان مهمترین مصرفکنندگان آتی گاز جهان، اهمیت ژئواکونومیکی ویژهای را در میان بازیگران بینالمللی انرژی برای ایران مهیا میسازد تا با بهکارگیری یک دیپلماسی فعال در حوزه انرژی بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در صحنه بینالملل، نقش رابط انرژی بین کشورها را ایفا کند. البته با توجه به برخوردهای سیاسی بینالمللی، وضع موجود ایران در منطقه و جهان کاملا منطبق با تواناییها و امکانات ایران نبوده و از این منظر تبدیل شدن به قدرت منطقهای و بازیگری فعال در نظام بینالملل به خواستی ملی در سطح جامعه تبدیل شده است.
مصرف ناهنجار گاز
در سند چشمانداز کشور، سهم ۱۰ درصدی برای گاز ایران از بازار تجارت جهانی گاز طبیعی پیشبینی شده بود. تحقق این سهم به معنی برنامهریزی برای طراحی و اجرای هزاران کیلومتر خطوط انتقال جدید برای ترانزیت، صادرات، واردات و سوآپ گاز طبیعی از ایران خواهد بود. البته محدودیتهای بسیاری برای تحقق این هدف وجود دارد. ایران بهرغم برخورداری از مزیت اقتصادی در بازار انرژی به جای بهرهمندی از آن به عنوان یک منبع کسب درآمد که به راحتی میتواند جایگزین صنعت نفت شود، صرفا به مصرف بیرویه آن میپردازد به طوری که روند مصرف گاز طبیعی ایران از تولید آن پیشی گرفته است که در نتیجه، ایران نه تنها صادرکننده گاز خالص نیست که تبدیل به واردکننده خالص گاز نیز شده است.
با ادامه این روند و تحول پیشرو در نظام انرژی جهان، نمیتوان آینده مطلوبی را برای صنعت انرژی کشور پیشبینی کرد. گاز تنها یک منبع اقتصادی نیست، بلکه در این تحول نظام انرژی جهان، نقشی استراتژیک خواهد داشت. نقشی که میتواند جایگاه ایران را در آینده جهان تثبیت و امنیت آن را تضمین کند. از این رو توجه به ابعاد استراتژیکی گاز به موازات ابعاد اقتصادی آن دارای اهمیت است.
در ایران رشد تولید با مصرف بیرویه همراه بوده و مصرف در بخش خانگی یعنی بخشی که نقشی در تولید ناخالص داخلی ندارد بالا رفته است. به این ترتیب ایران هرچه گاز تولید کرده به مصرف رسانده است. بررسیها نشان میدهد مصرف روزانه انرژی اولیه ایران بیش از دو برابر کشور ترکیه است. این در حالی است که ترکیه از نظر جمعیت معادل ایران و از نظر تولید ناخالص داخلی نیز نزدیک سه برابر ایران تولید دارد. مصرف ناهنجار گاز کشور باعث شده است تا ایران با وجود داشتن رتبه چهارم تولیدکنندگان گاز طبیعی در جهان، در بازار صادرات گاز طبیعی هیچ جایگاهی نداشته باشد؛ بنابراین کنترل مصرف و تدوین استراتژی صادرات گاز ضروری است.
بررسی برآورد تراز تولید و مصرف گاز طبیعی ایران تا افق ۱۴۲۰ نکات مهمی را برای ایفای نقش ایران در مسیر پیش روی آن مشخص میکند. سند «تراز تولید و مصرف گاز طبیعی در کشور تا افق ۱۴۲۰» که توسط شورای عالی انرژی کشور تدوین شده است، نشان میدهد با توجه به مصرف بیرویه و خارج از استاندارد گاز طبیعی در بخشهای مصرفکننده نهایی، بهرغم تلاشهای صورتگرفته جهت تولید حداکثری و تامین کامل گاز در کشور، روند تراز منفی گاز و اعمال محدودیت در گاز مصرفی برخی بخشهای مصرفکننده از سالهای اخیر شروع شده و با ادامه روند کنونی مصرف گاز بهویژه در ماههای سرد سال، قطعا در چند سال آینده این روند تشدید و کشور برای تامین نیازهای داخلی و انجام تعهدات صادراتی گاز خود به کشورهای همسایه با مشکل مواجه خواهد شد.
