اکونومیست در سرمقاله خود بررسی کرد
راهحل سبز بحران انرژی؟
بحران انرژی در قاره سبز
این در حالی است که اروپا هم با بحران انرژی مواجه است. موج گرما سبب شد تقاضای گاز در اسپانیا به بالاترین حد خود برسد، درحالیکه در ۱۴ ژوئن، روسیه شروع به کاهش جریان گاز در امتداد خط لوله نورد استریم یک به اروپای غربی کرد، که این اتفاق باعث افزایش ۵۰درصدی قیمتها شد و نگرانیها از سهمیهبندی را افزایش داد. در آن سوی دنیا هم آمریکاییها برای هر گالن بنزین ۵دلار میپردازند، که به تورمی دامن میزند که براساس نظرسنجیها بزرگترین نگرانی آنها و بدترین دردسر جو بایدن و دولت آمریکاست. از طرفی بازار برق استرالیا هم با مشکل مواجه است. گویا به هر طرف که نگاه میکنیم کمبود و ضعف وجود دارد. بنابراین شوکهای انرژی میتوانند به فاجعههای سیاسی تبدیل شوند. شاید یکسوم از تورم ۸درصدی که جهان ثروتمند با آن روبروست به دلیل افزایش هزینههای سوخت و برق باشد. خانوارهایی که برای پرداخت قبوض خود با مشکل مواجه هستند خشمگین هستند که همین امر منجر به سیاستهایی با هدف نادیده گرفتن آنها و افزایش تولید سوخت فسیلی، با وجود آلوده بودن آن، میشود. بایدن، که با وعده انقلاب سبز به قدرت رسید، قصد دارد مالیات بر بنزین را تعلیق و بهزودی به عربستان سعودی سفر کند تا از این کشور بخواهد در این شرایط، نفت بیشتری تولید کند.
بازگشت زغالسنگ به سبد انرژی؟
در آلمان، نیروگاههای زغالسنگی باز هم شروع به فعالیت میکنند. شرکتهای معدنی دولتی چین و هند هم مقادیر بیسابقهای از زغالسنگ را کشف و استخراج میکنند. این هرجومرج قابلدرک است، اما به طور بالقوه میتواند فاجعهبار باشد، زیرا میتواند حرکت به سمت انرژی پاک را متوقف کند. نیروگاههای جدید آلوده و میادین نفت و گاز با طول عمر ۳۰ تا ۴۰ سال در برابر حذف تدریجی سوختهای فسیلی مقاومت میکنند. به همین دلیل است که دولتها حتی در حین مبارزه با بحرانهای مختلف، باید روی مقابله با مشکلات اساسی صنعت انرژی تمرکز کنند. یکی از اولویتها یافتن راهی برای ارتقای پروژههای سوخت فسیلی، به ویژه گاز طبیعی است، که طول عمر آنها بین ۱۵ تا ۲۰ سال است تا با هدف کاهش چشمگیر انتشار گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۵۰ هماهنگ شوند. از طرفی اروپا و آسیا باید خود را از وابستگی به گاز و زغال سنگ روسیه رها کنند، چرا که ظرفیت گاز طبیعی مایع (LNG) بسیار کمی دارند.
راهحلهای پیشنهادی
یک ترفند این است که طرحهایی را که برای کوتاهمدت طراحی شدهاند احیا کنیم. یکی از گزینهها این است که دولتها و شبکههای انرژی قراردادهای تضمینشدهای را در این دوره ارائه دهند که بازدهی مناسبی را فراهم میکنند. یکی دیگر از این موارد این است که از حمایت نهایی دولت برای پاکتر کردن این پروژهها، به عنوان مثال از طریق جذب و ذخیره کربن، استفاده کنیم. این به معنای کند شدن حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر نیست، که موفقترین بخش تا به امروز برای واکنش به بحران آبوهوا بوده است. هر کیلووات ساعت اضافی که از انرژی خورشید به شبکههای برق اروپا وارد میشود، یک کیلووات ساعت بیشتر از یک خط لوله روسیه کم میشود. از طرفی هم دولتها باید دسترسی، ظرفیت و قابلیتهای ذخیرهسازی شبکههای خود را بهبود بخشند و موانع بر سر انرژیهای تجدیدپذیر را برطرف کنند.
همانطور که گزارش اکونومیست از فنلاند، جایی که نظرات قوی و هماهنگ ضدهستهای وجود دارد، نشان میدهد، دولتها باید با نشان دادن اینکه مراقبتهای بهتری در برابر حوادث و راههای جدید ذخیره زباله وجود دارد، مورد حمایت قرار گیرند. سیاستمداران باید به رایدهندگان بگویند که تمایل آنها برای تغییر انرژی و دوری از سوختهای فسیلی و انرژی هستهای توهم خطرناکی است. آخرین ضرورت این است که صنعت را قابلپیشبینی کنیم. با توجه به اینکه بازارهای انرژی قرن بیستم با جنگها، کودتاها، انقلابها، تقاضاهای چین و فناوری جدید کنار آمدند، ممکن است عجیب به نظر برسد. اما تغییرات آبوهوا عدماطمینان مضاعف را ایجاد کرده است. به گفته آژانس بینالمللی انرژی، برای رسیدن به سطح انتشار «صفر خالص» گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۵۰، سرمایهگذاری سالانه باید دو برابر شود و به ۵تریلیون دلار در سال برسد. مشکل اینجاست که بحرانهای اخیر و واکنش آشفته دولتها به آن، سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاری در این حوزه بسیار محتاطتر کرده است.
افزایش سرمایهگذاری به معنای اجتناب از ترفندهایی از جمله سبزشویی (آسیب زدن به محیط زیست به عنوان حمایت از آن)، طرح های حمایتگرایانه برای ایجاد زنجیره تامین سبز و ممنوعیتهای بانکها در مورد پروژههای گازی است. همچنین به جای آن مستلزم گسترش مداوم اقدامات تضمینشده در مورد اینکه کدام منابع انرژی برای چه مدت قابلاستفاده هستند خواهد بود. این امر نیازمند افزایش انتشار اطلاعات است، بهطوریکه شرکتها اثرات خارجی ایجادشده را درک کنند. همچنین افزایش قیمت کربن به طوری که شرکتها متوجه هزینه آلودگی شوند و مقرراتی که حذف تدریجی فناوریهای آلاینده را الزامی میکند ضروری است. شوک بزرگ انرژی در سال ۲۰۲۲ یک فاجعه است. اما میتواند به معنای فرصتی باشد که دولتها با سیاستگذاری بهتر، سرمایهگذاری موردنیاز برای حل تعارض بین تامین انرژی امنتر و بحران آبوهوایی را آغاز کنند.