به طور کلی مصرف گاز طبیعی در کشور در بخشهای خانگی، تجاری، نیروگاه و صنعت دارای رشد نامتعارفی است. نتایج حاصل از اجرای سیاست اصلاح تدریجی قیمت حاملهای انرژی به همراه اعمال سیاستهای غیرقیمتی بهینهسازی در مصرف گاز، در بهترین حالت اختلاف مصارف در ماههای عادی و سرد به ۱۴۴ میلیون مترمکعب در روز در سال ۱۴۲۰ کاهش خواهد یافت. با وجود همه تمهیدات اندیشیده شده در این سند، که بر اساس رویههای قابل تحقق در سالهای آتی فرض گردیدهاند، در افق سال ۱۴۲۰، تراز گاز کشور بهویژه در ماههای سرد سال منفی بوده که به معنی اعمال محدودیت در مصارف بخشهای گوناگون مصرفکننده است. البته در صورت ادامه روند کنونی و بدون اعمال این سیاستها و تمهیدات، میزان کسری گاز کشور در افق سال ۱۴۲۰، به ارقامی به مراتب بالاتر از حدود این سند خواهد رسید که کشور را با چالش جدی تامین انرژی مواجه خواهد کرد.
مصرف فزاینده و رو به رشد گاز در ایران، مهمترین تهدید آتی کشور ماست که باید با بهرهگیری از سیاستهای مناسب و کارآمد قیمتی و غیرقیمتی، آن را از پیش رو برداشت. در واقع قیمتگذاری صحیح انرژی در ایران، یکی از مهمترین موضوعات بررسی شده در دهههای اخیر است. فارغ از تبعات اجتماعی قیمت پایین انرژی، تبعات اقتصادی آن، اتلاف بالای انرژی به علت تجهیزات قدیمی، استفاده از وسایل پرمصرف انرژی و ارزشگذاری پایین انرژی در کشور، موجب شده که کشور نه تنها همه گاز تولیدی خود را مصرف کند؛ بلکه در مقاطعی تبدیل به واردکننده گاز در جهان شود. در واقع اگر این مصرف انرژی به افزایش تولید ناخالص داخلی یا به بیان بهتر، افزایش رشد اقتصادی میانجامید، جای نگرانی نبود؛ اما از آنجا که بخش اعظم این مصرف، مصرف غیرمولد است؛ مصرف بدون خلق ارزش این ثروت، اقتصادی نیست. امید است با اجرای صحیح قانون هدفمندکردن یارانهها و واقعیشدن قیمت برای مصرفکننده، روند مصرف به سمت مصرف عاقلانه و پیشگیری از اسراف، اصلاح و ظرفیت صادراتی گاز ایران احیا شود.
با توجه به آنچه در خصوص اهمیت تجارت گاز و انرژی در مقدمه یادداشت گفته شد، در تحلیل SWOT صنعت گاز ایران، ایران میتواند جزو عمدهترین صادرکنندگان گاز به اروپا و آسیا و همسایگان خود باشد که متاسفانه چنانچه گفته شد مصرف غیراقتصادی از یکسو و قیمت بسیار ارزان عرضه گاز برای مصرف داخلی از سوی دیگر، باعث شده است تقاضای داخلی بدون محدودیت، رو به رشد بوده و ظرفیت بزرگ صادرات گاز که توانایی اقتصادی و سیاسی عمدهای برای ایران است با هدر سوزی گاز در داخل از دست برود.
اقبال جهانی به گاز و نقش بالقوه ایران
ایران با توجه به قرار داشتن در دوره دوم عمر مخازن نفت کشور و همچنین اقبال جهانی به سمت گاز طبیعی با پیشقراولی قدرتهای نوظهور اقتصادی جهان بهویژه بریکس و رشد فزاینده تقاضای گاز بهویژه در این کشورها و اتحادیه اروپا و نقش تعیینکننده تجارت گاز در تجارت و اقتصاد بینالملل، باید با پشتوانه ذخایر عظیم گاز کشور برای ایفای نقش تعیینکننده در بازار جهانی گاز، تدابیر آیندهنگرانه و سنجیدهای اندیشیده شود. بنابراین اتخاذ تدابیری در جهت افزایش تعامل سازنده با جهان میتواند امکان جذب سرمایهگذاری خارجی را در بخش نفت و گاز ممکن کند؛ البته نباید فراموش کرد تحریمهای بینالمللی علیه ایران، موقعیت ایران را برای جلب سرمایهگذاری خارجی، مدیریت نوین و فناوریهای پیشرفته و برتر به خطر میاندازد؛ امری که در صورت توجه نکردن به آن میتواند صنعت گاز کشور را دچار بحرانهای جدی کند. در واقع در صورت تداوم خروج سرمایههای فیزیکی و انسانی از کشور و نداشتن اقبال جهانی در سرمایهگذاری خارجی در صنایع ایران بهویژه صنعت گاز کشور، به مرور این صنایع دچار استهلاک شده و در نتیجه ایران نخواهد توانست جایگاه بالقوه خویش را در صدور گاز در جهان به دست آورد.
با اتخاذ دیپلماسی صحیح در حوزه گاز ضمن تامین امنیت ملی، میتوان پایههای اقتدار اقتصادی ایران را تحکیم کرد. از ضروریات آن، همکاری با کشورهای صادرکننده گاز در قالب GECF است و باید در این مجموعه با همکاری مثبت با سایر رقبا، بستر مناسب برای احیای ظرفیت اقتصادی صادرات گاز فراهم شود. به طور خلاصه میتوان تهدیدها و راهکارهای پیش روی انرژی کشور را به شرح زیر بیان کرد:
تهدیدها:
۱. تراز منفی گاز کشور در سالهای آتی:
- مصرف بالای انرژی کشور، هدرروی انرژی، شدت بالای مصرف انرژی و در نتیجه کاهش مازاد بر مصرف داخلی و کاهش تدریجی خالص صادرات انرژی،
۲. ادامه روند تحریم ایران:
- عدمانتقال فناوریهای پیشرفته و جذب سرمایهگذاری خارجی و به تبع آن امکان افت تولید و صادرات نفت و گاز و از دست رفتن بازارهای موجود و بالقوه،
-جا ماندگی از مشارکت در بازارهای پولی و مالی،
- حذف ایران از بازار جهانی نفت و گاز در صورت طولانی شدن روند کنونی صادرات، و پیچیدگی و دشواری زیاد بازپسگیری سهم از بازار به دلیل وجود مازاد عرضه بالقوه و بالفعل از سوی کشورهای تولیدکننده انرژی.
۳. افزایش تولید، صادرات و تجارت کشورهای منطقه:
- روسیه: افزایش صادرات گاز روسیه به آسیاپاسیفیک و خاورمیانه،
- قطر: رشد تولید گاز طبیعی و افزایش صادرات LNG قطر از میدان مشترک پارس جنوبی،
- عراق: رشد قابلتوجه تولید گاز عراق در بلندمدت و کاهش قدرت چانهزنی برای ادامه صادرات گاز ایران به این کشور یا قطع آن،
- ترکیه: تقویت جایگاه ترکیه به عنوان کریدور انرژی منطقه در بلندمدت و کاهش قدرت چانهزنی برای ادامه صادرات گاز ایران به این کشور یا قطع آن.
راهبردها:
۱. توسعه ظرفیت تولیدی متناسب با ذخایر گاز کشور،
۲. اصلاح الگوی مصرف انرژی و جلوگیری از هدرروی و هدرسوزی گاز،
۳. بهرهبرداری از موقعیت جغرافیایی کشور برای خرید، فروش، فرآوری، معاوضه و انتقال گاز و میعانات گازی منطقه به بازارهای داخلی و جهانی، از جمله دریافت گاز از کشورهای همسایه که تراز مثبت گازی دارند و ارائه گاز به کشورهایی که تراز منفی گازی دارند مانند دریافت گاز از ترکمنستان و آذربایجان و تحویل LPG یا گاز در جنوب و غرب کشور به کشورهای عمان، کویت، ترکیه، ارمنستان، و سایر موارد،
۴. گسترش حوزه فعالیت صنعت نفت و گاز در جنوبشرق آسیا و اتحادیه شانگهای، به ویژه کشورهای چین، هند، پاکستان، کرهجنوبی، مالزی که بهعنوان اصلیترین متقاضیان انرژی در دهههای آتی محسوب میشوند، از طریق احداث خطوط انتقال گاز طبیعی و ایجاد ظرفیتهای LNG،
۵. حضور موثر و فعال در مجامع بینالمللی انرژی بهویژه GECF،
۶. همکاریهای مشترک با سایر کشورهای منطقه در زمینه تجارت میعانات گازی،
۷. افزایش ظرفیت صادرات گاز با توجه به مزیتهای نسبی اقتصادی و امکانات موجود کشور،
۸. ایجاد و ارتقای ظرفیت بازارهای مالی انرژی کشور و استفاده از ظرفیتهای بینالمللی،
۹. زمینهسازی برای حضور و ورود بخش خصوصی در بازاریابی، فروش و سوآپ گاز و میعانات گازی.